فصل ششم : دوران اسارت و زندان

روضه خوانی در زندان

‏فروردین 1346، با ایام محرم و سوگواری مقارن شد، با اجازه‌ای که از زندان‌بان گرفتیم، ‏‎ ‎‏قرار شد که زندانیان سیاسی روضه‌ای برگزار کنند. چون اجازه نداده بودند که ما به ‏‎ ‎‏بخش عمومی رفته و با زندانیان عمومی مراسم سوگواری را برگزار کنیم، ناگزیر مراسم ‏‎ ‎‏را در داخل بند خود داشتیم؛ البته ماموران اجازه دادند که چند تن از دوستان، از ‏‎ ‎‏بندهای دیگر برای شرکت در سوگواری بیایند.‏

‏دوستان مهمان عبارت بودند از: شیخ ‏‏غلام حسین جعفری‏‏، امام جماعت ‏‏مسجد ‏‎ ‎‏جامع تهران‏‏، آقای ‏‏قداقی‏‏، آیت الله منتظری، ‏‏آقای الهی‏‏ که از طلاب قم بود. مقابل درب ‏‎ ‎‏ورودیِ حیاط زندان، دو سکوی بزرگ بود، روی این سکوها سربازها جمع شدند، ما ‏‎ ‎‏مراسم را برگزار کردیم، پنج یا هفت شب روضه‌خوانی کردیم، این مراسم تا ایام ‏‎ ‎‏تاسوعا و عاشورا ادامه داشت. در این مجالس، آیت الله منتظری حدیث و آیه خوانده و ‏‎ ‎‏همگان را نصیحت می‌کرد. روضه را من می‌خواندم، گاهی اوقات آقای منتظری روضه ‏‎ ‎‏می‌خواندند، روضه‌خوانی ایشان، با صدا و لحن نبود، ایشان وقایع عاشورا و کربلا را ‏‎ ‎‏بسیار جانسوز تعریف می‌کرد، به گونه‌ای که تاثیر بسیاری بر مخاطبان می‌گذاشت. یادم ‏‎ ‎‏می‌آید که شبی ایشان از رخدادهای غم‌انگیز عاشورا و کربلا روایت کرد و آن گاه از ‏‎ ‎

کتابدر وادی عشقصفحه 226
‏امام حسین علیه السلام سخن گفت، با این که ایشان به صورت عادی صحبت می‌کرد، حاضران سوگوار چنان تحت تاثیر قرار گرفتند، که همه حتی خود ایشان به گریه افتادند.‏

کتابدر وادی عشقصفحه 227