
کشید اما بههرحال این کار اینقدر جذابیت دارد و اینقدر آدم را قلقلک میدهد که دست کشیدن از آن کار راحتی نیست. این جذابیت به قدری است که من گچ پایم را بعد از دوازده روز باز کردم. پایی که قرار بود چهارهفته در گچ بماند.
Õ چه شد که وارد این کار شدید؟
همانطور که گفتم کار من اصلاًً شباهتی به این قبیل کارها نداشت. کلاً آدم مراقبی بود. واز انجام کارهای خطرناک دوری میکردم. البته نه اینکه بدنم اصلاً آماده نبود، من در آلمان جودو هم کار میکردم و در این رشته مقام هم میآوردم. یادم میآید که یک روز در آلمان با پیمان ابدی به استخر رفته بودم. او کارهای جالبی میکرد. شیرجه روی خیلی خوبی بود. به او گفتم به من هم یاد بده که بتوانم پشتک بزنم و شیرجه بروم. بلد نبودم واگرچه فقط از ارتفاع یکی دومتری این کار را کردم اما به شکل بدی و یا کمر با سطح آب برخورد کردم. بدنم درد گرفته بود و داشتم زمین و زمان را گاز میگرفتم. به خودم میگفتم تو که بلد نیستی چرا از این کارها میکنی؟
Õ و حالا چطور؟ نمیترسید وقتی از پنجره یک ساختمان به بیرون میپرید؟
وقتی کار را یاد گرفته باشید همزمان حس خوبی و قشنگی هم همراه آدم است. بحث آموزش را فراموش نکنید. من از یکی دو متری پرش را شروع کردم و کمکم پرش از ارتفاعات بالاتر را تجربه کردم تا به امروز که بارها شده است پرش از طبقات پنجم یا هفتم یک ساختمان را انجام دادهام.
Õ از آموزشهایی که دیدهاید بگویید.
چند سال پیش به همراه دخترم برای یک مسافرت یک ماهه به ایران آمدم. پیمان شش ماه زودتر از من به ایران آمده بود، به من گفت که چند تا کار گرفته است و از من هم خواست که در ایران بمانم. من هم کارم در آلمان را به دست برادرم سپردم و اینجا ماندم و حدود هفت ماه و تقریباً هر روز آموزشهایی را از طرف پیمان گرفتم.
Õ مثلاً چه آموزشهایی؟
پیمان دورههای مختلفی را برای من گذاشت. مثلاً اینکه مرا با طناب به یک ماشین میبست و خودش در کوه و دشت میراند و من باید با حدود ده متر فاصله به دنبال ماشین میدویدم. اگر زمین میخوردم، روی زمین کشیده میشدم.
ادامه دارد
Õ نام خودرو: استورمر
Õ اسلحه: متفاوت است
Õ نام کشور سازنده: انگلستان
Õ حداکثر سرعت: 80 کیلومتر در ساعت
Õ تعداد خدمه: 3 نفر
مجلات دوست کودکانمجله کودک 470صفحه 13