مجله کودک 423 صفحه 40

اَ، ببین چقدر آدم برای استقبال اومدن. خوش به حال اونایی که هواپیمای مسافرهاشون زود می شینه و زیاد منتظر نمی مونن. اونایی که مسافران از راه رسیده شون رو می بینن چقدر خوشحالی می کنن. یعنی میشه پرواز بابا هم تا یه ساعت دیگه بشینه و من هم خوشحالی کنم ؟ آخه من که دلم آب شد. یه دفعه متوجه یه چیزی شدم . خیلی از آدم هایی که برای استقبال اومده بودن با خودشون گل آورده بودن. پس چرا من قبلا فکرش رو نکرده بودم ؟ همش هول دیدن بابا بودم.اگه بابام ببینه براش گل نیاوردم چی ؟ نکنه فکر کنه که زیاد دوستش ندارم؟... رویا:آقا ، این گلها دسته ای چنده؟ فروشنده : دو هزارو پونصد تومن. رویا:«واه واه، چه خبره؟ چرا اینقدر گرون می دین؟ کمتر نمی شه...؟» تا همین دیروز هفت هزار تومن پول داشتم ها.اما هدیه بابا رو که خریدم فقط برام پونصد تومن باقی مونده. اینجا هم که با این پول، یه دسته گل کوچیک هم نمیشه خرید. اگه برم از دایی پول قرض بگیرم بَده؟ آره بابا خیلی بَده . طفلکی تا الان هم کلی تو خرج افتاده . ولی پس من چکار کنم؟ یه دفعه چشمم به یه دسته گل بدون صاحب افتاد که یه گوشه سالن مونده بود. یعنی ممکنه مال کسی بوده و جایش گذاشته باشه ؟ ممکنه یعنی اونو نخواسته و...؟ ممکنه که یه مسافر نیومده باشه و گل اش رو اینجا ول کرده باشن و...؟ اگه ورش دارم عیبی داره؟ ادامه دارد نام: کلاوکپس محل اصلی رویش: برزیل؛ پاراگوئه اندازه گل: 5 سانتی متر

مجلات دوست کودکانمجله کودک 423صفحه 40