فصل دوم : خاطرات دوران طلبگی

مساله مرجعیت

‏پس از فوت آقای بروجردی، بحث فراوانی بر سر مسائل مرجعیت و انتخاب مرجع ‏‎ ‎‏بعدی درگرفت. روزنامه‌ها درباره این مسائل جولان فراوانی دادند. بنده به فتوای یکی ‏‎ ‎‏از آقایان تا مدتی بر تقلید از مرجع میت بودم. اما بر سر این‌که بالاخره از کدام مرجع ‏‎ ‎‏باید تقلید کنم، پیوسته می‌اندیشیدم در عالم طلبگی با مدرسین و طلاب و اهل فضل، به ‏‎ ‎‏ویژه با طلاب بی‌طرف و مخلص و اهل تقوا گفت‌وگو می‌کردم. همه می‌دانند که اصل ‏‎ ‎‏در مرجعیت همانا علم و تقوا است، و سپس بینش اسلامی و درایت و اطلاعاتی که ‏‎ ‎‏مراجع دینی باید داشته باشند. ‏

‏نکته حائز اهمیت این بود که در زمان آقای بروجردی، دو درس بود که تماشایی ‏‎ ‎‏بود، نخست درس آقای بروجردی بود، که در مسجد بالاسر برگزار شده و بیشتر جنبه ‏‎ ‎‏تشریفاتی داشت،‌ چون ایشان به خاطر کهولت سن قادر نبودند که مرتب بیایند. اما‏‎ ‎‏درس دوم، درس حاج آقا روح الله خمینی بود،‌ که در مسجد سلماسی برگزار می‌شد، ‏‎ ‎‏بعد از درس آقای بروجردی، بزرگ‌ترین درس خارج فقه حوزه علمیه قم، از نظر ‏‎ ‎‏کیفیت و کمیت درس ایشان بود.‏

‏خوب به خاطر دارم که در پایان درس ایشان، ‏‏خیابان صفائیه قم‏‏، از ازدحام شاگردان ‏‎ ‎‏راه‌بندان بود. من نه یک‌بار و دوبار،‌ که مکرر شاهد این واقعه بودم، فضلایی ـ که اکنون ‏‎ ‎‏در کشور پراکنده‌اند ـ یا آقایانی که در مظان مرجعیت هستند، اگر نگوییم همه،‌ اغلب از ‏‎ ‎

کتابدر وادی عشقصفحه 64
‏شاگردان آیت الله خمینی هستند. من اکنون چهره‌های آنان را در هنگامی که از درس ‏‎ ‎‏حاج آقا روح الله بر می‌گشتند،‌ به‌یاد دارم. بعد از رحلت آقای بروجردی یکی، دوبار ‏‎ ‎‏برای تماشا به کلاس درس آیت الله خمینی رفتم. در آن هنگام هنوز شاگرد ایشان نبودم.‏

کتابدر وادی عشقصفحه 65