□ نوریان
دریغ و درد که باز از زمانه دل خون شد
ز سیل اشک بسی دیده ها که جیحون شد
ز داغ پیر جماران نیارمیده هنوز
به سوگ لاله رخی باز سینه پرخون شد
حضورج. 11صفحه 380