حجاب علم
از درس و بحث مدرسه ام حاصلی نشد
کی می توان رسید به دریا ازین سراب
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 21
هرچه فراگرفتم و هرچه ورق زدم
چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب(40)
* * *
وصف رویت
فصلی بگشا که وصف رویت باشد
آغازگر طرۀ مویت باشد
طومار علوم و فلسفه در هم پیچ
یارا نظری که ره به سویت باشد(41)
* * *
اهداف علم الهی
علوم عقاید نیز باید آیت الهیّه باشد و منظور و مقصود از آن، طلب حق و جستجوی محبوب مطلق باشد که اگر متکلّمی فرضاً یا حکیمی نقد عمر خود را صرف در شُعَب مُتشَتته و فنون متکثرۀ علم کلام و حکمت کند، و علم آیتِ الهی و آلتِ حق جویی و حق خواهی نباشد، خودِ آن علم حجاب، بلکه حجاب اکبر شود، و علمش علم الهی، و حکمتش حکمت الهیه نخواهد بود. بلکه پس از بحث بسیار و قال و قیل بیشمار، قلب را به عالم طبیعت کثرت، اعتنای افزون شود و روح را به شاخسار شجرۀ خبیثه، تعلق محکم گردد.
حکیم، وقتی الهی و عالم هنگامی ربّانی و روحانی شود که علمش الهی و ربّانی باشد و اگر علمی از توحید و تجرید فرضاً بحث کند، ولی حق طلبی و خداخواهی او را به این بحث نکشانده باشد، بلکه خودِ علم و فنون بدیعۀ آن بلکه نفس و جلوه های آن او را دعوت کرده باشد، علمش آیت و نمونه و نشانه نیست و حکمتش الهیّه نست، بلکه نفسانیه و طبیعیّه است.
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 22
پس اینکه نزد علما مشهور است که یک قسم از علوم است که خودش منظور است فی نفسه ـ که در مقابل علوم عَمَلیّه است در نظر قاصر درست نیاید، بلکه جمیع علوم معتبره را سِمَت مقدّمیت است؛ منتها هر یک برای چیزی و به طوری مقدمه است. پس علم توحید و توحید علمی مقدمه است برای حصول توحید قلبی که توحید عملی است.(42)
* * *
علوم شرعیه مقدمه معرفت الله
جمیع علوم شرعیّه مقدمۀ معرفت الله و حصول حقیقت توحید است در قلب ـ که آن صبغة الله است: «وَمَن احسَنُ مِنَ الله ِ صِبغَةً» ـ غایت امر آنکه بعضی مقدمۀ قریبه و بعضی بعیده و بعضی بلاواسطه و بعضی مع الواسطه است.(43)
* * *
علم نافع
علم نافع تفکر در لطایف مصنوعات و دقایق اسرار وجود است.(44)
* * *
اختراعات تحت سیطره جهل
این آلات و ادوات و اختراعات محیَّرالعقولی که خداوند نصیب اروپای امروز کرده، اگر به طور عقل و در تحت پرچم دین الهی اداره می شد، عالم یکپارچه نورانیّت و معدلت می شد، و سرتاسر دنیا به روابط حسنه می توانست سعادت ابد خود را تامین کند؛ ولی مع التاسّف این قوای اختراعیّه در تحت سیطرۀ جهل و نادانی و شیطنت و خودخواهی، همه بر ضد سعادت نوع انسانی و
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 23
خلاف نظام مدینه فاضله به کار برده می شود و آنچه باید دنیا را نورانی و روشن کند، آن را به ظلمت و بیچارگی فرو برده، و راه بدبختی و ذلّت و زحمت به انسان می پیماید.(45)
* * *
عظمت علم به سبب تعلیم رب
نسبت تعلیم را به رب انسان کامل دادن بزرگتر عظمت است از برای حقیقت علم.(46)
* * *
نقش علم نافع
بدانکه هر علم و عملی که انسان را از هواهای نفسانیه و صفات ابلیس دور کند و از سرکشی های نفس بکاهد آن علم نافع الهی و عمل صالح مطلوب است.(47)
* * *
علوم الهی و هدایت باطنی
به جان دوست قسم که اگر علوم الهی و دینی، ما را هدایت به راه راستی و درستی نکند و تهذیب باطن و ظاهر ما را نکند، پست ترین شغلها از آن بهتر است؛ چه که شغلهای دنیوی نتیجه های عاجلی دارند و مفاسد آنها کمتر است، ولی علوم دینی اگر سرمایه تعمیر دنیا شود، دین فروشی است و وزر و وبالش از همه چیز بالاتر است.(48)
* * *
علم بی معنویت
آزادیِ تنها سعادت ملت نیست، استقلالِ تنها سعادت ملت نیست، مادیتِ تنها سعادت ملت نیست. اینها در پناه معنویات سعادتند. معنویات مهم است. بکوشید تا معنویات تحصیل کنید.
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 24
علمِ تنها فایده ندارد، علم با معنویات علم است؛ ادب تنها فایده ندارد، ادب با معنویات. معنویات است که تمام سعادت بشر را بیمه می کند؛ و کوشش کنید در تحصیل معنویات. در خلال علم که تحصیل می کنید معنویات را تحصیل کنید. دانشگاهها معنویت پیدا بکنند، مدارس معنویت پیدا بکنند، مکتبها معنویت پیدا بکنند، تا ان شاءالله سعادتمند بشوند. خداوند همۀ شما را سعادتمند کند.(49)
8 / 3 / 58
* * *
ضرر دانش بدون تهذیب
آن کسی که دانش دارد، لکن دانشش توام با یک تهذیب اخلاق و یک تربیت روحی نیست، این دانش موجب این می شود که ضررش بر ملت و بر کشور زیادتر باشد از آنهایی که دانش ندارند. همین دانش را یک شمشیری می کند در دست خودش، و با آن شمشیرِ دانش ممکن است که ریشۀ یک کشور را از بین ببرد و قطع کند.(50)
6 / 4 / 58
* * *
اسم رب، مبدا همه خلقها
برنامه را هم این آیۀ شریفه ـ به حَسَب اعتبار و به حَسَب احتمال ـ تعیین می فرماید. به خود رسول اکرم خطاب است؛ لکن خطابات قرآن آن هم که به خود رسول اکرم است غالباً عام است: اقرا باسم ربک. از اول که قرائت شروع می شود تعیین می فرماید که قرائت چه جور باید باشد: به «اسم رب» باید باشد.
تمام قرائتهایی که تمام کلماتی که از «اسم رب» جدا باشد
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 25
شیطانی است. دو جنبه است: یک جنبۀ رحمانی و یک جنبۀ شیطانی. قرائت به «اسم رب»؛ قرائت که شروع شد، با «اسم رب» شروع شد. علم با اسم رب، قرائت با اسم رب، دیدن با اسم رب، شنیدن با اسم رب، گفتن با اسم رب، درس خواندن با اسم رب، همه چیز به اسم رب. عالَم با اسم رب شروع شده است. خدای تبارک و تعالی عالَم را با اسم خودش شروع کرده است. بنای عالَم با اسم خداست. و انسان که یک عالَمی است، عالَم صغیر و به حسب واقع کبیر، قرائت، اول تعلیمی که به او می شود و اول برنامه ای که برای رسول اکرم آمده است این است که اقرَا بِاسمِ رَبِّکَ. نه همین طور قرائت کن، نه همین طور درس بخوانید، نه همین طور ترویج بکنید، نه همین طور منبر بروید، نه همین طور تبلیغ بکنید؛ درس بخوانید به اسم رب. برنامه است. تبلیغ بکنید به اسم رب. منبر بروید به اسم رب. گوش کنید به اسم رب. صحبت کنید به اسم رب. که اگر اسم رب را از اشیا جدا کنند، به یک معنا هیچ هستند و هیچ می شوند. همه چیز با اسم رب چیز است. همۀ آوازها از خداست. با اسم رب عالَم شروع شده است؛ و با اسم رب ختم می شود. شما هم باید با اسم رب شروع کنید؛ و با اسم رب ختم کنید. علامت خدا در همه چیز هست. و باید ما استشعار کنیم اسم خدا [را]. همۀ عالَم اسم خداست. شماها همه اسم خدا هستید. با اسم خدا همه چیز تحقق پیدا کرده است. و همه اسم خدا هستید.
ما باید این معنا را ادراک کنیم بفهمیم که همه از اوست؛ و همه به او رجوع می کنند: انَّا لله ِِ و انَّا الَیهِ رَاجِعُونَ. از او هستیم، و به اوست همه چیز. دیگران نیستند، هیچند؛ هر چه هست اوست.
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 26
ما باید ادراک این معنا را بکنیم. انبیا آمدند که ما را هوشیار کنند؛ تربیت کنند. انبیا برای انسان آمده اند و برای انسان سازی آمده اند. کتب انبیا کتب انسان سازی است. قرآن کریم کتاب انسان است. موضوع علم انبیا انسان است. هر چه هست با انسان حرف است. انسان منشا همۀ خیرات است. و اگر انسان نشود، منشا همۀ ظلمات است. در سر دو راهی واقع است این موجود: یک راه، راه انسان. و یک راه، راه منحرف از انسانیت. تا از چه حیوانی سر بیرون بیاورد. تعلیم تنها، تعلم تنها، فقه تنها، فلسفه تنها، علم توحید تنها، فایده ندارد، تا مقرون با اسم رب نباشد: اقرَا بِاسمِ رَبِّک، بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. همۀ خلق را به اسم رب نسبت می دهد. اسم رب مبدا همۀ خلقهاست. خلق است: خلق مطلق. اقرَا بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَق درس هم بخوانید باسم ربک الذی خلق. مباحثه هم بکنید به اسم رب. نه همان اول بگویید بسم الله الرحمن الرحیم. بفهمید قضیه چه است، و بفهمیم قضیه چه است. انبیا آمدند که بفهمانند به ما که قضایا چه هست. ما همه حیران، سرگردان. همۀ عالم سرگردانند نمی دانند قضایا چیست.(51)
7 / 4 / 58
* * *
هدف علوم مادی در اسلام
فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی باید در آن طرحی باشد که اسلام برای دانشگاهها طرح می کند. دانشگاههای غربی ـ به هر مرتبه ای هم که برسند ـ طبیعت را ادراک می کنند، طبیعت را مهار نمی کنند برای معنویت. اسلام به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد. تمام علوم طبیعی ـ به هر مرتبه ای که برسند ـ باز
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 27
آن چیزی که اسلام می خواهد نیست. اسلام طبیعت را مهار می کند برای واقعیت؛ و همه را رو به وحدت و توحید می برد. تمام علومی که شما اسم می برید و از دانشگاههای خارجی تعریف می کنید ـ و تعریف هم دارد ـ اینها یک ورق از عالم است؛ آن هم یک ورق نازلتر از همۀ اوراق. عالَم، از مبدا خیر مطلق تا منتها الیه، یک موجودی است که حَظِ طبیعی اش یک موجود بسیار نازل است؛ و جمیع علوم طبیعی در قبال علوم الهی بسیار نازل است؛ چنانکه تمام موجودات طبیعی در مقابل موجودات الهی بسیار نازل هستند. فرق مابین اسلام و سایر مکتبها ـ نه مکتبهای توحیدی را عرض نمی کنم ـ بین مکتب توحیدی و سایر مکتبها، که بزرگترینش اسلام است، این است که اسلام در همین طبیعت یک معنای دیگری می خواهد، در همین طب یک معنای دیگری می خواهد، در همین هندسه یک معنای دیگری را می خواهد، در همین ستاره شناسی یک معنای دیگری می خواهد ... .
کسی که مطالعه کند در قرآن شریف این معنا را، می بیند که جمیع علوم طبیعی جنبۀ معنوی آن در قرآن مطرح است نه جنبۀ طبیعی آن. تمام تعقلاتی که در قرآن واقع شده است و امر به تعقل، امر به اینکه محسوس را به عالم تعقل ببرید و عالم تعقل؛ عالمی است که اصالت دارد و این طبیعت، یک شبحی است از عالم؛ منتها ما تا در طبیعت هستیم، این شبح را، این حظ نازل را می بینیم.
در حدیث است که انَ الله َ تَعَالی مَا نَظَرَ الَی الدُّنیا ـ یا الی الطبیعة ـ مُنذُ خَلَقَها نَظَرَ رَحمَةٍ؛ نه اینکه این جزء رحمت نیست لکن نظر به ماورای این عالم است، به ماورای این طبیعت است. اینهایی که ادعا می کنند که ما عالم را شناختیم و اعیان عالم را شناختیم، اینها
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 28
یک ورق نازل کوچکی از عالم را دیدند و اقناع شدند به همان. آنهایی که می گویند که ما انسان را شناختیم، اینها یک شبحی از انسان ـ آن هم نه انسان، شبحی از حیوانیت انسان ـ را شناختند و گمان کردند که انسان همین هست. آنهایی که ادعا می کنند که ما اسلام شناس هستیم، اینها هم یک چیزی از این مرتبۀ نازل اسلام را دیدند و به همین قناعت کردند و گمان کردند که اسلام را شناختند. انسان به مراتبی که دارد، مرتبۀ طبیعتش از همۀ مراتبش نازلتر است؛ منتها محسوس ماست. آن چیز چون محسوس ماست، ما که طبیعی هستیم و الآن در عالم طبیعت هستیم، این محسوس ما را گاهی اشباع می کند. معنویت نیست الآن، محسوسات هست.
اسلام برای برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبۀ توحید است. تعلیمات اسلام تعلیمات طبیعی نیست، تعلیمات ریاضی نیست؛ همه را دارد. تعلیمات طب نیست؛ همۀ این را دارد لکن اینها مهار شده به توحید. برگرداندن همۀ طبیعت و همۀ ظِلهای ظلمانی به آن مقام نورانی، که آخِر مقام الوهیت است. بنابراین، باید این معنا که علوم ـ ما از آن هم تمجید می کنیم؛ تعریف می کنیم؛ همۀ علوم طبیعی، همۀ علوم مادی؛ لکن آن خاصیتی که اسلام از اینها می خواهد در غرب از آن خبری نیست. اگر هم باشد فقط یک چیز نازلی است ـ آن معنایی که از علوم دانشگاهها ما می خواهیم و آن معنایی که از علوم مدارس قدیمه ما می خواهیم، همین معنا نیست که در سطح ظاهر الآن هست. و متفکرین ما همان سطح ظاهر را دارند در آن [کار] می کنند و بسیار هم ارجمند است کارهایشان؛ لکن آنکه اسلام می خواهد این نیست.
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 29
آنی که اسلام می خواهد تمام علوم، چه علوم طبیعی باشد و چه علوم غیرطبیعی باشد، آنکه از آن اسلام می خواهد، آن مقصدی که اسلام دارد، این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهی و برگشت به توحید بکند. هر علمی جنبۀ الوهیت در آن باشد، یعنی انسان طبیعت را که می بیند خدا را در آن ببیند، ماده را که می بیند خدا را در آن ببیند، سایر موجودات را که مشاهده بکند خدا را در آن ببیند. آنکه اسلام برای آن آمده است: برای برگرداندن تمام موجودات طبیعی به الهیت و تمام علوم طبیعی به علم الهی. و از دانشگاهها هم این معنا مطلوب است. نه اینکه خود طب را ـ البته طب هم باید باشد، علوم طبیعی هم همه باید باشد، معالجات بدنی هم باید باشد ـ لکن مهم آن مرکز ثقل است که مرکز توحید است. تمام اینها باید برگردد به آن جهت الوهیت. نباید ما خیال کنیم که ... مثلاً اگر علومی در اسلام هم باشد، نظر مثل علومی است که سایر مردم دارند یا سایر رژیمها دارند.
اسلام در همه چیزش اصلش آن مقصد اعلی را خواسته. هیچ نظری به این موجودات طبیعی ندارد الاّ اینکه در همان نظر نظر به آن معنویت دارد و به آن مرتبۀ عالیه دارد. اگر نظر به طبیعت بکند، به عنوان اینکه طبیعت یک صورتی است از الهیت؛ یک موجی است از عالم غیب. اگر نظر به انسان بکند به عنوان این است که یک موجودی است که از او می شود یک موجود الهی درست کرد. تربیتهای اسلام تربیتهای الهی است؛ چنانکه حکومت اسلام حکومت الهی است. فرق مابین حکومتهای دیگر با حکومت اسلام این است که آنها حکومت را می خواهند برای اینکه غلبه کنند بعضی بر بعضی و سلطه پیدا کنند یک عده ای بر عدۀ دیگر؛ اسلام نیست؛ این منظورش نیست. اسلام از کشورگشاییها
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 30
نمی خواهد کشورگشایی کند. اسلام می خواهد که کشورگشایی کند که همه را بکِشد طرف یک عالم دیگری. همه را تربیت انسانی بکند نه اینکه استفاده از آنها بکند؛ مثل این رژیمها که شما ملاحظه کردید و می کنید که چه در غرب باشد، چه آنهایی که در شرق بوده است؛ که همه نظر به این بوده است که یک سلطه ای پیدا کنند و یک استفاده های مادی بکنند. اسلام اصلش ماده در نظرش مطرح نیست. هر کس قرآن را مشاهده کند می بیند همۀ چیزهای ماده در آن هست لکن نه به عنوان مادی. همه اش به عنوان یک مرتبۀ دیگری؛ تعلیم به یک مرتبۀ دیگری.
حکومت اسلامی هم اینطوری است که می خواهد حکومت الله در عالم پیدا بشود؛ یعنی می خواهد سرباز مسلمان با سربازهای دیگر فرق داشته باشد: این سرباز الهی باشد. نخست وزیر مسلم با نخست وزیر سایر رژیمها فرق داشته باشد؛ این یک موجود الهی باشد. هر جا یک مملکتی باشد که هر جایش ما برویم صدای الله در آن باشد. اسلام این را می خواهد. اسلام از کشورگشایی می خواهد که الله را در همۀ عالم نمایش بدهد؛ تربیت الوهیت بکند در همه عالم، تربیت انسانی بکند؛ انسان را برساند به آنجایی که «در وهم تو ناید آن ...».بنابراین ما باید فرق بگذاریم بین علومی که خودشان مستقلاً اینها را می بینند و آن علومی که اسلام آنها را طرح کرده. علوم اسلامی همۀ اینها هست به علاوه اینها همینها هستند، آن علاوه را ندارند. فرق ما بین علوم اسلامی در همه طرف، در همه جا، با سایر علوم این است که یک علاوه در اسلام هست که این علاوه در آنجا نیست. آن علاوه ای که در اسلام هست، آن جنبۀ معنویت و روحانیت و الوهیت مسئله است.(52)
* * *13 / 4 / 58
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 31
آموزش صحیح با تربیت روحی و اخلاقی
محتوا را درست بکنید. باید کوشش کنید به اینکه آموزش، آموزش صحیح باشد. آموزش صحیح باید باشد. آموزش وقتی مفید خواهد شد که تزکیه باشد، که تربیت روحی و اخلاقی در آن باشد. در دانشگاهها و در سایر مراکز علم، چه در آنجاهایی که علمای روحانی هستند، و چه در آنجاهایی که دانشمندهای غیر روحانی هستند، اینها باید اشخاصی باشند در آنها که این طلاب را در آنجا، و این دانشجوها را در اینجا تربیت اخلاقی بکنند. تزکیه بکنند نفوس اینها را. همان طوری که دارند تحصیل می کنند تزکیۀ نفس هم داشته باشند.(53)
10 / 4 / 59
* * *
لزوم تحصیل علم جهت دار
عمده آن جهتی که طرف آن جهت رفته می شود. و قرآن این را فرموده است: اِقرَء بِاسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ قرائت کن نه قرائت مطلق. بیاموز، نه آموزش مطلق. علم تحصیل کن، نه علم مطلق و تحصیل مطلق؛ علم جهتدار، آموزش جهتدار. جهت، اسم ربّ است، توجه به خداست، برای خدا و برای خلق خدا. قلمها اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتند مسلسلها کنار می رود. و اگر برای خدا و برای خلق خدا نباشد، مسلسل ساز می شود. ابزار کوبندۀ انسان با دست قلمدارها و دست علمایی که در همۀ دانشگاهها هستند، با دست آنها وجود پیدا کرده است. و همۀ ترقیات بشر هم با دست علما و بیان و قلم علما وجود پیدا کرده است.(54)
6 / 10 / 59
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 32
نورانیت علم
میزان علم را خدای تبارک و تعالی به وسیلۀ انبیا ذکر فرموده است. و واقع مطلب همین است که اَلعِلمُ نُورٌ علم نوری است که خدا در قلوب مردم او را وارد می کند اگر نورانیت آورد برای انسان، این علم است. و اگر حجاب شد برای انسان، آن علم نیست، آن حجاب است «اَلعِلمُ هُوَ الحِجابُ الا کبَرُ».(55)
18 / 10 / 59
* * *
در رفع حجب کوش نه در جمع کتب
شب گذشته اسمای کتب عرفانی را پرسیدی، دخترم! در رفع حُجُب کوش نه در جمع کُتب، گیرم کتب عرفانی و فلسفی را از بازار به منزل و از محلّی به محلّی انتقال دادی یا آنکه نفس خود را انبار الفاظ و اصطلاحات کردی و در مجالس و محافل آنچه در چنته داشتی عرضه کردی و حضّار را فریفتۀ معلومات خود کردی و با فریب شیطانی و نفس امّارۀ خبیثتر از شیطان محمولۀ خود را سنگینتر کردی و با لعبۀ ابلیس مجلس آرا شدی و خدای نخواسته غرور علم و عرفان به سراغت آمد که خواهد آمد، آیا با این محموله های بسیار به حُجُب افزودی یا از حجب کاستی؟ خداوند عزّ و جَل برای بیداری علما آیۀ شریفۀ «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوراة» را آورده تا بدانند انباشتن علوم ـ گرچه علم شرایع و توحید باشد ـ از حُجُب نمی کاهد بلکه افزایش دهد و از حُجُب صغار او را به حُجُب کبار می کشاند. نمی گویم از علم و عرفان و فلسفه بگریز و با جهل عمر بگذران، که این انحراف است، می گویم کوشش و مجاهده کن که انگیزه، الهی و برای دوست باشد و اگر عرضه کنی،
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 33
تقبیح برتری جویی
برای خدا و تربیت بندگان او باشد نه برای ریا و خودنمایی که خدای نخواسته جزءِ علمای سوء شوی که بوی تعفّنشان اهل جهنّم را بیازارد.(56)
* * *
آنان که در صدد برتریها به هر نحو هستند چه برتری در علوم، حتی الهی آن، یا در قدرت و شهرت و ثروت، کوشش در افزایش رنج خود می کنند.(57)
* * *
علم در گهواره طفولیت
بشریت با همۀ پیشرفتهایش در علوم و فنون هنوز در گهوارۀ طفولیت دانش است، و تا رسیدن به بلوغ کامل راه طولانی در پیش است.(58)
* * *27 / 6 / 67
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 34