مجله کودک 472 صفحه 33

غنچه بر قالی ابراهیم حسن بیگی صفورا روی دار قالی نشسته بود. دست و دلش به کار نمیرفت. با خستگی، خامههای قرمز و سفید را به نخهای قالی گره میزد. هوای آلاچیق(1) گرم بود. انگار از سقف نمدی آن آتش میبارید. از بیرون صدای تراکتوری میآمد که گندمهای تازه دروشده را به« اوبه»(2) میآورد. صفورا دست از بافتن کشید و به نقشهای دایره شکل قالی چشم دوخت و به فکر فرو رفت. به یک گل فکر میکرد؛ یک گل سرخ و صورتی که آن بیوک سنچری مدل 1981 بیوک d سابری مدل 1982

مجلات دوست کودکانمجله کودک 472صفحه 33