فصل ششم : دوران اسارت و زندان

خیانت شوروی به اعراب

‏شاید حدود یک ماه از جنگ اعراب و اسرائیل یا جنگ ژوئن گذشت، فردی به نام ‏‎ ‎‏معتمدی‏‏ یا ‏‏معتمد‏‏ ـ که از سردمداران ‏‏کمونیست‌ها‏‏، یا ‏‏توده‌ای‌ها‏‏ی طرفدار شوروی بود ـ ‏‎ ‎‏در اثر شکنجه سال‌های پیش پایش کمی می‌لنگید. او که اهل قزوین بود،‏‎ ‎‏رادیوی کوچکی داشت، که آن را همیشه در شلوارش پنهان می‌کرد! از این رو، دستش ‏‎ ‎‏همیشه روی موج رادیو بود، تا آن را کم و زیاد کند، بدین گونه او هم از اخبار روز ‏‎ ‎‏آگاه بود.‏

‏آقای منتظری در ارتباط با شوروی و حمایتش از اعراب در جنگ شش روزه، با او ‏‎ ‎‏وارد بحث می‌شد. دولت شوروی به جمال عبدالناصر وعده ارسال قوای کمکی داده ‏‎ ‎‏بود، اما در حقیقت هیچ خدمتی به اعراب نکرد. افزون بر آن بیم آن می‌رفت که ‏‎ ‎‏شوروی در پس پرده به اعراب خیانت کرده باشد. آقای منتظری، از این عملکرد دولت ‏‎ ‎‏شوروی سخت ناراحت و عصبانی بود، اما آقای معتمدی، به شدت از دولت شوروی ‏‎ ‎‏طرفداری کرده و یک سر می‌گفت: صبر کنید، شما حوصله کنید،‌ هنوز دیر نشده است. ‏‎ ‎‏آقای منتظری در پاسخ می‌گفتند: اعراب نابود شدند و شکست خوردند و از بین رفتند، ‏‎ ‎‏پس کجاست شوروی و وعده‌های حمایتی‌اش؟! به هر حال در آن روزها، این ‏‎ ‎‏رادیوهای کوچک، مسکّنی برای اعصابمان بود، گفتنی است که در آن برهه جنگ، فقط ‏‎ ‎‏توانستم نسبت به اوضاع سیاسی منطقه آگاهی داشته و تا حدودی پیش‌بینی آینده کشور خود را داشته باشیم.‏

کتابدر وادی عشقصفحه 229