اهمیت روح انسانی
بدانکه میزان در این صور مختلفه، که یکی از آنها انسان است، و باقی چیزهای دیگر، وقت خروج نفس است از این بدن و پیدا شدن مملکت برزخ و غلبۀ سلطان آخرت که اوّلش در برزخ است. در وقت خروج از بدن با هر ملکه ای از دنیا رفت با آن ملکه صورت آخرتی می گیرد، و چشم ملکوتی برزخی او را می بیند؛ و خود او هم وقت گشودن چشم برزخی خود را به هر صورتی هست می بیند، اگر چشم داشته باشد. لازم نیست کسی که در این دنیا به صورتی هست آنجا هم به همان صورت باشد. خدای تعالی می فرماید [به ]نقل از بعضی که در وقت حشر می گویند: «خدایا چرا مرا کور محشور کردی با آنکه در دنیا چشم داشتم؟» جواب می فرماید: «چون تو آیات ما را فراموش کردی امروز فراموش شدی». ای بیچاره، تو چشم مُلکی ظاهربین داشتی، ولی باطن و ملکوتت کور بود. کوری خودت را حالا ادراک کردی، و الا از اوّل کور بودی؛ چشم بصیرت باطنی که آیات خدا را به آن می بینند
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 3
نداشتی. ای بیچاره، تو قامت مستقیم و صورت خوش ترکیب مُلکی داری، میزان ملکوت و باطن، غیر از این است؛ باید استقامت باطنی پیدا کنی تا مستقیم القامة در قیامت باشی. باید روحت روح انسانی باشد تا صورت عالم برزخ و آخرتت صورت انسان باشد. تو گمان می کنی که عالم غیب و باطن که عالم کشف سرایر و ظهور ملکات است، مثل عالم ظاهر و دنیاست که اختلاط و اشتباه در کار باشد؟ چشم و گوش و دست و پا و سایر اعضایت، همه با زبانهای ملکوتی، بلکه به قول بعضی با صورتهای ملکوتی، شهادت به هر چه کردی می دهند.(1)
* * *
اوجب واجبات عقلیه
اشتغال به تهذیب نفس و تصفیه اخلاق که فی الحقیقه خروج از تحت سلطۀ ابلیس و حکومت شیطان است از بزرگترین مهمات و اوجب واجبات عقلیه است.(2)
* * *
اهمیّت نورانیت باطن
طالب حق خوب است چندی اقدام کند؛ اگر در صفای قلب و طهارت آن تغییری دید و نورانیّت باطن خود را دریافت، بیشتر اقدام کند. معلوم است این امور، تدریجی و با طول زمان انجام می گیرد و چون اهمیت آن فوق العاده است، انسان باید با اهمیّت آن را تلقّی کند. این از قبیل ضررهای دنیاوی نیست که انسان بگوید: اگر امروز نشد فردا جبران آن را کنم و اگر جبران نشد نیز مهم نیست، می گذرد! این سعادت و شقاوت ابدی است، آن شقاوتی که پایان ندارد، آن بدبختی که آخر از برای آن نیست.(3)
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 4
تربیت معنوی، رحمت کاملتر
از تمام رحمتها کاملتر نعمت تربیتهای معنوی است که مخصوص بنی الانسان می باشد، از قبیل فرستادن کتب آسمانی و انبیای مرسلین ـ علیهم السلام.(4)
* * *
اهمیت تربیت اطفال و خطر سهل انگاری
اطفال را معلومات یا اخلاقی که در اول صباوت حاصل شده تا آخر کهولت باقی و برقرار است و نسیان به معلومات زمان طفولیت کمتر راه پیدا کند. از این جهت، تربیت اطفال و ارتیاض صبیان از مهماتی است که عهده داری آن، بر ذمۀ پدر و مادر است، و اگر در این مرحله، سهل انگاری و فتور و سستی شود، چه بسا که طفل بیچاره را کار به رذایل بسیار کشد و منتهی به شقاوت و بدبختی ابدی او شود.(5)
* * *
شکوفایی فطرت از تربیت صحیح
انسان از اول اینطور نیست که فاسد به دنیا آمده باشد. از اول با فطرت خوب به دنیا آمده؛ با فطرت الهی به دنیا آمده: کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ عَلَی الفِطرَةِ که همان فطرت انسانیّت، فطرت صراط مستقیم، فطرت اسلام، فطرت توحید است. این تربیتهاست که یا همین فطرت را شکوفا می کنند؛ و یا جلوی شکوفایی فطرت را می گیرند. این تربیتهاست که یک کشور را ممکن است به کمال مطلوبی که از هر جامعۀ انسانی است برسانند و یک کشور کشور انسانی باشد؛ کشور مطلوب اسلام باشد. و همین تربیتها یا تعلیمهای بدون تربیت ممکن است که اینها در آن وقتی که مُقدّرات
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 5
یک کشوری دست آنهاست و همه چیز کشور به دست آنهاست کشور را به تباهی بکشند.(6)
10 / 11 / 59
* * *
تنزل روحی از تربیت نشدن
انسان یک موجودی است که چنانچه مهار نشود و سر خود بار بیاید و یک علف هرزه ای باشد و تحت تربیت واقع نشود، هرچه بزرگتر بشود به حسب سال و بلند پایه تر بشود به حسب مقام، آن جهات روحی تنزل می کند و آن معنویات تحت سلطۀ شیطان، شیطان بزرگ ـ که همان شیطان نفس است ـ واقع می شود.(7)
7 / 12 / 59
* * *
تزکیه غایت بعثت
گرفتاری همۀ ما برای این است که ما تزکیه نشده ایم، تربیت نشدیم. عالِم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شده اند، تربیت نشده اند، تفکراتشان عمیق است، لکن تربیت نشده اند. و آن خطری که از عالمی که تربیت نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد می شود آن خطر از خطر مغول بالاتر است. غایت بعثت این تزکیه است، غایت آمدن انبیا این تزکیه است و دنبالش آن تعلیم. اگر نفوسی تزکیه نشده و تربیت نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنۀ توحید، در صحنۀ معارف الهی، در صحنۀ فلسفه، در صحنۀ فقه و فقاهت، در صحنۀ سیاست، در هر صحنه ای که وارد بشوند، اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند و از این شیطان باطن رها نشدند، خطر اینها بر بشر
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 6
خطرهای بزرگ است.(8)
11 / 3 / 60
* * *
نور هدایت از تزکیه
تزکیه برای این است که نور هدایت در انسان واقع بشود. تا تزکیه نشدید، طغیان برای شما حاصل خواهد شد. تا تزکیه نشده اید، علم برای شما خطرناک است، خطرناکتر از هر چیزی. تا تزکیه نشده اید، مقام برای شما خطرناک است و شما را به هلاکت دنیایی و اخروی می کشاند.(9)
11 / 3 / 60
* * *
اصلاح خود مقدم بر همه چیز
مبارک آن وقتی است که خودمان بتوانیم خودمان را بسازیم و دنبال آن کشور را. هر اصلاحی نقطۀ اولش خود انسان است. چنانچه خود انسان تربیت نشود نمی تواند دیگران را تربیت کند. و شما دیدید که در این طول سلطنتها از اول تا حالا و این سلطنتهای اخیری که بسیاریتان همه اش را درک کردید و بعضی از شما بعضی اش را که چون کارها دست اشخاصی بود که تربیت اسلامی نداشتند و خودشان درست نشده بودند، برای خاطر همین نقیصۀ بزرگ، کشور ما را کشاندند به آنجایی که ملاحظه می کنید و ملت ما را هم کشاندند به آنجایی که سالها باید طول کشد تا اینکه ان شاءالله ، اصلاح بشود. از این جهت، آن چیزی که بر همۀ ما لازم است ابتدا کردنِ به نفس خودمان است و قانع نشدن به اینکه همان ظاهر درست باشد و از قلبمان شروع کنیم، مغزمان شروع کنیم و هر روز دنبال این باشیم که روز دوّممان بهتر از روز اوّلمان باشد. و
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 7
امیدوارم که این مجاهدۀ نفسانی برای همۀ ما حاصل بشود و دنبال آن، مجاهده برای ساختن یک کشور. و ما آن روز عید داریم که مستمندان ما، مستضعفان ما، به زندگی صحیح رفاهی و به تربیتهای صحیح اسلامی ـ انسانی برسند.(10)
* * *23 / 10 / 60
موفقیت در تهذیب اخلاق
اگر علم بود و تهذیب نبود، اگر انبیا را ما استثنا بکنیم از بشر، از اول انبیایی در کار نبودند و بشر خودش خود بخود بزرگ می شد، اگر اینطور بود، تمام بشر به هلاکت و به نابسامانی می رسید، و روی خوش در بین بشر اصلاً پیدا نمی شد. الآن که می بینید که یک عدد بسیاری از مردم خوب هستند و آن توده های مردم است، این از برکت همان تربیتهای معنوی انبیای خداست. تربیتهای معنوی انبیای خدا، در عین حالی که همه قبول نکردند این تربیت را،مع ذلک آن قدر در دنیا نور افکنده است که توده های مردم، توده های ضعیف مردم، همه خوب هستند. کمتر در آنها این فسادها پیدا می شود. اگر ما فرض بکنیم که شماهایی که از اول می خواهید آموزش بدهید و نهضت سوادآموزی درست کردید، همراه او، شما پرورش نداشته باشید و تهذیب نفس نداشته باشید، این عمل شما خیلی خوب، اما هدر رفته است، همراهش باید این باشد. و اگر چنانچه، شمایی که متکفل آموزش نونهالان هستید، فقط دنبال این باشید که ما علمشان را درست کنیم و دنبال پرورششان نباشید، دنبال تهذیب نفس نباشید، شما هم موفق در کار نخواهید بود. یعنی، یک خدمت مثبتی برای کشور خودتان نکردید.(11)
* * *28 / 6 / 61
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 8
آموزش و پرورش دو بال سعادت
اگر اساتید دانشگاه فقط همّشان این باشد که درس بگویند ـ البته در دانشگاههای سابق ما، درس هم درست نبود. اگر بود، ما این قدر عقب نمانده بودیم از دانش هم. حالا ما فرض می کنیم که خیر، خوب حالا هم ان شاءالله خوب است ـ فقط بنایشان بر این باشد که تعلیم کنند اینها را، پهلویش تربیت نباشد، تربیت معنوی نباشد،از دانشگاه آنها می آید بیرون که فساد می کنند. حوزه های علمی هم همین طور است. اگر در حوزه های علمی قدیمی تهذیب نباشد، اخلاق نباشد، آموزش معنوی نباشد، فقط آموزش علمی باشد، فقط علم در کار باشد، آنجا هم افرادی از آن خواهند بیرون بیاید که دنیا را هلاک می کنند، به هم می زنند. پس آن دو رکن آموزش با رکن پرورش باید بگوییم که اینها با هم هستند، و اگر با هم در یک جمعیتی، در یک بنگاهی، در یک مدرسه ای، در یک دانشگاهی، اینها همدوش هم رفتند و جلو رفتند، آن وقت است که ما استفاده از دانشگاه می کنیم؛ استفاده از حوزه های علمی می کنیم؛ استفاده از همه جا می کنیم. از آموزشهای پایین و بالا، همه جا، همۀ مراتب.
بنابراین، چیزی که مهم است، قضیۀ پروراندن روح این اطفال از کوچکی تا برسد در هر جا که می روند، آنها را تربیت روحی بکنند و تربیت علمی. اگر علم در یک قلب فاسد وارد شد، در یک مغز فاسد از جهت اخلاق وارد شد، ضررش بیشتر از نادانی است. نادانی فقدان یک امر بزرگ است، اما دیگر ضرر زدن نیست و نابود کردن نیست. به خلاف اینکه اگر دانش باشد بدون بینش اخلاقی و بینش نفسانی و الهی، این است که بشر را به هلاکت می رساند. انبیا هم آن قدری که در تربیت پافشاری می کردند و آن قدری که مردم را سوق می دادند به اینکه مهذب
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 9
باشند، آن قدر علم را سوق نمی دادند به علم. سوق به تهذیب بیشتر از او است برای اینکه، او فایده اش بیشتر است. البته علم هم یک چیزی است که مورد نظر همه بوده و هست، لکن اینها باید با هم باشند. اینها یک دو بالی هستند که اگر یک ملتی بخواهد پرواز کند طرف سعادت، با دو تای اینها باید پرواز کند، یکی اش که ناقص باشد نمی شود.(12)
28 / 6 / 61
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 10