سیزدهم آبان تجلی خشم مردم علیه آمریکا

 

مصاحبه

سیزدهم آبان تجلی خشم مردم علیه آمریکا

حضور ـ شرایط سیاسی و اجتماعی که موجب شد رژیم شاه حضرت امام را تبعید کند، چه بود؟

چرا برای تبعید ابتدا ترکیه و سپس عراق را انتخاب کردند.

ـ وقایعی که در قضیۀ قیام مردم به رهبری علما و مراجع بویژه امام خمینی(س) لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 40 و 41 اتفاق افتاد و منجر به پیروزی ملت و عقبنشینی رژیم گردید و همچنین واکنش سرسختانۀ حضرت امام علیه اصلاحات امریکایی شاه (انقلاب سفید) که به قیام 15 خرداد انجامید و قضیه دستگیری و حبس و حصر امام و آزادی ایشان و حوادثی که در این ایام به وقوع پیوست در مجموع موجب شد تا آمریکا به این نتیجه برسد که انجام اصلاحات مورد ‌نظر با توجه به موضع امام و نقاط ضعف رژیم  بدون حضور مستقیمتر مستشاران و جاسوسان آمریکایی و کنترل اوضاع از نزدیک امکان‌پذیر نمی‌باشد. لذا لایحۀ ننگین کاپیتولاسیون که به خاطر رخدادهای سالهای 40 تا 43 مسکوت مانده 


حضورج. 2صفحه 45
بود در مهرماه 1343 توسط دولت منصور به مجلس برده شد و به تصویب رسید. کاپیتولاسیون یعنی مصونیت نظامیان و اتباع آمریکایی در مقابل جنایاتی که در ایران مرتکب می‌شوند و عدم صلاحیت محاکم قضایی ایران برای رسیدگی به جرایم آمریکائیان لکه ننگینی بود که حق حاکمیت ایران را صریحاً نقض میکرد و عملا ً سند امضای فروش استقلال سیاسی و قضایی کشور بود. روشن است که شخصیتی همچون امام خمینی(س) نمی‌توانست در مقابل این ذلت و خواری رژیم بی‌تفاوت بماند. از طرف دیگر شاه با تصور اینکه سرکوب قیام 15 خرداد و دستگیری امام و بسیاری از یارانش زمینه هر‌گونه قیامی را از بین برده، لایحه را به تصویب رساند و با تبلیغات فراوان در صدد بود تا روز چهارم آبان 1343 ـ روز تولد نامبارک شاه ـ جشن پیروزی بگیرد. خبر تصویب لایحۀ کاپیتولاسیون که در خبرنامه داخلی مجلس شورایملی درج شده بود به دست امام رسید. امام اعلام کردند که در روز چهارم آبان در رابطه با خطرات این اقدام خفتبار رژیم سخنرانی میکنند و قرار شد این خبر به مردم قم و دیگر شهرها اعلام شود. رژیم سراسیمه فردی را به قم میفرستد تا امام را با تهدید از این اقدام باز دارد، اما امام او را نمی‌پذیرد. وی در دیدار با برادر شهیدم حاج‌ آقا مصطفی صریحاً نسبت به عواقب وخیم هرگونه موضع ضد آمریکائی هشدار می‌دهد. این تهدیدها هیچگونه تأثیری در عزم امام خمینی ندارد. روز موعود که اتفاقاً مصادف با سالروز تولد با سعادت حضرت فاطمه سلام‌الله علیه و روز ولادت امام نیز می‌باشد فرا‌ میرسد و امام در یکی از مهیج‌ترین و تاریخی‌ترین سخنرانیهای خود دخالتهای آمریکا در ایران را افشا و با شدیدترین لحنی محکوم می‌کنند. امام در ابتدای سخنرانی صریحاً موضع خود را در رابطه با لایحه کاپیتولاسیون اعلام می‌کند که: «ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند، عزا کردند و چراغانی کردند، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند». امام بعد از سخنرانی اعلامیه‌ای نیز در همین رابطه صادر کردند. دوباره آتش انقلاب شعله‌ور شد و میرفت تا قیامی مهمتر از 15 خرداد به وقوع بپیوندد. هم شاه و هم دولتمردان آمریکایی بخوبی دریافته بودند که امام ساکت نمی‌نشیند و با حضور او هیچیک از طرفهای آنان موفق نخواهند‌ شد. لذا بهترین راه را در تبعید و دور نگه‌ داشتن امام از صحنه مسائل ایران دانستند و در شب 13 آبان با یورش نظامی امام را دستگیر و بلافاصله به فرودگاه تهران و از آنجا به ترکیه تبعید کردند. 

حضور ـ لطفاً در مورد علت تبعید حضرت امام به ترکیه و عراق برایمان 


حضورج. 2صفحه 46
بیشتر توضیح دهید. 

ـ اگر اسناد سری که متأسفانه در اوایل پیروزی انقلاب از دربار و وزارت امور خارجه توسط منافقین و لیبرالها به یغما رفت، می‌بود حتما دلایل مستند انتخاب ترکیه براساس مذاکرات دولتهای درگیر این قضیه روشن‌تر قابل بحث بود. یقیناً انتخاب ترکیه امر اتفاقی نبوده و قبلاً آمریکا و شاه و دولت ترکیه مسئله را هماهنگ کرده‌اند. علی‌رغم اینکه ترکیه یک کشور اسلامی و هم‌مرز با ایران است اما حکومت لائیکها و پیروان آتاتورک که یکی از چهره‌های ضد اسلام و به تمام معنی غربزده است باعث شده بود تا دولت ترکیه به سرعت طرحهای جدایی این کشور از جرگه کشورهای اسلامی و پیوستن به جامعۀ غربی را اجرا کند. تبلیغات ضد دینی در اوج خود بود و حکومت نظامیان مانع از این می‌شد تا حرکتی اسلامی نضج بگیرد و از این جهت برای آمریکا و شاه مناسبترین نقطه‌ای بود که امام به طور کامل در محاصره باشد و امکان هیچگونه تماسی نه با مردم ترکیه و نه با ایران وجود نداشته باشد. موج اعتراضات مسلمانان بخصوص مردم ایران و علما و سیل تلگراف و نامه‌هایی که از کشورهای مختلف و ایران به سوی مسئولین دولتی ترکیه سرازیر شد و فشارهایی که در داخل کشور به رژیم وارد شد رژیم را ناگزیر به تغییر محل تبعید امام نمود. البته اسنادی که در پرونده امام در ساواک به جای مانده نشان می‌دهد که دولت ترکیه نیز از گسترش دامنه اعتراضات به مردم ترکیه و احزاب مخالف بیمناک بوده و درخواست انتقال امام از کشور را داشته است. 

کشور بعدی عراق بود. انتخاب عراق به چند دلیل بود. اول اینکه رژیم شاه طبق نظر مستشاران آمریکایی سعی داشت تا اوضاع را آرام جلوه دهد و زمینۀ شورشهای داخلی را از بین ببرد. بردن امام به عراق فرصتی بود تا وانمود کنند که قضایا تمام شده و امام برای درس و بحث به حوزۀ علمیۀ نجف رفته‌اند. 

ثانیاً روابط ایران و عراق در این ایام حسنه بود و همکاری اطلاعاتی بین دو رژیم برای حل مشکلات داخلی که هر یک به نحوی با آن دست به گریبان بودند در سطح بالایی وجود داشت و همین امر موجب می‌شد تا مأمورین مخفی ساواک و مأمورین رسمی سفارت ایران با همکاری مامورین اطلاعاتی عراق فعالیتهای امام را کنترل کنند. از این دو عامل مهمتر وضعیت حوزه نجف بود. 


حضورج. 2صفحه 47
حوزه‌ای که روزگاری مرکز علمای بزرگی چون مرحوم میرزای شیرازی و علمای مبارزه‌ای بود که علیه استعمار انگلیس و استبداد می‌جنگیدند اما در این ایام ـ سال 44 ـ که فلسطین در چنگال اسرائیل بود و همه ممالک اسلامی اسیر حکام خودفروخته بودند هیچ حرکت و جنبشی از این حوزه بر نمی‌خاست فقط درس و بحث بود فارغ از هرچه که میگذشت. فشارها و حمله‌ها از هر سو به اسلام و مسلمین سرازیر بود، ولی حوزه نجف در سکوت و سکون کامل به سر می‌برد و دخالت در سیاست گناهی نابخشودنی بود. تحجر و جمود فکری حاکم بر اوضاع آنجا شرایط مناسبی برای رژیم ایران بود تا بدین ترتیب امام را از هر سو تحت فشار قرار‌ دهد. در عین حال ظاهر قضیه نیز حفظ شود و عملاً رژیم دائماً در معرض اعتراض افکار عمومی نباشد. خدا میداند که اگر نبود هوشیاری و صبر اعجاب‌انگیز امام خمینی و مجاهدات یاران انقلابی امام که خود را به آب و آتش زدند و به عراق رساندند و عده‌ای نیز در ایران زیر تازیانه‌ها مقاومت کردند تا کانون مبارزه را همچنان مشتعل نگه‌ دارند، امریکا به اهداف خود می‌رسید و نهضت 15 خرداد فراموش می‌شد. 

حضور ـ دولتهای استکباری بخصوص آمریکا در قضیه تبعید امام چه نقشی داشتند؟

 


حضورج. 2صفحه 48
 ـ همانطور که قبلاً گفتیم تبعید امام دقیقاً به دستور آمریکا و به خاطر مخالفت شدید امام با لایحه مصونیت اتباع آمریکایی در ایران صورت گرفت و شاه تنها به عنوان مجری طرحهای آمریکا عمل می‌کرد. 

شوروی که مدعی دفاع از مبارزات مردمی بود نه ‌تنها هیچگونه اعتراضی نداشت بلکه تفسیرهای رادیو مسکو و مقالات روزنامه رسمی پراودا در آن ایام تاکید برنامه‌های اصلاحات آمریکایی شاه و محکوم کردند قیام 15 خرداد بود و رسماً مطرح کردند که این حرکت و پیامدهای بعدی آن حرکتی ارتجاعی و فئودالی علیه اصلاحات ترقیخواهانه شاه! است. 

حضور ـ چرا رژیم شاه به جای ترور و یا حبس ترجیح داد حضرت امام را تبعید کنند؟

رژیم در دستیابی به هدفهای از پیش تعیین شده پس از تبعید حضرت امام تا چه میزان موفق بود؟

همانطور که قبلاً اشاره کردم شاه و آمریکا خوب می‌دانستند که امام خمینی اهل سازش و عقبنشینی نیست. حضور آزادانۀ او در ایران بزرگترین خطر برای رژیم است و امام از هر فرصتی در جهت افشای وابستگیهای رژیم استفاده خواهد کرد. از سوی دیگر بازداشت امام در شامگاه 15 خرداد موجب قیام گسترده مردم در اکثر شهرهای ایران شده و ادامۀ اعتراضات علما و مردم موجب شد تا رژیم حبس امام را به حصر تبدیل کند و سپس آزاد  نماید. هر‌گونه سوء ‌قصدی علیه جان امام می‌توانست بساط رژیم را در هم پیچد و این را مردم در روز دستگیری امام ثابت کرده بودند. امام مرجع دینی و بازگو کننده درد و رنج مردم و رهبر قیام آنان بود و رژیم نمی‌توانست برای مدت طولانی امام را در زندان نگه دارد چنانکه قبلاً نیز نتوانسته بود. بنابراین راهی به جز دور کردن امام از صحنه ایران باقی نمانده بود. آنها در صدد بودند تا رابطۀ عمیق مردم با امام را قطع کنند و با تبلیغات از یکسو و ایجاد جو اختناق شدید از سوی دیگر برای همیشه قیام اسلامی را سرکوب کنند ولی تقدیر خداوند چیز دیگری بود. 

حضور ـ در زمان تبعید حضرت امام(س) وضعیت حوزه‌های علمیه چگونه بود؟

متأسفانه تبلیغات دشمنان اسلام در حوزه‌ های علمیه مؤثر افتاده بود. روحانیت از صحنه سیاست و اجتماع منزوی گردیده بود و دخالت روحانی در امور سیاسی بی‌دینی تلقی می‌شد. حوزه‌های علمیه به فروعات مسائل آنهم احکام غیراجتماعی اسلام سرگرم بودند. تحجر و قشرینگری و مقدس مآبی بیداد می‌کرد و کار را به آنجا رساند که حتی تدریس و تدریس رشته‌هایی همچون 


حضورج. 2صفحه 49
فلسفه و عرفان اسلامی نیز کفر و گناه محسوب میشد. مبارزه با شاه خلاف شئون مرجعیت بود!! بهترین توصیف از جوّ دردآور آن روز را از زبان خود امام که در پیامشان به روحانیت بیان کردند بشنویم: 

«یقیناً روحانیون مجاهد از نفوذ بیشتر زخم  برداشته‌اند، گمان نکنید که تهمت وابستگی و افترای بی‌دینی را تنها اغیار به روحانیت زده است، هرگز ضربات روحانیت ناآگاه و آگاه وابسته بمراتب کاریتر از اغیار بوده و هست. در شروع مبارزات اسلامی اگر می‌خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب میشنیدی  که شاه شیعه است. عده‌ای مقدسنمای واپسگرا همه چیز را حرام می‌دانستند و هیچ‌ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است». 

اما در جای دیگر از پیام خود می‌فرماید:

«ترویج تفکر شاه سایه خداست» و یا «با گوشت و پوست نمیتوان در مقابل توپ و تانک ایستاد» و اینکه ما «مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم» و یا «جواب خون مقتولین را چه کسی می‌دهد؟» و از همه شکننده‌تر، شعار گمراه کنندۀ «حکومت قبل از ظهور امام زمان علیه‌السلام باطل است» و هزاران «ان قلت» دیگر مشکلات بزرگ و جان‌ فرسایی بودند که نمی‌شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آنها را گرفت. تنها راه حل، مبارزه و ایثار خون بود که خداوند وسیله‌اش را آماده نمود. در پانزده خرداد 42 مقابله با گلوله تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود مقابله را آسان می‌نمود، بلکه علاوه بر آن از داخل جبهۀ خودی گلولۀ حیله و مقدسمآبی و تحجر بود، گلوله و زخم زبان و نفاق و دورویی بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب جگر و جان را می‌سوخت و میدرید. واقعاً روحانیت اصیل در تنهایی و اسارت خون می‌گریست که چگونه امریکا و نوکرش پهلوی میخواهند ریشه دیانت و اسلام را بر‌کنند و عده‌ای روحانی مقدس نمای آگاه یا بازی خورده و عده‌ای وابسته که چهره‌شان بعد از پیروزی روشن گشت، مسیر این خیانت بزرگ را هموار می‌نمودند». 

شگفت‌انگیزی قیام امام وقوع آن در چنین  شرایطی بود. امام با نهضت خود موفق شدند طلسم سکون و سکوت را بشکنند و دوباره روحانیت را مثل همیشه تاریخ پرچمدار قیام مردم سازند. اوضاع به گونه‌ای متحول شد که حتی آنان که حاضر نبودند مرجعیت را با هیچ‌ چیز دیگر ولو به صلاح اسلام و مسلمین عوض کنند ناگزیر به میدان مبارزه آمدند، طلاب جوان با فطرتهای پاک خود و علمای متعهدی که در غربت و تنهایی شرایط حاکم بر حوزه‌ها خون می‌گریستند مراد خود را یافتند و به قیام الهی امام پیوستند. 


حضورج. 2صفحه 50
حضور ـ زمینه و انگیزه‌های تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را بیان فرمائید. 

‏ ـ دخالتهای آمریکا در ایران سابقه طولانی داشته است. بعد از کاهش قدرت انگلیسها در صحنه سیاست بین‌المللی، آمریکا به نمایندگی از جهان غرب در اکثر نقاط جهان جای دول استعماری قبلی را گرفته بود. اعترافات و اسنادی که از سوی موافقان و مخالفان رژیم پهلوی منتشر شده است این واقعیت تاریخی را به وضوح بیان می‌کند که کودتای رضاخان توسط انگلیسها سامان داده شده و در جریان اشغال ایران توسط متفقین، انگلیسها با هماهنگی کامل آمریکا عامل خود را از ایران با وضع خفت‌باری اخراج و محمدرضا را در جای او گماردند. همزمان با توسعه صنعت نفت و کشف منابع عظیم نفتی در خاورمیانه، گسترش سلطه آمریکا بر کشور‌های نفتخیز جهان در صدر برنامه‌های کاخ سفید قرار گرفت. براساس عوامل مختلف، مناطق حساس و نفتخیز تقسیم‌ بندی شد و برای هر منطقه کشور‌ها و حکومتهایی به ‌عنوان حافظ منافع غرب انتخاب شدند. حساسترین مناطق خاورمیانه و خلیج‌ فارس بودند. اسرائیل در قلب جهان اسلام به عنوان همپیمان تمام‌عیار غرب و آمریکا ایجاد و تقویت شد و در خلیج فارس نیز شاه به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب گردید. روابط مستحکم میان رژیم شاه و اسرائیل ایجاد ‌شد و جبهه متحدی در مقابل اعراب و مسلمانانی که در معرض تهاجم اسرائیل و فشار‌های غرب قرار گرفته بودند به وجود آمد. مرز طولانی ایران با شوروی و مرز‌های آبی گسترده با منطقه استراتژیک خلیج ‌فارس و منابع سرشار نفت، گاز، زغال سنگ و مس و... در ایران موجب شده بود تا آمریکا بیشترین سرمایه‌گذاری را برای تقویت و ثبات رژیم دست‌نشانده پهلوی داشته باشد. نبض ارتش و پایگاههای حساس نظامی در اختیار مستشاران آمریکا و یا مهره‌های کاملاً سرسپردۀ آنان بود. مامورین دوره دیده ساواک در آمریکا و اسرائیل نقش خود را به عنوان حلقه‌ای از فعالیتهای جاسوسی آمریکا در منطقه و داخل ایران طبق طرحهای آمریکا بخوبی ایفا می‌کردند. رفورم آمریکایی شاه که به عنوان اصول انقلاب سفید مطرح شد در جهت سیاستهای جدید آمریکا به اجرا در آمد. قیام 15 خرداد سرکوب شد، لایحه کاپیتولاسیون به تصویب ‏


حضورج. 2صفحه 51
‏مجلس فرمایشی شاه رسید و حضور بی ‌دردسر آمریکائیان در تمام شئون ایران تضمین شد. امام به جرم مخالفت با این لایحه اسارتبار تبعید شد و از این پس عملاً آمریکا تعیین کننده مقدرات کشور شد. دخالتها و جنایتها و چپاولهای آمریکا در ایران شعار و ادعا نیست. خوشبختانه اشغال لانه جاسوسی این فرصت را به وجود آورد تا اسناد غیر‌قابل انکار و بی‌شماری از عمق جنایات آمریکا در ایران را به معرض دید جهانیان قرار دهد. بنابراین همانطور که امام بارها فرمودند آمریکا مستقیماً منشأ بسیاری از گرفتاریها و عقب‌ماندگیهای ایران بخصوص در دو دهۀ آخر عمر رژیم پهلوی بوده است. اعترافات سران رژیم شاه و سفرای انگلیس و آمریکا در ایران و اسناد لانه جاسوسی گویای این حقیقت تلخ است که کشتار 17 شهریور و روی کار آوردن دولت نظامی و جنایتهای ماموران رژیم در زمان اوج‌گیری مجدد انقلاب در سال 56 و 57 بر‌اساس طرحهای آمریکا و با هماهنگی کامل واشنگتن و تهران انجام یافته است. بعد از پیروزی انقلاب نیز هیچیک از توطئه‌های متعددی که علیه نظام نوپای اسلامی طرحریزی و اجرا می‌شد وجود نداشت که آمریکا در آن نقش تعیین‌کننده نداشته باشد در این رابطه نیز اسناد به اندازه کافی وجود دارد. مسئولین کاخ‌ سفید علی‌رغم افکار عمومی جهانیان شاه را با همه خیانتهایش پناه داد و اموال و داراییهایی که وی و دودمانش به سرقت برده بودند در اختیار آنان گذاشت. و در همین ایام که ایران سرگرم بسیج مردم برای سازندگی کشور بود سفارت آمریکا در ایران کانون جاسوسی و توطئه علیه نظام شده بود، روابط پنهانی و آشکار با لیبرالها برقرار شد و طرح کودتای خزنده و انتقال قدرت کامل به لیبرالها و نفوذ مجدد آمریکا در صحنه حاکمیت آماده اجرا بود. مجموعه این عوامل و مسائل مختلف دیگری که فعلاً مجال بررسی آنها نیست موجب شد تا فرزندان انقلابی امام و دانشجویان مسلمان پیرو خط امام دست به آن حرکت بزرگ بزنند و حقیقتاً انقلابی بزرگ را بیافرینند. ‏

حضور ـ مواضع مقامات رسمی وقت و احزاب سیاسی را در قبال تسخیر لانه جاسوسی بیان فرمایید. 

‏ـ امام خمینی(س) به عنوان رهبر انقلاب نخستین کسی بود که از اقدام شجاعانۀ دانشجویان حمایت کرد و عمل آنان را واکنش طبیعی ملت در مقابل جنایات بیشمار امریکا دانست. در این زمان لیبرالها که در سطوح مختلف حکومت پستهای حساس را به دست داشتند، خود را در مقابل عمل انجام شده و از دید آنان عمل بسیار خطرناک می‌دیدند که به هیچ ‌وجه با معیارها و تحلیلهای میانه‌روها قابل توجیه نبود. آنان در ‏


حضورج. 2صفحه 52
‏ صدد بهبود روابط و جلب اعتماد بودند. مذاکراتی توسط برخی از مسئولین دولت موقت با مقامات آمریکا انجام یافته بود و مهره‌هایی که بعداً اسناد وابستگی آنان با سازمان سیا افشا شد، شرایط را برای حضور مجدد آمریکا در صحنۀ مسائل سیاسی ایران هموار می‌کردند که ناگهان این اقدام همه بافته‌ها را به هم ریخت. آقای مهندس بازرگانی فردای آن روز از نخست‌وزیری دولت موقت استعفا داد و استعفای ایشان علی‌رغم وساطت عده‌ای سریعاً از سوی امام مورد قبول قرار گرفت و مسئولیت اداره کشور به شورای انقلاب محول شد. من در نخست‌وزیری در اتاق بازرگان و دکتر سحابی بودم که از قم تلفن کردند و مرا که تهران آمده بودم از آن طرف بی‌سیم خواستند. آقای صانعی گفت امام استعفای بازرگان را پذیرفت. من به روی خودم نیاوردم، سحابی و بازرگان می‌گفتند معلوم است که امام استعفای ما را قبول نمی‌کنند! ولی ما باید پذیرش جدید شرط و شروط بگذاریم که یکی از آنها آزادی آمریکاییهاست! من سکوت کرده بودم، فقط از اتاق آنها بیرون آمدم. شهید چمران را دیدم، با هم به یکی از اتاقهای نخست‌وزیری رفتیم، تلفن قطب‌زاده را در رادیو گرفتم و به او گفتم که قضیه چیست و گفتم پس از قبول استعفای بازرگان از سوی امام، سرود امام خمینی(س) ای امام را بگذارید تا مردم متوجه شوند یک خطر بزرگ ‏


حضورج. 2صفحه 53
‏از انقلاب رفع شده است و آن حاکمیت لیبرالها بود. ‏

‏ما همه شاهد بودیم که چگونه جمعی به دست و پا افتاده بودند تا امام را متقاعد کنند که استعفا را نپذیرد و نتیجتاً دولت موقت با تایید مجدد و قوت بیشتری وارد صحنه شود و کنترل اوضاع را به نفع جرایانی که مدتها برای آن سرمایه‌گذاری کرده بودند دوباره به دست گیرند. اما امام هوشیارتر از آن بودند که اینگونه حرکتها در ایشان تأثیر کند. تیپهایی مانند بنی‌صدر و گروه او در اندیشه موقعیتهای آتی خود در حکومت بودند و با احتیاط به حمایت ظاهری از حرکت دانشجویان می‌پرداختند به آن امید که در آینده نزدیک مشکل را حل کنند و از این طریق به غرب نشان دهند که آنان موقعیت نیرومندی در آیندۀ نظام دارند. نا‌گفته نماند که از همان ابتدا اینها بیشترین فشار را برای حل و در نهایت آزادی جاسوسان بر دانشجویان وارد می‌کردند. ‏

‏در میان دوستان انقلاب و یاران امام نیز برخوردها یکسان نبود. برای عده‌ای رودررویی مستقیم با آمریکا و زندانی کردن جاسوسان آمریکایی و عواقب آن قابل هضم نبود، لذا در روزهای نخست حتی احزاب اسلامی و شخصیتهای بارز نیز با احتیاط از این حرکت حمایت می‌کردند، اما وقتی که حمایتهای مکرر و همه جانبۀ امام و حمایت سراسری ملت را از این اقدام دیدند آنها نیز به تبعیت از امام به دفاع از آن پرداختند. در اینجا گفتنیها بسیار است که به وقت دیگر موکول می‌کنم. فقط همین نکته را بگویم که اگر حمایت کامل امام نبود چه بسا حرکت دانشجویان محکوم و حتی دستگیر و کار به عذرخواهی از آمریکا می‌کشید که البته هرگز امام چنین اجازه‌ای را نمی‌دادند چنانکه دیدیم. ‏

حضور ـ چرا حضرت امام(س) تسخیر لانه جاسوسی آمریکا را انقلاب دوم نامیدند؟

‏ـ قبلاً برخی از عواملی که منجر به این اقدام بزرگ و انقلابی شد بازگو کردم. بعد از آنکه تمامی طرحهای امریکا برای حفظ رژیم سلطنتی در روز 22 بهمن با شکست مواجه ‏


حضورج. 2صفحه 54
‏شد، آمریکا با استفاده از تجارب فراوان خود در اقدامات ضد‌ انقلابی در کشورهای مختلف، دو جریان را به موازات هم در ایران تعقیب می‌کرد. نخست اجرای طرحهای براندازی از طریق ایجاد شورشهای داخلی و قومی، ترور شخصیتهای ذی‌نفوذ، کودتای نظامی و... اما آمریکاییها نسبت به کارآیی اینگونه طرحها در شرایطی که ملت یکپارچه از انقلاب حمایت می‌کند و امام هوشمندانه رهبری انقلاب را به دست دارد چندان امیدوار نبودند. لذا بیشترین سرمایه‌گذاری را به خط دوم تلاش یعنی تقویت جناح میانه‌رو طرفدار غرب و نفوذ در تشکیلات حکومت و به دست گرفتن تدریجی قدرت توسط عناصر مایل به غرب به عنوان مرحله انتقالی حاکمیت مجدد آمریکا در ایران متمرکز نمود. مرکز کنترل، پیگیری و اجرای طرحهای آمریکا سفارت این کشور در ایران بود که به عنوان یکی از قویترین مراکز جاسوسی برون ‌مرزی آمریکا عمل می‌کرد. سرنخ تمامی تلاشهای گروهکهای ضد انقلابی از چپ گرفته تا راست و سلطنت‌طلب به لانه جاسوسی ختم می‌شد. تماس با عناصر نفوذی و چهره‌های میانه‌رو از این مرکز هدایت می‌شد. اطلاعات و تحلیلهایی که دولت امریکا نیاز داشت تا بر ‌اساس آنها در سطح جهانی ایران را تحت فشار سیاسی و اقتصادی قرار دهد در این مرکز تنظیم می‌شد. و در یک کلام کانون تنظیم حرکتهای ضد انقلابی در آنجا قرار داشت و طبیعی است که بر چیده شدن این مرکز فساد و جاسوسی و افشای اسناد برنامه‌های آمریکا در ایران و منطقه تضمین تداوم انقلاب و شکست دوباره آمریکا از انقلاب اسلامی بود. ‏

حضور ـ دستاوردهای داخلی و خارجی انقلاب دوم چه بود؟

‏بحث من طولانی شد و سعی می‌کنم به طور خلاصه و فهرست‌وار آثار حرکت انقلابی دانشجویان را بیان کنم. از مهمترین دستاوردهای داخلی و خارجی شکست ابهت دیرینۀ قدرت افسانه‌ای آمریکا بود. حقیقت این است که بعد از جنگ ویتنام آمریکا در هیچ صحنه‌ای به اندازۀ این اقدام انقلابی فرزندان امام به رسوایی و ضعف و ‏


حضورج. 2صفحه 55
‏زبونی کشیده نشد اعترافات مسئولین آمریکا بهترین گواه بر این مدعاست. این اقدام باعث رسوایی چهره و اهداف لیبرالها شد و انقلاب اسلامی که می‏‎‌‎‏رفت به دست آنان مسخ شود و زمینه حضور دوباره آمریکا در ایران فراهم آید نجات یافت و حاکمیت جناح انقلابی و پیرو خط امام در کشور تقویت شد. بعد از پیروزی 22 بهمن در بی‏‎‌‎‏ سابقه‏‎‌‎‏ترین شکل ممکن وحدت ملی متجلی شد و تمام اقشار مردم یکپارچه به حمایت از این اقدام برخاستند و دوباره شور انقلاب در سطوح مختلف احیا شد. نقشه‏‎‌‎‏ها و طرحهای سرّی آمریکا در ایران و جهان که برای حفظ آنها سرمایه‏‎‌‎‏گذاری زیادی شده بود افشا گردید، مجهز‏‎‌‎‏ترین مرکز توطئه علیه نظام و انقلاب بر‏‎‌‎‏چیده شد، به مبارزین مسلمان در کشورهای دیگر و نهضتهای آزادیبخش ثابت شد که می‏‎‌‎‏توانند با حرکتهای ابتکار مورد حمایت ملت رو در روی آمریکا بایستند و منافع نامشروع آن را در سطح جهان به خطر اندازند، در پهنه جهانی ثابت کرد که ایران بر سر اصول و آرمانهایش ثابت قدم ایستاده و بحق پرچمدار نهضتهای ضد استعماری است، و قاطعیت رهبری امام در مبارزه‌اش با شرق و غرب بر جهانیان بیش از بیش روشن شد. ‏

حضور ـ عدهای اعتقاد دارند اشغال لانه جاسوسی موجب افزایش خصومت آمریکا و جبهه‌بندی غرب علیه ایران و بلوکه شدن داراییهای ایران و همچنین فشارهای سیاسی، اقتصادی شد و از این جهات آن را یک حرکت مثبت ارزیابی نمیکنند؟ نظر شما در اینباره چیست؟

‏ـ البته طبیعی است که تسخیر کانون جاسوسی آمریکا در ایران و افشای اسناد سری دخالتهای این کشور در نقاط مختلف جهان موجب واکنش سرسختانه آمریکا شد. آنان تا مرز حملۀ نظامی گسترده جهت بمباران تأسیسات و مراکز حیاتی و سقوط نظام نیز پیش رفتند و بدیهی است که فشارهای آمریکا مشکلاتی برای نظام اسلامی به وجود آورد. در میدان مبارزه رفاه و خوشی تقسیم نمی‏‎‌‎‏کنند. ما دست آمریکا را از ایران قطع کرده بودیم و جاسوسان زبده‏‎‌‎‏اش دستهای خود را در مقابل عظمت یک ملت به علامت تسلیم بالا برده بودند. افشای اسناد دخالتهای آمریکا این کشور را به محاکمه کشیده بود. مهمترین نقطه امید و تماس آمریکا اشغال شده بود و همه سرمایه‌گذاری نه ماهۀ آنها بعد از پیروزی انقلاب بر‏‎‌‎‏ باد رفته بود. لیبرالها عمده‏‎‌‎‏ترین نقطه اطمینان غرب از قدرت کنار زده شدند. اشغال لانه جاسوسی راههای نفوذ و سلطه مجدد را افشا و مسدود کرد. طبیعی است که این کشور دست به هر اقدامی بزند. ولی ما استقلال واقعی خود را به دنیا نشان دادیم، چیزی که ‏


حضورج. 2صفحه 56
‏ملتهای دیگر برای نیل به آن میلیونها فدایی داده‏‎‌‎‏اند. این حرکت بزرگ انقلاب را از خطر استحاله و غلطیدن در دام بازیهای سازشکاران میانه‏‎‌‎‏رو نجات داد. اشغال لانه جاسوسی خط اصیل اسلام ناب را در جهان ترسیم کرد و این کار بزرگ بهای سنگینی را می‏‎‌‎‏طلبید که ما تنها درصدی از این بها را پرداخته‏‎‌‎‏ایم. ‏

‏حضور: با تشکر از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید و به سئوالات مطرح‏‎‌‎‏ شده پاسخ دادید. ‏

 

‎ ‎

حضورج. 2صفحه 57