شکستیم بی او

«شکستیم بی او»

‏ ‏

‏دیروز با ما کسی بود از ما به ما باوفاتر‏

‏آیینۀ فطرت ما، از ما به ما آشناتر‏

‏دیروز با ما کسی بود مانند خورشید، صادق‏

‏مانند باران، صمیمی، از باغ گل باصفاتر‏

‏بودیم و دیدیم او را، گفت و شنیدیم او را‏

‏رفتیم تا اوج با او، از عطر گلها رهاتر‏

‏مرغان پربسته بودیم، از یادمان رفته پرواز‏

‏پروازمان داد مردی، از آسمانها فراتر‏

‏امروز او نیست با ما، مانند او کیست با ما؟‏

‏رفت و شکستیم بی او، از قلب او بی‌صداتر... ‏

 فاطمه راکعی

‎ ‎

حضورج. 2صفحه 249