جنبههای مذهبی
و روحانی آثار امام خمینی(س)
مقالهای از
پروفسور دسارت استاد روانشناسی ارتباطات دانشگاه پاریس
در سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) اولین دورۀ مسابقات ادبی ـ هنری «در حریم یار» برگزار گردید. به همین مناسبت مقالهای از سوی پروفسور «فرانسیس دسارت»، ((FRANCIS DESSART دربارۀ جنبههای روحانی و مذهبی حضرت امام خمینی(س) به دستمان رسید، وی عضو دائمی اتحادیه بینالمللی مربیان صلح جهانی در یونسکو، «اکوسوک» و «یونیسف» و استاد روانشناسی ارتباطات دانشگاه پاریس میباشد، مقالۀ «دسارت» را میخوانیم:
تصور میکنم اجازه میدهید که یک مسیحی در مسابقۀ «در حریم یار» که از طرف مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی برگزار میگردد، به منظور تجلیل از شخصیتی که به ملت ایران امکان داد تا خود را از دیکتاتوری شاهنشاهی برهاند ـ شرکت نماید. جهت شرکت در این مسابقه، رسالۀ خود را تحت عنوان ملاحظاتی در مورد جنبههای مذهبی و معنوی (روحانی) آثار امام خمینی، به پیوست ایفا میدارم.
موقع را مغتنم شمرده و تقاضا میکنم چنانچه امکان داشته باشد چند کتاب یا نشریه دربارۀ اسلام و انتشارات امام دربارۀ مذهب، تشیع و دستاوردهای کنونی ایران برایم ارسال فرمایید. خواهشمند است عالیترین ارادات مرا بپذیرید.
دایرة المعارف «اونیورسالیس» که در زمینۀ اشاعه علمی به عنوان یک مرجع شناخته شده، معروف است دربارۀ تشیع مینویسد: تحرک چشمگیر مذهب تشیع معاصر که در ابداع نهادهای سیاسی مذهبی کاملاً جدید، توانایی خود را نشان داده با سنتهای ناشی از فرهنگ مذهبی غنی، نزدیک است و بنابراین نمیتوانیم از اهمیت این مذهب اسلامی غافل باشیم.
اساساً و به طور آشکار مطبوعات بینالملل و محافل سیاسی غربی، دربارۀ مذهب تشیع و به طور دقیقتر در مورد شخصیت امام خمینی ـ قدس سره ـ شناختی ندارند.
بنابراین پیام شیعه و اقدام شخصی حضرت امام(س) برای مسلمانان و نیز برای پروتستانها در غرب قابل درک نمیباشد.
مذهب شیعه به علت اراده در اعتصام اکید به پیام قرآن، از بدو وجود، مذهب پروتستان و پروتستانیزم که مخالف هرگونه تعصب اغراقآمیز کلیسایی که منجر به فساد و تباهی است، شباهت دارد.
عرفان تشیع الهامبخش «یواخیم فیور»
حضورج. 1صفحه 236
گردید و با زیباترین دوران عرفان در آلمان زمان مارتین لوتر شباهت پیدا کرد.
اما اقدام شخص حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ چه از نظر مذهبی و چه از نظر اجتماعی و سیاسی و چه از نظر روانی و تاریخی، انسان را به یاد ژان هوس، مارتین لوتر، ژان کلون و صاونارول که ایمان و شور خود را در خدمت انقلاب مذهبی قرار دادند، میاندازد.
به یاد بیاوریم که واژه «دیوانگان خدا» که در حال حاضر به افراد فعال اسلامی که از امام خمینی(س) الهام گرفتهاند، اطلاق میشود، در فرانسه در دوران جنگهای مذهبی و زمانی که لویی چهاردهم با پاپها متحد گردید و مسیحیان پروتستان را قتل عام نمود، مصطلح بود.
پروتستانهای کوهنشین تحت رهبری پاستورها و با الهام از جانب خداوند به صحاری زدند و برای خدا و آزادی به خودساختگی پرداختند و از همان موقع به دیوانگان خدا ملقب شدند و عامل این مطالعات افتخار دارد که خود را از نظر معنوی وارث آنها بداند.
ویلیام کاروشه حقوقدان بینالمللی شهیر و نویسندۀ مقالات سیاسی و وکیل دادگستری فرانسه از سلاله هوگتوتها در کتاب خود موسوم به «امام خمینی و اسلام» مینویسد: امام خمینی دیوانه نیستند ایشان دارای ضمیری کاملاً روشنند و کسانی که نسبت به عقل مشارالیه تردید دارند، دارای حماقتند و از پدیدۀ امام خمینی اصلاً چیزی درک نکردهاند.
هدفی که امام(س) دنبال کردند، ایشان را بیشتر در ردیف انبیا قرار میدهد. معظمله پس از گذشت چند سال بعد از به قدرت رسیدن، به شخصیتی افسانهای تبدیل شدند و در افسانۀ ایشان عبارات انقلاب، ریاضت اقتصادی، عرفان به طور مرتب تکرار میشود. او تنها رئیس کشوری بود که مرتب به طور علی و آشکار او را به عنوان قابل، دروغگو، اوباش و غیره خطاب کردند.
متأسفانه تذکر فوق نشان میدهد که مطبوعات به اصطلاح بینالمللی (که اکثر اوقات تسلیم مبالغه و گزافهگویی جهان شمول و یا آخرین مدافعین مارکسیسم شده بودند) به امام خمینی ـ قدس سره ـ بی آنکه به مطالعۀ واقعیت پیام و حیات وی بپردازند و یا آن را درک نمایند، اهانتها روا داشتند.
مسلماً امروز هیچ گونه تحلیلی در سطح یک ملت انجامپذیر نیست و سرتاسر گیتی جولانگه ماست.
با اینکه امیدواریم روزی شاهد تفاهم متقابل میان ملل و یک هماهنگی بینالمللی باشیم، ولی قبول اینکه باید هر جامعهای با معیارهای خاص، محورهای توسعۀ مشخص به خود و تحلیلهای اجتماعی سیاسی مختص در ژرفترین اصالت ریشههای فرهنگی و مذهبی خود فرو رود و غوطهور
حضورج. 1صفحه 237
گردد، امری ضروری است.
ملت ایران پس از تحمل دیکتاتوری شاهنشاهی که سعی کرد با اعمال خشونت یک الگوی خارجی و یک فرهنگ فاقد اصالت را به او تحمیل کند، به رهبری امام خمینی ـ قدس سره ـ دست به یک انتخاب زد.
ایران میبایست برای بازیابی شرف خود، ایمان خود را باز مییافت.
مسألۀ مهم جهش در راه بازیابی شرف ملی و ایمان ملت ایران بود. امام در وصیتنامۀ خود تصریح کردهاند که اسلام و هیچ یک از ادیان توحیدی، هرگز با مظاهر تمدن و نوآوریها و اختراعات و ابتکارات صنعتی مجهز که به ترقی و تمدن انسانی منجر میگردد، مخالفت نبوده و نخواهد بود؛ علم و صنعت و ترویج آن در اسلام و قرآن مورد حمایت قرار گرفته است. امام از قول قرآن اضافه میکنند که کلیۀ ادیان آسمانی شناعتها و ننگهایی نظیر همجنسبازی را که دنیای ما را ملوث کرده، ممنوع کردهاند.
این وصیتنامۀ تاریخی تشویق ننگ و عار از جانب غربزدگان و شرقزدگان را محکوم میکند. یعنی به عبارت دیگر کسانی را که از آنها تقلید میکنند و هیچگونه شخصیتی ندارند و ریشههای خود را فراموش کردهاند، محکوم میسازد.
امام میخواهد، جامعهای از انسانهای آزاد و دارای حسن اخلاق تشکیل یابد. چنین خواستهای نیز در سنتهای غربی پیش از آنکه بعضیها آنها را ملوث سازند، وجود داشته است.
بلای قاچاق و استفاده از مواد مخدر، ایدز و سایر شنایع، نشانۀ افول اخلاقی جامعه ماست. و صداهای رسایی برای مخالفت با آنها وجود دارد و آنهایی که این صداها را مورد انتقاد قرار میدهند، آگاهانه و یا ناآگاهانه وارد بازی عوامل خلع سلاح اخلاقی عصر ما میگردند.
امام خمینی ـ قدس سره ـ دشمن سایر ادیان الهی نبودند. مسیحیت و یا زردشتی در ایران وجود دارد. امام در نوئل سال 1977 در زمانی که مبارزه با دیکتاتوری شاهنشاهی توسعه یافته بود ضمن پیامی خطاب به مسیحیان اظهار داشتند که ای ملت مسیح، ای ملت بزرگ از شما میخواهم که برای رهایی ملت ما از شر هوسهای شاه ستمگر دعا کنید.
چنین رفتاری از جانب امام که گفته بودند عیسی گرامیترین پیامبر است و از جانب خدا برای مدد و یاری ستمدیدگان و استقرار عدالت مبعوث و فرستاده شده، عادی است.
علم ارتباطات در زمینۀ دینشناسی به ما اجازه میدهد که انقلاب ایران و انقلاب مذهبی پروتستانهای اروپا را مقایسه نماییم.
اختراع چاپ در بدو امر، به صورت یک تکنیک به استفاده مصلحین بزرگی مانند لوتر و کالون درآمد درست همانطور که
حضورج. 1صفحه 238
نوارهای ضبط صوت مانند یک اسلحه برای اشاعۀ افکار و پیامهای مردمی اما مورد استفاده قرار گرفت. هانری کوربن متفکر بزرگ فرانسوی، کارشناس در زمینۀ عرفان در مسیحیت و روحانیت پروتستان و مهمترین کارشناس غرب در زمینۀ تشیع میگوید:
قرآن امامی، گنگ ولی امام قرآنی، ناطق است و به نظر میرسد این چنین قضاوت دربارۀ امام خمینی بحق باشد.
این انسانی که در مطبوعات غربی به حد زیادی مورد افترا واقع گردید، در طفولیت زمانی که شش ماه داشتند، در اثر مرگ پدر که در زیر شکنجه رژیم شاهنشاهی چشم فرو بست متأثر گردیدند. پدر ایشان یکی از روحانیان و وطنپرستان مشهور بود.
امام فرزندان خود را با اخلاصی بزرگ تربیت کردند. احمد فرزند امام تعریف میکند. روزی پدر، او را به دلیل اینکه مگسی را کشته بود، سرزنش کرده و گفته بود این موجودات خدا، حتی با وجود اینکه ما را آزار میدهند، حق حیات دارند. یک چنین عقیدهای افکار امام و افکار دینشناس بزرگی مانند آلبرت شواتیر را به هم نزدیک میسازد.
یکی از فرزندان امام، در رشته زبان بینالمللی، اسپرانتو تحصیل نموده و ظاهراً قرآن را با این زبان ترجمه کرده است. این مسأله وسعت تفکر امام در برابر زبانی که در قرن گذشته توسط یک دانشمند لهستانی
حضورج. 1صفحه 239
یهودی که ضد صهیونیست و... بود، نشانه این است که نظریات امام در علم کودکشناسی نیز شایسته توجه است. امام طرفدار تربیت کودک از طریق بازی بودند در این زمینه مجله پیام اسلام یادآور میشود: امام معتقد بودند کودکان باید آزاد باشند و بازی کنند. اگر طفلی اشتباهی مرتکب شود و یا چیزی را بشکند و یا خود را مجروح کند، بایستی والدین را مجازات نمود و نه کودک را چون بر والدین است که کودکان خود را از هرگونه خطر دور سازند.
تفکر ومعنویت مذهبی امام خمینی ـ قدس سره ـ دو رکن مهم اقدام انسانی ایشان است آیتالله خامنهای دربارۀ امام میگویند: امام خمینی تا آخرین لحظات حیات، دعا و عبادت را فراموش نکردند. این مطلب نشانۀ عظمت امام است که با توسل به دعا و معنویات به چنین شخصیت انسانی و مذهبی رسیدند.
امام حقیقتاً مهمترین آثار مذهبی را مطالعه و تفسیر کردهاند. یک مذهبی واقعی، جز محو شدن در خدا و داشتن ارتباط مداوم با او هدف دیگری را دنبال نمیکند، داشتن ایمان واقعی به خدا فقط با بیان و زبان و الفاظ نیست؛ ایمان و اعمال خیر با دانش عجین گشته و اساس سعادت و آرامش انسان را تشکیل میدهد.
انجام چنین اقدامی نیاز به تحمل رنج و ریاضت و یک روان شاد دارد و این امر در اثر خودسازی دائمی و ارتباط مداوم با خدا میسر میشود.
چنین مطالعات معنوی و مذهبی از طرف افراد مذهبی سایر ادیان الهی نیز کاملاً قابل قبول است، مذهبیان اصیل مسیحی از نظر معنوی، در رنگین کمان افلاک به بزرگترین مذهبیان مسلمان ملحق میشوند. چون همین الهامات نیز برای آنان به شکل دیگری وجود دارد.
الهامات خداوندی نیز دارای احکام اجتماعی، سیاسی است. امام در نطق مورخ مارس سال 1979 که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی ایراد کردند، گفتند: انقلاب ایران تنها برای سرنگونی رژیم سلطنت نبود، بلکه این انقلاب برای بنیانگذاری جامعهای الهام گرفته از خداوند میباشد، برخی انتقاد خواهند کرد و از حکومت مذهبی سخن خواهند گفت.
من فقط به اشاره به ایجاد جمهوریهایی که توسط کالون و صاونارول و همچنین متفکران عارف گمنام تشکیل شدند، اکتفا میکنم. اینها پیامآوران انقلاب فرانسه بودند. انتقاد علیه رژیم (امام) خمینی ـ قدس سره ـ از جانب کسانی که ایران را ندیده و یا در مورد تشیع کتابی نخوانده و حتی با غربیهایی که ایران را شناختهاند، ملاقات و تماس نداشتهاند، صورت میگیرد.
غرب و امریکای مادهپرست با پناه بردن به برتریهای مَن درآوردی، حتی واقعیتهای
حضورج. 1صفحه 240
حوادث انقلاب ایران را احساس نمیکنند.
جمهوری اسلامی ایران هرگز به هیچ کشور دیگری حمله نکرد. موقعی که در سپتامبر سال 1980 صدام حسین دیکتاتور عراق به ایران حمله نظامی کرد و خود را پیمانشکن و امپریالیست نشان داد، چه کسی در جهان فریاد انزجار برآورد و یا با ملت رنجدیدۀ ایران که به شرف ملی او صدمه وارد آمده بود، همبستگی نمود؟ چه کسی در مطبوعات از وطنپرستی مسیحیان ایرانی که دوش به دوش هموطنان شیعه خود عازم میدان جنگ بودند، مطلب نوشت؟ چه کسی میهندوستی ارامنه ایران را مطرح کرد و یا مسألۀ فرار اسقف اعظم کلدانی تستوری با خانواده او را به ایران بازگو کرد؟ هیچکس به حقیقت علاقه نشان نمیداد و تنها امیدشان به این بود که ایران از پای درآید و تضعیف گردد.
زمانی که همین صدام حسین در ماه اوت 1990 به کشور کوچک کویت یورش کرد، همه کسانی را که در سال 1980 در برابر حمله عراق به ایران لال بودند، را بر آن داشت تا توسعهطلبی عراق را محکوم کنند.
معذلک برای یک تحلیلگر مخلص، مسلم بود که عراق صدام حسین به اجبار باید به صورت یک قدرت مهاجم در میآمد؛ زیرا ایدئولوژی عدم تسامح و غرور او، وی را به انجام چنین اعمال منفیای مجبور کرد.
با اینکه صدام حسین با مطرحسازی آزادی اماکن مقدسه، ریاکاری خود را نشان میداد (او اصلاً ایمان ندارد)، محافل بینالمللی که در سال 1980 در موقع حمله به ایران، اولین سنگر بنای امپریالیسم فاشیست بعث قلابی بغداد را نادیده گرفتند، نیز ریاکارند.
ایران نمیخواهد به کسی حمله کند و باید تفکر امام خمینی ـ قدس سره ـ را برای راه و روش مذهبی و گام نهادن به سوی روشنایی، تحلیل کرد. البته مسلماً ایرانیها و سایر مسلمانان به سختی ایشان را درک کردند و یا به تصور اینکه در خدمت ایشان بودند، تفکر مشارالیه را به گونۀ ناقصی تفسیر میکردند.
در چنین حالتی نباید اشتباه را متوجه رجال مذهبی و معنوی که اصالت ملت خود را در ارزش ایمان او باز یافتهاند، کرد.
تنها افرادی که ایمان و حس همبستگی ندارند با ایدهها و تفکرات حضرت امام مخالفت میورزند برای یک فرد مسلمان، مهم تحلیل و درک مطالب است و نه قضاوت و تحسین، بدون شک شخصیت امام خمینی ـ قدس سره ـ شایسته چنین اقدام مثبت و روشنگرانهای میباشد.
حضورج. 1صفحه 241