همایش اندشه های ارتباطی امام خمینی (س)

صدا و سیما در نگاه امام خمینی (س)

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

صدا و سیما در نگاه امام خمینی(س)

 دکتر حسن زورق[1]

‏امام خمینی از چهره‌های نادر تاریخ بشر است که شخصیتی چند وجهی ‏‎ ‎‏دارد. معمولاً شخصیت‌های بارز هر یک در یک زمینه خاص تجلی ویژه ‏‎ ‎‏دارند. به عنوان مثال ما ابن حشام را به عنوان متکلم و ابن حیان را به ‏‎ ‎‏عنوان شیمیدان و خوارزمی را به عنوان ریاضی‌دان و حافظ را به عنوان ‏‎ ‎‏شاعر و ملاصدرا را به عنوان فیلسوف و علامه طباطبایی را به عنوان ‏‎ ‎‏مفسر قرآن، دکتر حسابی را به عنوان فیزیکدان و علامه جعفری را به ‏‎ ‎‏عنوان فیلسوف مثنوی‌شناس می‌شناسیم.‏

‏البته هستند کسانی از شخصیت‌های مهم تاریخی که شخصیت آنها ‏‎ ‎‏در بیش از یک لایه شکوفا شده است به عنوان مثال ابوعلی‌سینا هم در ‏‎ ‎‏فلسفه چهره بارزی بود و هم در پزشکی و کتاب بزرگ او در زمینه ‏‎ ‎‏پزشکی تا قرن هفدهم در دانشگاه‌های اروپا تدریس می‌شد که به نام ‏‎ ‎

همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 167
‏قانون در طب اخیراً به زبان فارسی ترجمه شده است و درعین‌حال هم ‏‎ ‎‏او را به عنوان یک فیلسوف بزرگ می‌شناسند.‏

‏در تاریخ اسلام و تشیع امامان شیعه معمولاً وجهی چند وجهی و ‏‎ ‎‏چندلایه‌ای دارند به عنوان مثال علی‌بن‌ابیطالب شخصیتی چندوجهی و ‏‎ ‎‏چند‌لایه‌ای دارد و در هر لایه نیز استعداد و شکوفایی شگفت‌انگیزی از ‏‎ ‎‏خود نشان داده است. علی‌بن‌ابیطالب به عنوان یک جنگجو که شجاعت ‏‎ ‎‏را با درایت نظامی نیروی بدنی درهم آمیخته است که از چهره‌های نادر ‏‎ ‎‏تاریخ است. شجاعت او هنگامی که قریش تصمیم به ترور پیامبر را ‏‎ ‎‏گرفته بودند موجب نجات و گریز پیامبر به مدینه و تأسیس مدینة‌النبی ‏‎ ‎‏در تاریخ شد و همین شجاعت بود که در کنار درایت نظامی او موجب ‏‎ ‎‏پیروزی مسلمانان در جنگ بدر و جلوگیری از شکست آنان در جنگ ‏‎ ‎‏احد شد. جنگجویی علی‌بن‌ابیطالب هنگامی تجلی یافت که در جنگ ‏‎ ‎‏خندق عمروبن عبدود قهرمان افسانه‌ای و اسطوره‌ای که سراپا زره‌پوش ‏‎ ‎‏بود را با یک ضربه شکست داد و از پای درآورد و موجب فرار همه ‏‎ ‎‏یاران او از صحنه نبرد شد.‏

‏علی‌بن‌ابیطالب درعین‌حال یک فرمانده نظامی بزرگ بود. بسیارند ‏‎ ‎‏فرماندهانی که توان جنگجویی ندارند و جنگجویانی که توان فرماندهی ‏‎ ‎‏ندارد ولی علی‌بن‌ابیطالب هر دو را با هم داشت و این قدرت فرماندهی ‏‎ ‎‏او بود که موجب پیروزی سپاهش در جنگ صفین در مقابل نیروهای ‏‎ ‎‏ارتجاع عرب به فرماندهی معاویه شد و سرانجام تزویر معاویه بود که ‏‎ ‎‏شمشیر سپاه علی را شکست و ماجرای حکمیت را آفرید.‏

‏و همین علی که جنگجویی و قدرت فرماندهی خود را در تاریخ بشر ‏‎ ‎‏به اثبات رسانده است فقیهی نامدار و بی‌همتا در تاریخ اسلام بود و ‏‎ ‎

همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 168
‏مسائل فقهی را به‌طور دقیق تبیین می‌کرد و احکام قرآن را تشریح ‏‎ ‎‏می‌نمود و توضیح می‌داد به صورتی که خلیفه دوم بارها گفته بود که اگر ‏‎ ‎‏علی نبود من هلاک شده بودم و زیر قدرت تشخیص و فقاهت علی بود ‏‎ ‎‏که مسائل پیچیده علمی را می‌گشود و احکام خدا را در هر موضوعی ‏‎ ‎‏بیان می‌کرد.‏

‏چهره چهارم شخصیت علی، چهره عرفانی اوست. در نهج‌البلاغه این ‏‎ ‎‏چهره عرفانی نیز به خوبی نمایان است و در دعای کمیل با گوشه‌ای از ‏‎ ‎‏این چهره عرفانی آشنا می‌شویم که چه زیبا درس خدا را توصیف ‏‏می‌کند.‏

‏و چه عاشقانه او را می‌ستاید و چه صمیمانه با او نرد عشق می‌بازد. ‏‎ ‎‏چهره پنجم علی: علی به عنوان یک سیاستمدار است. او درک سیاسی ‏‎ ‎‏خود را هنگامی که معاویه بازی بزرگ خود را آغاز کرده بود تا عثمان را ‏‎ ‎‏به دست کسانی که خود را یاران علی می‌نامیدند و برخی از یاران علی ‏‎ ‎‏را نیز مجذوب خود نموده بودند از پای درآورد و آنگاه به عنوان ‏‎ ‎‏خونخواه عثمان پرچم تمرد برفراز و افکار عمومی را در شام به نفع خود ‏‎ ‎‏برانگیزد و بجنگد با آخرین نگهبان برج و باروی رسالت محمدی در ‏‎ ‎‏تاریخ یعنی علی‌بن‌ابیطالب برخیزد.‏

‏در چنین شرایطی بود که علی از پیش نقشه معاویه را تشخیص داد و ‏‎ ‎‏مأموریت امداد به عثمان دفاع از جان او را به فرزندان خود سپرد ‏‎ ‎‏درحالی‌که طلحه و زبیر که از یاران پیامبر بودند فریب معاویه را خوردند ‏‎ ‎‏و در راه سیاست معاویه قربانی شدند و پل پیروزی او نیز گردیدند.‏

‏چهره ششم شخصیت او، علی به عنوان معلم اخلاق است که این ‏‎ ‎‏چهره هم بر سخن علی آشکار است و هم در زندگی او هویدا و نمایان ‏‎ ‎‏است. چهره دیگر شخصیت علی، علی به عنوان یک ادیب و سخنور ‏‎ ‎

همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 169
‏است و مجموعه سخنانش معجزه بلاغت در زبان عرب به شمار می‌رود ‏‎ ‎‏و همچنین او چهره‌های دیگری دارد که بحث درباره آنها به درازا ‏‎ ‎‏می‌انجامد و از ظرفیت این مجال خارج است.‏

‏امام خمینی نیز علی‌وار شخصیت تودرتو و چند لایه دارد که در این ‏‎ ‎‏مقاله به ده لایه از لایه‌های شخصیت امام اشاره می‌شود و لایه دهم که ‏‎ ‎‏موضوع این همایش است کمی بیشتر توضیح داده می‌شود.‏

لایه‌های شخصیت امام خمینی

امام به عنوان یک فقیه

‏اولین لایه شخصیت امام خمینی، فقاهت اوست. او اساساً در محیط فقه ‏‎ ‎‏و فقاهت رشد و نمو نمود و در مجالس درس و بحث خود فقیهان ‏‎ ‎‏بزرگی را تربیت کرد و گذشته از این، مباحث جدیدی را وارد عرصه ‏‎ ‎‏فقه نمود و احکام موضوعات جدیدی را استخراج کرد و رساله ‏‎ ‎‏توضیح‌المسائل علمیه او که پس از رحلت آیت‌الله العظمی بروجردی در ‏‎ ‎‏ایران منتشر شد حاوی احکام جدید درباره موضوعات نوین بود و در آن ‏‎ ‎‏درباره بانک و بیمه و مسائل جدید جامعه احکام الهی توضیح داده شده ‏‎ ‎‏بود. اوج درایت فقهی امام در بحث‌های فقه سیاسی او که در حوزه ‏‎ ‎‏علمیه نجف مطرح گردید نمایان شد و ثمره آن بحث‌های درایت‌آمیز و ‏‎ ‎‏شجاعت‌انگیز پیدایش نظام جمهوری اسلامی ایران بود که بر مبنای ‏‎ ‎‏نظریه ولایت فقیه استوار گردید. امام همچنین درباره موضوعاتی نظیر ‏‎ ‎‏موسیقی و شطرنج احکام جدیدی را از مبانی فقهی استخراج و اعلام ‏‎ ‎‏نمود که سرآغاز فصل نوینی در فقاهت شیعه گردید.‏


همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 170
امام به عنوان یک فیلسوف

‏چهره دوم شخصیت امام، چهره فلسفی اوست. امام در فلسفه اسلامی ‏‎ ‎‏سرآمد همه در عصر خود گردید و کلاس‌های بحث فلسفی او در قم ‏‎ ‎‏محفل انس همه اصحاب علم و فلسفه گردید و شخصیت فلسفی او به ‏‎ ‎‏قدری بارز و آشکار گردید که حساسیت و خشکه مقدس‌ها را ‏‎ ‎‏برانگیخت و آنان را ابوجهل‌وار به عکس‌العمل واداشت ولی همه جهل و ‏‎ ‎‏جهود و کین و عناد آنها نتوانست اندکی از شخصیت بارز فلسفی امام را ‏‎ ‎‏بکاهد و خورشید درخشان معرفت فلسفی او را در حجاب طعن و لعن ‏‎ ‎‏و نفرین و تکفیر بپوشاند.‏

امام به عنوان یک شاعر

‏امام درعین‌حال یک شاعر بزرگ بود. اگر چه دفتر شعر او که حاصل ‏‎ ‎‏تجربیات شعری او در نیمه نخستین عمر اوست مفقود شده و از آنها جز ‏‎ ‎‏ابیاتی چند در خاطر این و آن باقی نمانده است ولی اشعاری که او بنا به ‏‎ ‎‏تکلیف در پایان عمر خود سرود حکایت از یک قریحه شعری بزرگ و ‏‎ ‎‏لطیف دارد. کاملاً آشکار است که قریحه شعری شاعران بزرگ هم در ‏‎ ‎‏دوران جوانی آنها شکوفا شده است و در کهنسالی معمولاً حس و عاطفه ‏‎ ‎‏و لطف ظرافت هنری نقصان می‌یابد و کاسته می‌شود ولی امام در دهه ‏‎ ‎‏نهم عمر خود اشعاری را سروده است که نشان می‌دهد او در دهه‌های ‏‎ ‎‏دوم و سوم عمر خود چه قریحه سرشاری داشته است کافی است اشعار ‏‎ ‎‏امام در آستانه نود سالگی را با اشعار استاد شهریار در همین سن وسال ‏‎ ‎‏مقایسه کنیم تا متوجه ذوق لطیف شعری امام در مقایسه با بزرگترین ‏‎ ‎‏غزلسرای پارسی‌گوی دوران معاصر شویم. شاعری که در پایان نزدیک به ‏‎ ‎‏یک قرن مبارزه سنگین سیاسی چنین لطیف می‌سراید:‏


همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 171
‏من به خال لبت ‌ای دوست گرفتار شدم‏

‏چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم‏‎[2]‎

‏درحالی‌که در نیمه نخست عمر خود چنین سروده است:‏

‏گرفتم ساغری از دست مستی‏

‏تعالیَ الله ـ چه ـ مستی و چه دستی‏‎[3]‎

امام به عنوان یک عارف

‏چهره دیگر شخصیت امام، چهره عرفانی اوست. این چهره یکی از ‏‎ ‎‏برجسته‌ترین چهره‌های شخصیت اوست او در نامه‌ای که در سال‌های ‏‎ ‎‏آخر عمر خود به آخرین رهبر شوروی نوشت بر این بعد از اندیشه‌های ‏‎ ‎‏خود صریحاً اشاره نمود و نشان داد چگونه در گلستان شخصیت امام ‏‎ ‎‏گل‌های زیبای عرفان بر شاخسار سیاست روئیده‌اند و فضای ملک و ‏‎ ‎‏ملکوت را معطر نموده‌اند.‏

امام به عنوان مفسر قرآن

‏چهره پنجم شخصیت امام، چهره او به عنوان مفسر قرآن است. اگر چه ‏‎ ‎‏ما علامه طباطبایی را به عنوان مفسری بزرگ در عصر خود می‌شناسیم و ‏‎ ‎‏می‌ستائیم که به حق چنین بود ولی او در تفسیر قرآن شاگرد امام ‏‎ ‎‏محسوب می‌شد. بحث‌های تفسیر سوره حمد که از امام خمینی پخش ‏‎ ‎‏شد نشان داد که اگر این مرد لب به تفسیر قرآن بگشاید هفت دریا به ‏‎ ‎‏جوش و هفت آسمان به خروش خواهد آمد و عرش و فرش به ستایش ‏‎ ‎‏او دست افشان خواهد شد و اشک از چشم ناموت بر رخ ملکوت ‏‎ ‎

همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 172
‏خواهد ریخت و گوهر تکریم از دست ارض بر دامن فرش افشانده ‏‎ ‎‏خواهد شد. او تنها در تفسیر واژه «الحمد» سوره حمد چنان هنرنمایی و ‏‎ ‎‏رمزگشایی کرد که نفس تاریخ را در سینه تقدیر حبس نمود و نشان داد ‏‎ ‎‏برای اینکه یک مفسر بزرگ باشید حتماً باید یک عارف بزرگ باشید و ‏‎ ‎‏اگر بخواهید یک عارف بزرگ باشید حتماً باید مزه عشق سوزان و ‏‎ ‎‏آتشناک الهی را چشیده باشید و او چشیده بود.‏

امام به عنوان یک سیاستمدار

‏چهره ششم شخصیت امام، چهره سیاسی او است و این همان چهره‌ای ‏‎ ‎‏است که همه علمای علم سیاست را حیرت زده کرده است. بشریت را ‏‎ ‎‏وادار به تحسین و تحیر نموده است که چگونه یک پیرمرد در آستانه ‏‎ ‎‏هشتادسالگی بدون ارتش و حزب و تشکیلات مخفی و آشکار علیه یک ‏‎ ‎‏نظام مسلط تا بن دندان مسلح که بر علیه همه مستکبرین عالم قیام ‏‎ ‎‏می‌کند و مستضعفین جهان را به انقلاب دعوت می‌کند و پیروز می‌شود ‏‎ ‎‏و دولت تشکیل می‌دهد و سپاه و ارتش و بسیج و جهادسازندگی و... به ‏‎ ‎‏وجود می‌آورد و سقف فلک قدرت جهانی را می‌شکافد و طرحی نو در ‏‎ ‎‏می‌اندازد و هنگامی چشم از جهان می‌پوشد که لباس قدرت را بر تن ‏‎ ‎‏ملت خود پوشانده است.‏

امام به عنوان یک فرمانده

‏اگر ناآرامی‌های کردستان و هجوم وحشیانه بعث عراق که مجهز به امداد ‏‎ ‎‏همه شیاطین در اندازه‌های مختلف بود، نبود بعد نظامی شخصیت امام ‏‎ ‎‏آشکار نمی‌شد. امام به عنوان یک فرمانده نظامی در شرایط حساس ‏‎ ‎‏تصمیمات بزرگ و حیاتی گرفت. اگر فرمان او نبود که محاصره پاوه باید ‏‎ ‎

همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 173
‏شکسته شود امروزه کردستان از ایران تجزیه شده بود و اگر فرمان ‏‎ ‎‏تاریخی او نبود که حصر آبادان باید شکسته شود امروزه خوزستان ‏‎ ‎‏عربستان شده بود و شیوخ عرب بر مزار کشتگان عرب و عجم که در راه ‏‎ ‎‏اسلام جان باخته بودند، رقص شمشیر می‌کردند.‏

امام به عنوان یک رهبر انقلابی

‏نباید در این‌باره زیاد تأمل کرد چون جای تأمل نیست. مگر می‌تواند ‏‎ ‎‏کسی یک انقلاب بزرگ و پیروز را رهبری کند و یک رهبر انقلابی ‏‎ ‎‏بزرگ نباشد. او در موضع‌گیری‌هایش علیه شاه، اسرائیل، صدام و آمریکا ‏‎ ‎‏در طول نزدیک به سه دهه نشان داد که یک رهبر انقلابی نستوه و ‏‎ ‎‏بی‌مانند است. او توانست با رهبری انقلابی خود نه تنها تاریخ ایران بلکه ‏‎ ‎‏تاریخ منطقه را و نه تنها تاریخ منطقه بلکه تاریخ جهان را تغییر دهد و ‏‎ ‎‏حرکت قطار تاریخ را از روی ریل عقیم راتریالیسم بر روی ریل ‏‎ ‎‏خودآگاهی و خدا آگاهی قرار دهد که سرانجام آن ظهور بهشت موعود ‏‎ ‎‏اعم و شکوفایی درخت عدالت در عالم است.‏

امام به عنوان معلم اخلاق

‏حیف است از امام سخن بگوئیم و از بعد اخلاق شخصیت او سخن ‏‎ ‎‏نگوئیم او تنها معلم اخلاق نبود او خود مجسمه اخلاق و تندیس مجسم ‏‎ ‎‏مکارم اخلاق بود. او در تمام دوران رهبریش فقط یکبار (من) گفت و ‏‎ ‎‏آن هنگامی بود که در بهشت زهرا بر مزار شهدا و در کنار ملت خود ‏‎ ‎‏گفت من با حمایت این ملت تو دهن این دولت (دولت بختیار) می‌زنم ‏‎ ‎‏و در طول تمام زندگی سیاسی خود هیچگاه دیگر من نگفت و هر چه ‏‎ ‎‏گفت از خدا و مردم بود. او مظهر تواضع، مردم دوستی، ادب و احترام به ‏‎ ‎

همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 174
‏همگان بود. او به راستی معلم اخلاق بود و درس اخلاق او سبب ‏‎ ‎‏پرورش فقهایی شد که هر یک در اخلاق زبانزد بودند و هستند. او هم ‏‎ ‎‏در نظر و هم در عمل مبانی اخلاق اسلامی را آشکارا و نمایان ساخت.‏

امام به عنوان کارشناس ارتباطات

‏دهمین چهره شخصیت امام، چهره ارتباطی اوست. شاید درباره این ‏‎ ‎‏چهره از شخصیت امام کسی تاکنون سخن نگفته باشد و در این زمینه ‏‎ ‎‏کارعلمی به قدر کافی صورت نگرفته باشد ولی اهمیت این بعد از ‏‎ ‎‏شخصیت امام در تحقق مأموریت تاریخی او به اندازه‌ای است که اگر ‏‎ ‎‏این بعد از شخصیت او نبود امکان نداشت که توفیق تا بدین حد رفیق او ‏‎ ‎‏گردد.‏

‏امام کارشناسی برجسته با افکار عمومی بود. او به خوبی می‌توانست ‏‎ ‎‏افکار عمومی را آگاه و بسیج کند و توده‌های مردم را به حرکت وادارد. ‏‎ ‎‏بیان او زیبا، شیوا، ساده، بی‌پیرایه درعین‌حال چند لایه بود. به دریایی ‏‎ ‎‏می‌ماند که هر کس به قدر ظرف عقل خود از آن برمی‌داشت و می‌نوشید ‏‎ ‎‏و سیراب می‌گردید: به عنوان مثال به این عبارت دقت کنید: «عالم محضر ‏‎ ‎‏خداست، در محضر خدا معصیت خدا نکنید.»‏‎[4]‎

‏این عبارت به قدری ساده است که هر کس با هر اندازه سواد و ‏‎ ‎‏قدرت درک آن را می‌فهمد و به قدری عمیق است که هر کس به هر ‏‎ ‎‏اندازه عمق فلسفی و بینش عرفانی از آن لذت می‌برد. چه آنکه درس ‏‎ ‎‏دبستان را ندیده از این عبارت پند می‌گیرد و آنکه درس وحدت وجود ‏‎ ‎‏را به سختی سپری کرده از این عبارت معانی تازه‌ای را استخراج می‌کند.‏


همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 175
‏و یا به این جمله دقت بفرمائید: «راه قدس از کربلا می‌گذرد.»‏

‏برای یک بسیجی این عبارت بدان معنی است که اول کربلا باید آزاد ‏‎ ‎‏شود تا بعد بتوان برای آزادی قدس برنامه‌ریزی کرد. برای یک استاد ‏‎ ‎‏علوم سیاسی این عبارت بدان معنی است که تا رژیم‌های دست‌نشانده ‏‎ ‎‏غرب در منطقه به عنوان دیوار دفاعی اسرائیل عمل می‌کنند آزادی ‏‎ ‎‏فلسطین غیرممکن است و برای یک استاد فلسفه الهی تاریخ بدان معنی ‏‎ ‎‏است تا کتاب کربلا را نگشائیم و راز و رمز آن را ندانیم نمی‌توانیم از ‏‎ ‎‏قدس مدنیت اسلامی به معراج قرب الهی برویم... .‏

‏و یا به این عبارت عنایت بفرمائید: «راه اصلاح یک مملکتی فرهنگ ‏‎ ‎‏آن مملکت است».‏‎[5]‎

‏برای یک معلم ساده مفهوم این عبارت همان قدر راهگشا است که ‏‎ ‎‏برای یک استاد برجسته جامعه‌شناس ولی هر یک به قدر ظرفیت و ‏‎ ‎‏منزلت خود و معلم ساده همان قدر از این عبارت پند می‌آموزد که یک ‏‎ ‎‏کارشناس بزرگ در عرصه فرهنگ و ارتباطات.‏

‏برای معلم ساده این عبارت چنین اندرز می‌دهد که اگر تک تک افراد ‏‎ ‎‏جامعه با فرهنگ صحیح تربیت شوند، جامعه اصلاح خواهد شد و برای ‏‎ ‎‏جامعه‌شناس این توصیه را دارد که اگر هنجارها، آداب و عادات، رسوم، ‏‎ ‎‏عرف و نظام ارزش‌های اجتماعی اصلاح شوند جامعه اصلاح خواهد ‏‎ ‎‏شد.‏

‏و از این‌روست که امام می‌فرماید اگر رادیو ـ تلویزیون اصلاح شود ‏‎ ‎‏کشور اصلاح خواهد شد.‏


همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 176
‏زیرا رادیو و تلویزیون به‌ویژه در بخش فیلم و سریال آن مستقیماً بر ‏‎ ‎‏روی هنجارها، آداب و عادات، رسوم، عرف و نظام ارزش‌های اجتماعی ‏‎ ‎‏اثر می‌گذارد. اگر مسئولین محترم رادیو و تلویزیون مفهوم همین عبارت ‏‎ ‎‏را نصب‌العین خود کرده بودند امروز افتخار حل بسیاری از مشکلات ‏‎ ‎‏کشور نصیب آنان می‌شد.‏

‏گاه عبارات امام در عین سادگی اوج درایت سیاسی و فلسفی را به ‏‎ ‎‏نمایش می‌گذارند به عنوان مثال در روز کارگر سال 1358 که تبلیغات ‏‎ ‎‏مارکسیستی با کمک‌های کاپیتالیستی سراسر ایران را پوشانده بود و بر بام ‏‎ ‎‏و روی شهرهای ایران تگرگی از دروغ باریده بود و سیلویی از هجوم ‏‎ ‎‏تبلیغات مارکسیستی با شعار حمایت از کارگران در تمام شهرها و حتی ‏‎ ‎‏روستاها جاری شده بود و در آنها «خداپرستی» مظهر ارتجاع با کارگران ‏‎ ‎‏و کشاورزان و رنجبران توصیف شده بود. امام در پیام خود چنین گفت:‏

‏خدا هم کارگر است زیرا ذات باری تعالی منشأ کار است.‏‎[6]‎

‏امام در ارتباط با افکار عمومی هم روش‌های ارشادی را به دقت به ‏‎ ‎‏کار می‌گرفت و هم روش‌های افشائی را با کارآمدی به کار می‌بست و ‏‎ ‎‏سبب افشای تبلیغات القائی غرب می‌گردید و راز توفیق او در هدایت ‏‎ ‎‏هوشمندانه افکار عمومی همین بود.‏

‏ ‏

همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 177

‎ ‎

همایش بررسی اندیشه های ارتباطی حضرت امام خمینی (س)اندیشه های ارتباطی امام خمینی (س)صفحه 178

  • . نویسنده.
  • . دیوان امام؛ ص142.
  • . همان؛ ص309.
  • . صحیفه امام؛ ج13، ص461.
  • . همان؛ ج1، ص390.
  • . ر.ک: همان؛ ج7، ص171ـ172.