فصل هشتم : طلوع فجر انقلاب

حضور در جبهه

‏در اوایل دوران جنگ، هر کسی گروهی تشکیل داده و آن گاه به جبهه می‌رفتند. یکی از ‏‎ ‎‏کسانی که برای خودش دار و دسته داشت، آقای خلخالی بود که همراه عده‌ای به جبهه ‏‎ ‎‏رفت، من نیز از همان اوایل جنگ با آنان به جبهه رفتم، آن روزها هنوز آبادان را نگرفته ‏‎ ‎‏بودند، مدتی در خوزستان بودم و سپس مسئولیت تبلیغات جبهه جنوب را به من ‏‎ ‎‏واگذار کردند، از آن پس، به دستور امام،‌ به ستاد جذب و هدایت کمک‌های مردمی ‏‎ ‎‏رفتم. برای تهیه آذوقه در مسجد انبار بزرگی درست کردیم، گاهی اوقات هم به خط ‏‎ ‎‏مقدم رفته و در عملیات شرکت می‌کردم.‏

‏در دورانی که جبهه بودم، چندین بار سرم بر اثر ضربه آسیب دید، زخم پدید آمده ‏‎ ‎‏از آن ضربه‌ها تقریباً التیام یافته، اما هنوز آثارش باقی بود. با گذشت زمان،‌ آن زخم‌ها ‏‎ ‎‏برایم ناراحتی ایجاد کرد. پس از مراجعه به بیمارستان‌های گوناگون و معاینه از سوی ‏‎ ‎‏پزشک‌های متخصص و نمونه‌برداری و آزمایش‌های بسیار و عکس‌های سی‌تی‌اسکن، ‏‎ ‎‏سرانجام قرار شد عمل جراحی انجام شود.‏

کتابدر وادی عشقصفحه 401