فصل هشتم : طلوع فجر انقلاب

جامعه روحانیت مبارز تهران

‏«جامعه روحانیت مبارز» به عنوان تنها تشکل سیاسی روحانیون در ایران، نقش بسیار ‏‎ ‎‏تعیین کننده‌ای در روند انقلاب و پیروزی آن داشته است. امام بارها می‌فرمود، که آقایان ‏‎ ‎‏روحانیون دور هم جمع بشوند، حتی اگر کاری و صحبتی نداشته باشند، با هم به صرف ‏‎ ‎‏چایی بنشینند. و اگر هم کاری نتوانستند انجام بدهند، دقایقی را با هم بگذرانند. وحدت ‏‎ ‎‏و اتحاد بخشیدن به روحانیت، و جهت دادن به حرکت و فعالیت‌های آنان مساله بسیار ‏‎ ‎‏مهمی بود. سنت و رویه گذشته عالمان دین، بر این اساس بود که جدا از همدیگر و به ‏‎ ‎‏صورت خطوط موازی عمل کرده و کمتر آقایان با هم اجتماع داشتند. مشورت کردن و ‏‎ ‎‏تصمیم‌گیری مشترک در میان آنان چندان مرسوم نبود. و فقط در برخی برهه‌های تاریخ ‏‎ ‎‏سیاسی همانند مشروطیت اتفاق می‌افتاد که گرد هم می‌آمدند. بنابراین می‌توان تشکل ‏‎ ‎‏روحانیون را نوعی سنت‌شکنی به حساب آورد. امام خمینی با دعوت به هم‌گرایی ‏‎ ‎‏روحانیون سنت دیرینه تک‌روی را می‌شکند و آقایان را به مشورت و تصمیم‌گیری ‏‎ ‎‏مشترک دعوت می‌کند. از سوی دیگر این اقدام جمعی روحانیت برای پیشبرد اهداف ‏‎ ‎‏انقلاب بسیار تاثیرگذار بود. از این‌رو پس از شهادت حاج آقا مصطفی که روند انقلاب ‏‎ ‎‏سرعت گرفت،‌ شهید مطهری، ‏‏شهید بهشتی‏‏ و آیت الله‌هاشمی رفسنجانی، از جمله ‏‎ ‎‏کسانی بودند که در این زمینه پیش‌قدم شدند. چون آنان در تهران حضور داشته و مرکز ‏‎ ‎‏ثقل نیز تهران بود، این سه بزرگوار از نخستین کسانی بودند که جامعه روحانیت مبارز ‏‎ ‎‏تهران را پایه‌گذاری کردند.‏

‏آیت الله مهدوی‏‏ از اعضای موثر و نیز از پیشکسوتان جامعه روحانیت مبارز بود. ‏‎ ‎‏آقایان: ‏‏شهید محلاتی‏‏ و ‏‏مرحوم لاهوتی‏‏ از نخستین اعضای شورای مرکزی جامعه ‏‎ ‎‏روحانیت به شمار می‌آمدند، که تصمیم گرفتند جامعه روحانیت در جنوب تهران، نیز ‏‎ ‎

کتابدر وادی عشقصفحه 371
‏تشکیلات فرعی داشته باشد. زیرا مرکز ثقل نهضت در جنوب تهران بود. نخستین ‏‎ ‎‏نشست در خانه مرحوم ‏‏آقا نظام قمشه‌ای‏‏ تشکیل شد، شماری از عالمان در آن مجلس ‏‎ ‎‏حضور داشتند، فعالیت جامعه روحانیت جنوب تهران، از آن‌جا آغاز شد. بی‌گمان ‏‎ ‎‏جامعه روحانیت جنوب، بخش چشم‌گیری از فعالیت‌های نهضت امام خمینی را به ‏‎ ‎‏عهده داشت. بیشتر اعلامیه‌های جامعه روحانیت مبارز، به وسیله همین شاخه تنظیم ‏‎ ‎‏می‌شد.‏‎[1]‎

‏در سال 56، اعلامیه‌ای از سوی جامعه روحانیت تهران، با امضاهای بسیاری از ‏‎ ‎‏روحانیون مبارز، از جمله من در ارتباط با کشتار مردم در قم و تبریز منتشر گشت. ‏‎ ‎‏افزون بر آن باید دانست که نامه‌ای از فضلا و اساتید قم، همراه با امضای آن‌ها چاپ و ‏‎ ‎‏توزیع شد، که امضاها را من از اساتید و فضلا گرفته بودم. از بدشانسی، ساواک به این ‏‎ ‎‏موضوع پی برد و بدین گونه جرمی بر جرایم سیاسی من افزوده شد، از همین رو ‏‎ ‎‏همواره بیم آن می‌رفت که ساواک دنبالم باشد. بیش از سی مورد، از بیانیه‌های جامعه ‏‎ ‎‏روحانیت مبارز تهران ـ که به مناسبت‌های گوناگون دوران ستم‌شاهی و مبارزات ملت ‏‎ ‎‏ایران صادر شده است ـ امضای بنده در آن‌ها به چشم می‌خورد.‏

‏در همان روزها بود که اعلامیه آیت الله خمینی، در ارتباط با کشتار مردم تبریز و نیز ‏‎ ‎‏یادآوری کشتار مردم در قم به دستمان رسید. همچنین بیانیه‌ای از سوی مدرسین حوزه ‏‎ ‎‏علمیه قم و طلاب، به طور جداگانه، درباره کشتار شهرهای گوناگون، به ویژه یزد، ‏‎ ‎‏تبریز و نیز حبس آیت الله منتظری و ‏‏آیت الله طالقانی‏‏ منتشر شد. این اعلامیه‌ها را به ‏‎ ‎‏تهران آورده و به وسیله چند تن از دوستان در تیراژ بالایی تکثیر کرده و در تهران و ‏‎ ‎‏اطراف توزیع نمودیم. ناگفته نماند که در پخش و توزیع اعلامیه‌ها، همواره جوانان ‏‎ ‎‏پرشور و طلاب متعهد کمک‌کار بودند. این بار نیز دسته‌های اعلامیه‌ها را از این طریق ‏‎ ‎‏در میان افراد تقسیم کردیم، تا به نقاط گوناگون برسانند، خودم نیز اطراف تهران را ‏‎ ‎‏پوشش دادم.‏


کتابدر وادی عشقصفحه 372
‏در روند پخش اعلامیه‌ها، روزی، از سوی یکی از زندانی‌های آزاد شده خبر رسید، ‏‎ ‎‏که یکی از طلاب در جریان توزیع اعلامیه دستگیر شده، و او ناچار شده که در حال ‏‎ ‎‏شکنجه اسم مرا ببرد. آن طلبه مبارز بدین سان پیغام داده بود که من مراقب خود باشم. ‏‎ ‎‏چاره‌ای جز مخفیانه زیستن نبود، رفت و آمد داشتم، اما نه چندان زیاد، از این پس ‏‎ ‎‏سعی کردم که در توزیع اعلامیه‌ها، بسیار دقیق حرکت کرده و بیشتر از طلاب و جوانان ‏‎ ‎‏استفاده کنم. در خانه شمار بسیاری از نوارهای کاست سخنرانی آیت‌الله خمینی بود،‌ که ‏‎ ‎‏در قم تکثیر کرده و به تهران آورده بودم، آن‌ها را برای اصفهان، یزد و کرمان فرستادیم.‏

کتابدر وادی عشقصفحه 373

  • . در این باره ر.ک: خاطرات حجت الاسلام والمسلمین عمید زنجانی، ص 238 ـ 242.