مجله کودک 422 صفحه 38

این­ها، آن­ها نیستند امیرمحمد لاجورد مهین خانم: (( شهرزاد جان، سلام. قربانت بروم، می­خواهم بروم سر کوچه، خانه شهین خانم برای عیادت. بچه­ها را که نمی­توانم ببرم. دو ساعت این­جا بمانند تا بروم و برگردم.)) شهرزاد: (( اما مامانم خانه نیست. من هم کلی درس دارم. ببخشید که نمی­توانم ... )) مهین خانم: (( تو به درس­هایت برس. این­ها یک گوشه آرام می­نشینند. توی راهرو کلی به آن­ها سفارش کرده­ام تا یک جا بنشینند و ... سرشان را هم بلند نکنند.)) آن­ها همسایه طبقه بالایی ما بودند. بعید بود بچه­های آرامی باشند چون هر روز سقف­مان گرمب­ گرمب صدا می­کرد. مامانم بعضی وقت­ها فکر می­کرد دارد زلزله می­آید. اما معلوم نبود مامان­شان چه چیزی به آن­ها گفته بود که آن طفلکی­ها رفتند و یک گوشه ساکت نشستند. نیم ساعت می­شد که حتی ... سرشان را هم بالا نکرده بودند. آن­قدر ساکت بودند که دلم برای­شان سوخت. رفتم که کمی با آن­ها صحبت کنم. اما هر چه می­گفتم نه جواب می­دادند و نه سرشان را بلند می­کردند. انگار منجمد شده بودند. بالاخره آن­قدر صحبت کردم که یخ­شان کمی آب شد و یواش یواش شروع کردند به صحبت کردن. سینا: (( مامان­مان گفته یک گوشه آرام بنشینیم.)) شهرزاد: (( نه این­قدر آرام. گردن درد می­گیرید. )) نیما: (( گردن مادرد بگیرد بهتر است تا سر شما درد بگیرد.)) نام: اکینوپوسیس اُکسیس گونا محل اصلی رویش: جنوب برزیل، آرژانتین و اروگوئه اندازه گل: 25 سانتی­متر

مجلات دوست کودکانمجله کودک 422صفحه 38