فصل هشتم : طلوع فجر انقلاب

بازگشت امام به ایران

‏بیست و هفتم آذر ماه 1357 بود که آیت الله منتظری به منظور دیدار با آیت الله خمینی ‏‎ ‎‏عازم پاریس شد. من نیز تصمیم داشتم که در معیت ایشان به پاریس رفته و از نزدیک ‏‎ ‎‏رهبر انقلاب را زیارت کنم، اما رسیدگی به پاره‌ای کارها سبب محرومیت من شده و ‏‎ ‎‏من از آن سفر و دیدار وا ماندم. یک ماه بعد، در بیست و شش دی ماه همان سال، شاه ‏‎ ‎‏با حالت خفت‌باری از ایران فرار کرد. او در واقع زمینه را برای ورود شکوهمند رهبر ‏‎ ‎‏محبوب ملت؛ آیت الله خمینی هموار ساخت. بدین گونه کشور از پلیدی آن زمامدار ‏‎ ‎‏منفور ملت پاک گشته و آماده ورود فرشته‌خویی شد، که به راستی سزاوار رهبری‏‎ ‎‏دینی ـ سیاسی یک ملت رشید و قهرمان بود.‏

‏در روز فرار شاه، آیت الله منتظری ـ که یک ماهی در پاریس خدمت امام به سر برده ‏‎ ‎‏بود ـ از مرز خسروی وارد کشور گشته و مورد استقبال مردم کرمانشاه قرار گرفت. روز ‏‎ ‎‏بیست و نه دی ماه،‌ مصادف با اربعین حسینی بود، که به دعوت جامعه روحانیت ‏‎ ‎‏تهران، راهپیمایی شکوهمندی در شهرهای ایران انجام گرفت.‏

‏یادم هست که در آن راهپیمایی میلیونی،‌ اعلامیه‌های آیت الله گلپایگانی و آیت الله ‏‎ ‎‏مرعشی نجفی، در ارتباط با غیرقانونی بودن دولت ‏‏شاپور بختیار‏‏ را در سطح گسترده‌ای،‌ ‏‎ ‎

کتابدر وادی عشقصفحه 392
‏چاپ، تکثیر و توزیع کردیم. در آن ایام مجله ‏‏اکسپرس‏‏، ‌عکسی از آیت الله خمینی در ‏‎ ‎‏پشت جلد چاپ کرده و در تیتر بزرگی نوشته بود: «مردی که دنیای غرب را به لرزه در ‏‎ ‎‏آورد». من آن عکس را گرفتم و با همکاری دوستان تکثیر کرده و در سطح گسترده‌ای ‏‎ ‎‏پخش نمودیم.‏

‏در آن روزها پیام امام خمینی در ارتباط با عزیمت ایشان به سوی ایران به گوش ‏‎ ‎‏مردم رسید. بدین سان اندک اندک ما مهیای مراسم استقبال از رهبر کبیر انقلاب اسلامی شدیم که آرزوی دیرینه مبارزان به شمار می‌آمد. ناگهان در سوم بهمن 57،‌ شاپور بختیار اعلام کرد که اجازه پرواز اختصاصی ایران ایر برای مراجعت امام خمینی به ‏‎ ‎‏کشور را نداده است، به دنبال آن، سه روز فرودگاه‌ها بسته شد. در همان روزهای ‏‎ ‎‏پردلهره بود که خشم ملت ایران به اوج رسید. در حقیقت تصمیم دولت، عامل حرکت ‏‎ ‎‏بیشتر مردم شد و راهپیمایی‌ها در خیابان‌ها فزونی گرفت. شعارهای مردم بر ضد شاه و ‏‎ ‎‏بختیار تندتر و گسترده‌تر شد، آنان در شعار‌های خود می‌گفتند: «وای به حالت بختیار ‏‎ ‎‏اگر خمینی دیر بیاد، وای به حالت بختیار، اگر امام فردا نیاد،‌ وای به حالت بختیار، اگر ‏‎ ‎‏خمینی دیر بیاد، اگر خمینی دیر بیاد، مسلسل‌ها بیرون می‌آید». ‏

‏مردم با عشق خاصی نسبت به امام خمینی در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردند، بستن فرودگاه‌ها در واقع، به زیان حکومت تمام شد، چرا که انقلابیون ناچار در ‏‏مسجد ‏‎ ‎‏دانشگاه تهران‏‏ همراه رهبران مبارزه؛‌ آیت الله منتظری، آیت الله بهشتی و آیت الله ‏‎ ‎‏مطهری، و به تبعیت از آنان روحانیون دیگر متحصن شدند. من نیز در آن ایام در شمار ‏‎ ‎‏متحصنین دانشگاه تهران بودم. روزها در دانشگاه بودیم، و در فراق رهبر انقلاب امام ‏‎ ‎‏خمینی، همراه روحانیون پیشرو شعار می‌دادیم، دو یا سه نوبت در مسجد و فضای باز ‏‎ ‎‏دانشگاه، آقای مهدی کروبی برای حاضران سخنرانی مفصلی کرد، سخنوران مردم را به ‏‎ ‎‏استقامت و پایداری تا هنگام ورود امام خمینی دعوت می‌کردند.‏

‏آیت الله منتظری یک سر در آن روز‌های سرنوشت‌ساز، از دانشگاه تهران با پاریس‏‎ ‎‏ـ محل اقامت امام خمینی ـ تماس تلفنی داشتند. چون اواخر تحصن، اندک اندک ‏‎ ‎

کتابدر وادی عشقصفحه 393
‏گروه‌های اجتماعی دیگر به متحصنین دانشگاه پیوستند،‌ آنان در کانون خبر و نظر ‏‎ ‎‏همگانی قرار گرفتند. ‏

‏بدین سان می‌توان گفت که دانشگاه تهران در ایام تحصن، به عنوان مرکز ثقل انقلاب ‏‎ ‎‏در آمده بود. به راستی روزهای شگفت‌انگیزی را در ایران شاهد بودیم، مردم هر لحظه ‏‎ ‎‏چشم به راه ورود امام خمینی به ایران بودند. در کشوری که گرفتن یک برگ اعلامیه از ‏‎ ‎‏کسی جرمی سنگین به حساب آمده و محکومیت و شکنجه‌های وحشتناک ساواک را به ‏‎ ‎‏همراه داشت، حال ملت به راحتی با اشک دیده در شب، راه امام خمینی را شست‌وشو ‏‎ ‎‏می‌داد. ملتی که دیکتاتور را از کشور بیرون رانده و منتظر قدوم متبرک رهبر بزرگوار ‏‎ ‎‏خود بود، سال‌های آکنده از درد و رنج را با اندوه مرور می‌کردند، اندوه خالی بودن جای ‏‎ ‎‏همرزمان شهیدی،‌ که آنان نیز آرزویشان بود که چنان روزی را ببینند. حال به راستی باید ‏‎ ‎‏خوشحال بود، از آن پیروزی، و یا دلتنگ در فراق دلاورانی که خون‌بها دادند تا آن روز ‏‎ ‎‏را ما ببینیم؟ به هر حال آمدن رهبر انقلاب به وطن خویش، دیگر قطعی شده و باید آن ‏‎ ‎‏حرکت بی‌مانند و شکوهمند تاریخی با یک برنامه‌‌ریزی دقیق انجام گیرد.‏

کتابدر وادی عشقصفحه 394