فصل اول:اهمیت و جایگاه تعلیم و تربیت

ضرورت تربیت انسان

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

محکومیت در صورت عدم اصلاح 

‏     ‏‏من اکنون روزهای آخر عمرم را می گذرانم و دیر یا زود از میان‏‎ ‎‏شما می روم، ولی آیندۀ تاریک و روزهای سیاهی برای شما‏‎ ‎‏پیش بینی می کنم اگر خود را اصلاح نکنید، مجهز نگردید، نظم و‏‎ ‎‏انضباط در امور درسی و زندگی خود حکمفرما نسازید، درآتیه‏‎ ‎‏خدای نخواسته محکوم به فنا خواهید بود.(13)‏

*  *  *

‏ ‏

 

تربیت اختصاصات انسانی

‏     در میان همۀ موجوداتی که در این طبیعت موجود هستند،‏‎ ‎‏انسان اختصاصاتی دارد که سایر موجودات ندارند. یک مرتبۀ‏‎ ‎‏باطن، یک مرتبۀ عقلیت، یک مرتبۀ بالاتر از مرتبۀ عقل، در انسان‏‎ ‎‏بقوه هست. از اول در سرشت انسان هست که این انسان از عالم‏‎ ‎‏طبیعت سیر بکند تا برسد به آنجایی که وَهم ماها نمی تواند برسد‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 10

‏و همۀ اینها محتاج به تربیت است.(14)‏

6 / 8 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عواقب عدم مهار نفس

‏     ‏‏اگر چنانچه به راه مستقیم نباشیم و مهار نکنیم معلومات‏‎ ‎‏خودمان را و مهار نکنیم نفس خودمان را و در این راه مستقیم‏‎ ‎‏نکُشیم نفس را، هر چه معلومات زیادتر بشود، از انسانیت، انسان‏‎ ‎‏دورتر می شود و مشکلتر می شود انسان خودش را برگرداند.(15)‏

17 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ضرورت تربیت انسان توسط انبیا

‏     ‏‏این موجود طاغوتی شیطانی اگر تحت سیطرۀ انبیا نرود، تحت‏‎ ‎‏تعلیم و تربیت انبیا نرود، هیچ فرقی مابین این فرد با آن فردی که‏‎ ‎‏یک عالم را دارد می چاپد در روحیات نیست، در عمل هست؛ از‏‎ ‎‏باب اینکه این دستش نمی رسد، او دستش می رسد.(16)‏

17 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

لزوم تربیت جوانان 

‏     ‏‏اول مطلب این است که این جوانهای ما درست بشوند. این‏‎ ‎‏جوانهایی که در آتیه باید این مملکت را حفظ کنند، این مملکت را‏‎ ‎‏اداره بکنند، اینها باید درست تربیت بشوند و اصلاح بشوند.(17)‏

 11 / 8 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

افسار گسیختگی انسان

‏     انسان اولش یک حیوانی است، بدتر از حیوانات. اگر سر خود‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 11

‏باشد انسان، همین طور بار بیاید، هیچ حیوانی مثل انسان نیست در‏‎ ‎‏اینکه در شهوت، در درندگی، در شیطنت. حیوانات دیگر حدود‏‎ ‎‏شیطنتشان محدود است. حدود شهواتشان محدود است. حدود‏‎ ‎‏آن سبعیتشان. انسان چون یک موجودی است که به حسب خلقت‏‎ ‎‏از همۀ موجودات بالاتر هست. در طرفِ آن طرف، شهوت و‏‎ ‎‏غضب و طرف شیطنت و اینها می تواند تا تقریباً لامتناهی برود،‏‎ ‎‏حد ندارد. شما می بینید که اگر چنانچه انسان یک ـ فرض کنید که ـ‏‎ ‎‏خانه ای پیدا بکند، دنبال این است که یکی دیگر هم پیدا کند. اگر‏‎ ‎‏یک کشوری هم پیدا بکند دنبال این است که یکی دیگر هم پیدا‏‎ ‎‏بکند. اگر همۀ دنیا هم تحت سیطره اش باشد به فکر این است که‏‎ ‎‏در کرۀ قمر هم شاید باشد، برود آنجا. در مریخ هم باشد، برود‏‎ ‎‏آنجا. محدود نیست، نه شهواتش محدود است که با یک حد‏‎ ‎‏خاصی بسازد، یکی، دوتا، ده تا، صدتا، و نه طمَعش محدود است‏‎ ‎‏که به یک کشور، دو کشور، ده کشور اکتفا کند. انبیا آمدند‏‎ ‎‏محدودش کنند؛ یعنی مهارش کنند. این حیوان افسار گسیخته که به‏‎ ‎‏هیچ حدی از حدود محدود نیست، اگر آزاد بگذارند و این را‏‎ ‎‏تربیتش نکنند افسار گسیخته است. به طوری که همه چیز را برای‏‎ ‎‏خودش می خواهد و همه کس را فدای خودش می خواهد. انبیا‏‎ ‎‏آمدند که این افسار گسیخته را مهارش کنند و بیاورند تحت ضوابط‏‎ ‎‏و بعد از اینکه آن مهار شد، راه نشانش بدهند برای اینکه تربیت‏‎ ‎‏بشود، یک تربیتی که برسد به آن کمالاتی که تا آخر برای او‏‎ ‎‏سعادت است.(18)‏

 7 / 10 / 58 

*  *  *

‏ ‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 12

علت همه کشمکشها

‏     ‏‏ما اگر خودمان را تربیت بکنیم مشکلاتمان همه رفع می شود.‏‎ ‎‏همۀ مشکلات از این است که ما تربیت نشده ایم. یک تربیت الهی‏‎ ‎‏و تحت بیرق اسلام در نیامدیم. به حسب واقع، همۀ این‏‎ ‎‏کشمکشهایی که شما ملاحظه می کنید، همۀ این کارشکنیهایی که‏‎ ‎‏برای ملت ما هست، همۀ اینها برای این است که تربیت نیست در‏‎ ‎‏کار، تزکیه نیست.(19)‏

18 / 10 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نیاز جمهوری اسلامی به تربیت و تزکیه

‏     ‏‏جمهوری اسلامی محتاج به تربیت و تزکیه است. تمام‏‎ ‎‏قشرهای ملت ما و همۀ ملتها احتیاج به تربیت و تزکیه دارند،‏‎ ‎‏احتیاج به تعلیماتی که از ناحیۀ انبیا آمده است دارند.(20)‏

18 / 10 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شیطان بزرگ، شیطان نفس

‏     ‏‏انسان یک موجودی است که چنانچه مهار نشود و سر خود‏‎ ‎‏بار بیاید و یک علف هرزه ای باشد و تحت تربیت واقع نشود،‏‎ ‎‏هرچه بزرگتر بشود به حسب سال و بلند پایه تر بشود به‏‎ ‎‏حسب مقام، آن جهات روحی تنزل می کند و آن معنویات تحت‏‎ ‎‏سلطۀ شیطان، شیطان بزرگ ـ که همان شیطان نفس است ـ واقع‏‎ ‎‏می شود.(21)‏

7 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آغاز تربیت از کودکی

‏     جوانها جدید العهد هستند به ملکوت عالم و نفوسشان پاکتر‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 13

‏است. هرچه بالاتر بروند، چنانچه مجاهده نکنند و تحت تربیت‏‎ ‎‏واقع نشوند، هر قدمی که به بالا بردارند و هر مقداری که از سنّشان‏‎ ‎‏بگذرد، بعیدتر می شوند از ملکوت اعلی و اذهانشان کدورتش‏‎ ‎‏بیشتر می شود. و لهذا تربیتها باید از اول باشد. از همان کودکی‏‎ ‎‏تحت تربیت انسان قرار بگیرد. و بعد هم در هر جا که هست یک‏‎ ‎‏مربّیهایی باشند که تربیت کنند انسان را. تا آخر عمر هم انسان‏‎ ‎‏محتاج به این است که تربیت بشود.(22)‏

7 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اخلاق در راس برنامه های تحصیلی

‏     ‏‏آنقدری که اسلام، از زبان و قلم اشخاصی که تعهد به اسلام‏‎ ‎‏نداشته اند و انحراف داشته اند کشور ما صدمه دیده است از توپ‏‎ ‎‏تانک و از محمدرضا و پدرش صدمه ندیده است. صدمۀ اینها‏‎ ‎‏صدمۀ روحی است. صدمۀ روحی بالاتر از صدمات جسمی‏‎ ‎‏است. چنانچه عالِم مهذب نباشد، ولو اینکه عالِم به احکام اسلام‏‎ ‎‏باشد، ولو اینکه عالِم به توحید باشد اگر مهذب نباشد، برای‏‎ ‎‏خودش و برای کشورش و برای ملتش و برای اسلام ضرر دارد که‏‎ ‎‏نفع ندارد. اگر بخواهید خدمتگزار اسلام باشید، خدمتگزار ملت‏‎ ‎‏اسلامی باشید، و اسیر در دست ابر قدرتها و آنها که پیوند با ابر‏‎ ‎‏قدرتها دارند نباشید، باید دانشگاه و فیضیه و همۀ آنها که مربوط به‏‎ ‎‏دانشگاهند و همۀ آنها که مربوط به فیضیه هستند در راس‏‎ ‎‏برنامه های تحصیلی شان برنامۀ اخلاقی و برنامه های تهذیبی‏‎ ‎‏باشد؛ تا امثال مرحوم مطهری ـ رحمهُ الله ـ را به جامعه ‏‏[‏‏تقدیم‏‏]‏‎ ‎‏کند. و اگر خدای نخواسته بر خلاف باشد، آن وقت افرادِ مقابلِ این‏‎ ‎‏افراد را به جامعه می فرستد؛ و اینها جامعه را به فساد می کشند و‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 14

‏مردم را به اسارت.(23)‏‎[1]‎

10 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 15

  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر در این مبحث رجوع کنید به:1. جهاد اکبر؛ ص 57.2. همان؛ ص 58.3. همان؛ ص 61.4. صحیفه امام؛ ج 9، ص 4 ـ 5.5. همان؛ ج 8، ص 513 ـ 514.6. همان؛ ج 9، ص 18 ـ 19.7. همان؛ ج 10، ص 446 ـ 447.8. همان؛ ج 11، ص 379 ـ 380.9. همان؛ ص 448 ـ 450.10. همان؛ ج 12، ص 38 ـ 39.11. همان؛ ج 13، ص 193.12. همان؛ ص 506 ـ 507.