فصل اول:اهمیت و جایگاه تعلیم و تربیت

علم و آموزش جهت دار

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏حجاب علم‏

‏از درس و بحث مدرسه ام حاصلی نشد ‏

‏ ‏‏کی می توان رسید به دریا ازین سراب‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 21

‏هرچه فراگرفتم و هرچه ورق زدم‏

‏ ‏‏چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب(40)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وصف رویت 

‏ ‏

‏ ‏

‏فصلی بگشا که وصف رویت باشد‏

‏ ‏‏آغازگر طرۀ مویت باشد‏

‏طومار علوم و فلسفه در هم پیچ‏

‏ ‏‏یارا نظری که ره به سویت باشد(41)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اهداف علم الهی

‏     ‏‏علوم عقاید نیز باید آیت الهیّه باشد و منظور و مقصود از آن،‏‎ ‎‏طلب حق و جستجوی محبوب مطلق باشد که اگر متکلّمی فرضاً یا‏‎ ‎‏حکیمی نقد عمر خود را صرف در شُعَب مُتشَتته و فنون متکثرۀ‏‎ ‎‏علم کلام و حکمت کند، و علم آیتِ الهی و آلتِ حق جویی و‏‎ ‎‏حق خواهی نباشد، خودِ آن علم حجاب، بلکه حجاب اکبر شود، و‏‎ ‎‏علمش علم الهی، و حکمتش حکمت الهیه نخواهد بود. بلکه پس‏‎ ‎‏از بحث بسیار و قال و قیل بیشمار، قلب را به عالم طبیعت کثرت،‏‎ ‎‏اعتنای افزون شود و روح را به شاخسار شجرۀ خبیثه، تعلق محکم‏‎ ‎‏گردد.‏

‏     حکیم، وقتی الهی و عالم هنگامی ربّانی و روحانی شود که‏‎ ‎‏علمش الهی و ربّانی باشد و اگر علمی از توحید و تجرید فرضاً‏‎ ‎‏بحث کند، ولی حق طلبی و خداخواهی او را به این بحث نکشانده‏‎ ‎‏باشد، بلکه خودِ علم و فنون بدیعۀ آن بلکه نفس و جلوه های آن او‏‎ ‎‏را دعوت کرده باشد، علمش آیت و نمونه و نشانه نیست و‏‎ ‎‏حکمتش الهیّه نست، بلکه نفسانیه و طبیعیّه است.‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 22

‏     پس اینکه نزد علما مشهور است که یک قسم از علوم است که‏‎ ‎‏خودش منظور است فی نفسه ـ که در مقابل علوم عَمَلیّه است در‏‎ ‎‏نظر قاصر درست نیاید، بلکه جمیع علوم معتبره را سِمَت مقدّمیت‏‎ ‎‏است؛ منتها هر یک برای چیزی و به طوری مقدمه است. پس علم‏‎ ‎‏توحید و توحید علمی مقدمه است برای حصول توحید قلبی که‏‎ ‎‏توحید عملی است.(42)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علوم شرعیه مقدمه معرفت الله

‏     ‏‏جمیع علوم شرعیّه مقدمۀ معرفت الله و حصول حقیقت توحید‏‎ ‎‏است در قلب ـ که آن صبغة الله است: «وَمَن احسَنُ مِنَ الله ِ صِبغَةً» ‏‎[1]‎‏ـ‏‎ ‎‏غایت امر آنکه بعضی مقدمۀ قریبه و بعضی بعیده و بعضی‏‎ ‎‏بلاواسطه و بعضی مع الواسطه است.(43)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علم نافع

‏     ‏‏علم نافع تفکر در لطایف مصنوعات و دقایق اسرار وجود‏‎ ‎‏است.(44)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اختراعات تحت سیطره جهل

‏     ‏‏این آلات و ادوات و اختراعات محیَّرالعقولی که خداوند‏‎ ‎‏نصیب اروپای امروز کرده، اگر به طور عقل و در تحت پرچم دین‏‎ ‎‏الهی اداره می شد، عالم یکپارچه نورانیّت و معدلت می شد، و‏‎ ‎‏سرتاسر دنیا به روابط حسنه می توانست سعادت ابد خود را تامین‏‎ ‎‏کند؛ ولی مع التاسّف این قوای اختراعیّه در تحت سیطرۀ جهل و‏‎ ‎‏نادانی و شیطنت و خودخواهی، همه بر ضد سعادت نوع انسانی و‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 23

‏خلاف نظام مدینه فاضله به کار برده می شود و آنچه باید دنیا را‏‎ ‎‏نورانی و روشن کند، آن را به ظلمت و بیچارگی فرو برده، و راه‏‎ ‎‏بدبختی و ذلّت و زحمت به انسان می پیماید.(45)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عظمت علم به سبب تعلیم رب 

‏     ‏‏نسبت تعلیم را به رب انسان کامل دادن بزرگتر عظمت است از‏‎ ‎‏برای حقیقت علم.(46)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش علم نافع

‏     ‏‏بدانکه هر علم و عملی که انسان را از هواهای نفسانیه و‏‎ ‎‏صفات ابلیس دور کند و از سرکشی های نفس بکاهد آن علم نافع‏‎ ‎‏الهی و عمل صالح مطلوب است.(47)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علوم الهی و هدایت باطنی 

‏     ‏‏به جان دوست قسم که اگر علوم الهی و دینی، ما را هدایت به‏‎ ‎‏راه راستی و درستی نکند و تهذیب باطن و ظاهر ما را نکند،‏‎ ‎‏پست ترین شغلها از آن بهتر است؛ چه که شغلهای دنیوی‏‎ ‎‏نتیجه های عاجلی دارند و مفاسد آنها کمتر است، ولی علوم دینی‏‎ ‎‏اگر سرمایه تعمیر دنیا شود، دین فروشی است و وزر و وبالش از‏‎ ‎‏همه چیز بالاتر است.(48)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علم بی معنویت  

‏     ‏‏آزادیِ تنها سعادت ملت نیست، استقلالِ تنها سعادت ملت‏‎ ‎‏نیست، مادیتِ تنها سعادت ملت نیست. اینها در پناه معنویات‏‎ ‎‏سعادتند. معنویات مهم است. بکوشید تا معنویات تحصیل کنید.‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 24

‏علمِ تنها فایده ندارد، علم با معنویات علم است؛ ادب تنها فایده‏‎ ‎‏ندارد، ادب با معنویات. معنویات است که تمام سعادت بشر را‏‎ ‎‏بیمه می کند؛ و کوشش کنید در تحصیل معنویات. در خلال علم که‏‎ ‎‏تحصیل می کنید معنویات را تحصیل کنید. دانشگاهها معنویت پیدا‏‎ ‎‏بکنند، مدارس معنویت پیدا بکنند، مکتبها معنویت پیدا بکنند، تا‏‎ ‎‏ان شاءالله سعادتمند بشوند. خداوند همۀ شما را سعادتمند‏‎ ‎‏کند.(49)‏

 8 / 3 / 58 

*  *  *

ضرر دانش بدون تهذیب 

‏     ‏‏آن کسی که دانش دارد، لکن دانشش توام با یک تهذیب‏‎ ‎‏اخلاق و یک تربیت روحی نیست، این دانش موجب این می شود‏‎ ‎‏که ضررش بر ملت و بر کشور زیادتر باشد از آنهایی که دانش‏‎ ‎‏ندارند. همین دانش را یک شمشیری می کند در دست خودش، و‏‎ ‎‏با آن شمشیرِ دانش ممکن است که ریشۀ یک کشور را از بین ببرد و‏‎ ‎‏قطع کند.(50)‏

 6 / 4 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اسم رب، مبدا همه خلقها

‏     ‏‏برنامه را هم این آیۀ شریفه ـ به حَسَب اعتبار و به حَسَب‏‎ ‎‏احتمال ـ تعیین می فرماید. به خود رسول اکرم خطاب است؛ لکن‏‎ ‎‏خطابات قرآن آن هم که به خود رسول اکرم است غالباً عام است:‏‎ ‎‏اقرا باسم ربک. از اول که قرائت شروع می شود تعیین می فرماید‏‎ ‎‏که قرائت چه جور باید باشد: به «اسم رب» باید باشد.‏

‏     تمام قرائتهایی که تمام کلماتی که از «اسم رب» جدا باشد‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 25
‏شیطانی است. دو جنبه است: یک جنبۀ رحمانی و یک جنبۀ‏‎ ‎‏شیطانی. قرائت به «اسم رب»؛ قرائت که شروع شد، با «اسم رب»‏‎ ‎‏شروع شد. علم با اسم رب، قرائت با اسم رب، دیدن با اسم رب،‏‎ ‎‏شنیدن با اسم رب، گفتن با اسم رب، درس خواندن با اسم رب،‏‎ ‎‏همه چیز به اسم رب. عالَم با اسم رب شروع شده است. خدای‏‎ ‎‏تبارک و تعالی عالَم را با اسم خودش شروع کرده است. بنای عالَم‏‎ ‎‏با اسم خداست. و انسان که یک عالَمی است، عالَم صغیر و به‏‎ ‎‏حسب واقع کبیر، قرائت، اول تعلیمی که به او می شود و اول‏‎ ‎‏برنامه ای که برای رسول اکرم آمده است این است که اقرَا بِاسمِ‏‎ ‎‏رَبِّکَ.‏‎[2]‎‏ نه همین طور قرائت کن، نه همین طور درس بخوانید، نه‏‎ ‎‏همین طور ترویج بکنید، نه همین طور منبر بروید، نه همین طور‏‎ ‎‏تبلیغ بکنید؛ درس بخوانید به اسم رب. برنامه است. تبلیغ بکنید‏‎ ‎‏به اسم رب. منبر بروید به اسم رب. گوش کنید به اسم رب.‏‎ ‎‏صحبت کنید به اسم رب. که اگر اسم رب را از اشیا جدا کنند، به‏‎ ‎‏یک معنا هیچ هستند و هیچ می شوند. همه چیز با اسم رب چیز‏‎ ‎‏است. همۀ آوازها از خداست. با اسم رب عالَم شروع شده است؛‏‎ ‎‏و با اسم رب ختم می شود. شما هم باید با اسم رب شروع کنید؛ و‏‎ ‎‏با اسم رب ختم کنید. علامت خدا در همه چیز هست. و باید ما‏‎ ‎‏استشعار کنیم اسم خدا ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏. همۀ عالَم اسم خداست. شماها همه‏‎ ‎‏اسم خدا هستید. با اسم خدا همه چیز تحقق پیدا کرده است. و‏‎ ‎‏همه اسم خدا هستید.‏

‏     ما باید این معنا را ادراک کنیم بفهمیم که همه از اوست؛ و همه‏‎ ‎‏به او رجوع می کنند: انَّا لله ِِ و انَّا الَیهِ رَاجِعُونَ. از او هستیم، و‏‎ ‎‏به اوست همه چیز. دیگران نیستند، هیچند؛ هر چه هست اوست.‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 26

‏ما باید ادراک این معنا را بکنیم. انبیا آمدند که ما را هوشیار‏‎ ‎‏کنند؛ تربیت کنند. انبیا برای انسان آمده اند و برای انسان سازی‏‎ ‎‏آمده اند. کتب انبیا کتب انسان سازی است. قرآن کریم کتاب انسان‏‎ ‎‏است. موضوع علم انبیا انسان است. هر چه هست با انسان حرف‏‎ ‎‏است. انسان منشا همۀ خیرات است. و اگر انسان نشود، منشا همۀ‏‎ ‎‏ظلمات است. در سر دو راهی واقع است این موجود: یک راه، راه‏‎ ‎‏انسان. و یک راه، راه منحرف از انسانیت. تا از چه حیوانی سر‏‎ ‎‏بیرون بیاورد. تعلیم تنها، تعلم تنها، فقه تنها، فلسفه تنها،‏‎ ‎‏علم توحید تنها، فایده ندارد، تا مقرون با اسم رب نباشد: اقرَا‏‎ ‎‏بِاسمِ رَبِّک، بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. همۀ خلق را به اسم رب‏‎ ‎‏نسبت می دهد. اسم رب مبدا همۀ خلقهاست. خلق است: خلق‏‎ ‎‏مطلق. اقرَا بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَق درس هم بخوانید باسم‏‎ ‎‏ربک الذی خلق. مباحثه هم بکنید به اسم رب. نه همان اول‏‎ ‎‏بگویید بسم الله الرحمن الرحیم. بفهمید قضیه چه است، و بفهمیم‏‎ ‎‏قضیه چه است. انبیا آمدند که بفهمانند به ما که قضایا چه هست. ما‏‎ ‎‏همه حیران، سرگردان. همۀ عالم سرگردانند نمی دانند قضایا‏‎ ‎‏چیست.(51)‏

7 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

هدف علوم مادی در اسلام 

‏     ‏‏فرق بین دانشگاههای غربی و دانشگاههای اسلامی باید در آن‏‎ ‎‏طرحی باشد که اسلام برای دانشگاهها طرح می کند. دانشگاههای‏‎ ‎‏غربی ـ به هر مرتبه ای هم که برسند ـ طبیعت را ادراک می کنند،‏‎ ‎‏طبیعت را مهار نمی کنند برای معنویت. اسلام به علوم طبیعی نظر‏‎ ‎‏استقلالی ندارد. تمام علوم طبیعی ـ به هر مرتبه ای که برسند ـ باز‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 27
‏آن چیزی که اسلام می خواهد نیست. اسلام طبیعت را مهار می کند‏‎ ‎‏برای واقعیت؛ و همه را رو به وحدت و توحید می برد. تمام علومی‏‎ ‎‏که شما اسم می برید و از دانشگاههای خارجی تعریف می کنید ـ و‏‎ ‎‏تعریف هم دارد ـ اینها یک ورق از عالم است؛ آن هم یک ورق‏‎ ‎‏نازلتر از همۀ اوراق. عالَم، از مبدا خیر مطلق تا منتها الیه، یک‏‎ ‎‏موجودی است که حَظِ طبیعی اش یک موجود بسیار نازل است؛ و‏‎ ‎‏جمیع علوم طبیعی در قبال علوم الهی بسیار نازل است؛ چنانکه‏‎ ‎‏تمام موجودات طبیعی در مقابل موجودات الهی بسیار نازل‏‎ ‎‏هستند. فرق مابین اسلام و سایر مکتبها ـ نه مکتبهای توحیدی را‏‎ ‎‏عرض نمی کنم ـ بین مکتب توحیدی و سایر مکتبها، که بزرگترینش‏‎ ‎‏اسلام است، این است که اسلام در همین طبیعت یک معنای‏‎ ‎‏دیگری می خواهد، در همین طب یک معنای دیگری می خواهد،‏‎ ‎‏در همین هندسه یک معنای دیگری را می خواهد، در همین‏‎ ‎‏ستاره شناسی یک معنای دیگری می خواهد ... .‏

‏     کسی که مطالعه کند در قرآن شریف این معنا را، می بیند که‏‎ ‎‏جمیع علوم طبیعی جنبۀ معنوی آن در قرآن مطرح است نه جنبۀ‏‎ ‎‏طبیعی آن. تمام تعقلاتی که در قرآن واقع شده است و امر به تعقل،‏‎ ‎‏امر به اینکه محسوس را به عالم تعقل ببرید و عالم تعقل؛ عالمی‏‎ ‎‏است که اصالت دارد و این طبیعت، یک شبحی است از عالم؛‏‎ ‎‏منتها ما تا در طبیعت هستیم، این شبح را، این حظ نازل را می بینیم.‏

‏     در حدیث است که انَ الله َ تَعَالی مَا نَظَرَ الَی الدُّنیا ـ یا الی الطبیعة‏‎ ‎‏ـ مُنذُ خَلَقَها نَظَرَ رَحمَةٍ‏‎[3]‎‏؛ نه اینکه این جزء رحمت نیست لکن نظر‏‎ ‎‏به ماورای این عالم است، به ماورای این طبیعت است. اینهایی که‏‎ ‎‏ادعا می کنند که ما عالم را شناختیم و اعیان عالم را شناختیم، اینها‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 28
‏یک ورق نازل کوچکی از عالم را دیدند و اقناع شدند به همان.‏‎ ‎‏آنهایی که می گویند که ما انسان را شناختیم، اینها یک شبحی از‏‎ ‎‏انسان ـ آن هم نه انسان، شبحی از حیوانیت انسان ـ را شناختند و‏‎ ‎‏گمان کردند که انسان همین هست. آنهایی که ادعا می کنند که ما‏‎ ‎‏اسلام شناس هستیم، اینها هم یک چیزی از این مرتبۀ نازل اسلام‏‎ ‎‏را دیدند و به همین قناعت کردند و گمان کردند که اسلام را‏‎ ‎‏شناختند. انسان به مراتبی که دارد، مرتبۀ طبیعتش از همۀ مراتبش‏‎ ‎‏نازلتر است؛ منتها محسوس ماست. آن چیز چون محسوس‏‎ ‎‏ماست، ما که طبیعی هستیم و الآن در عالم طبیعت هستیم، این‏‎ ‎‏محسوس ما را گاهی اشباع می کند. معنویت نیست الآن،‏‎ ‎‏محسوسات هست.‏

‏     اسلام برای برگرداندن تمام محسوسات و تمام عالم به مرتبۀ‏‎ ‎‏توحید است. تعلیمات اسلام تعلیمات طبیعی نیست، تعلیمات‏‎ ‎‏ریاضی نیست؛ همه را دارد. تعلیمات طب نیست؛ همۀ این را دارد‏‎ ‎‏لکن اینها مهار شده به توحید. برگرداندن همۀ طبیعت و همۀ‏‎ ‎‏ظِلهای ظلمانی به آن مقام نورانی، که آخِر مقام الوهیت است.‏‎ ‎‏بنابراین، باید این معنا که علوم ـ ما از آن هم تمجید می کنیم؛‏‎ ‎‏تعریف می کنیم؛ همۀ علوم طبیعی، همۀ علوم مادی؛ لکن آن‏‎ ‎‏خاصیتی که اسلام از اینها می خواهد در غرب از آن خبری نیست.‏‎ ‎‏اگر هم باشد فقط یک چیز نازلی است ـ آن معنایی که از علوم‏‎ ‎‏دانشگاهها ما می خواهیم و آن معنایی که از علوم مدارس قدیمه ما‏‎ ‎‏می خواهیم، همین معنا نیست که در سطح ظاهر الآن هست. و‏‎ ‎‏متفکرین ما همان سطح ظاهر را دارند در آن ‏‏[‏‏کار‏‏]‏‏ می کنند و بسیار‏‎ ‎‏هم ارجمند است کارهایشان؛ لکن آنکه اسلام می خواهد این‏‎ ‎‏نیست.‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 29
‏     آنی که اسلام می خواهد تمام علوم، چه علوم طبیعی باشد و‏‎ ‎‏چه علوم غیرطبیعی باشد، آنکه از آن اسلام می خواهد، آن‏‎ ‎‏مقصدی که اسلام دارد، این است که تمام اینها مهار بشود به علوم‏‎ ‎‏الهی و برگشت به توحید بکند. هر علمی جنبۀ الوهیت در آن‏‎ ‎‏باشد، یعنی انسان طبیعت را که می بیند خدا را در آن ببیند، ماده را‏‎ ‎‏که می بیند خدا را در آن ببیند، سایر موجودات را که مشاهده بکند‏‎ ‎‏خدا را در آن ببیند. آنکه اسلام برای آن آمده است: برای‏‎ ‎‏برگرداندن تمام موجودات طبیعی به الهیت و تمام علوم طبیعی به‏‎ ‎‏علم الهی. و از دانشگاهها هم این معنا مطلوب است. نه اینکه خود‏‎ ‎‏طب را ـ البته طب هم باید باشد، علوم طبیعی هم همه باید باشد،‏‎ ‎‏معالجات بدنی هم باید باشد ـ لکن مهم آن مرکز ثقل است که‏‎ ‎‏مرکز توحید است. تمام اینها باید برگردد به آن جهت الوهیت.‏‎ ‎‏نباید ما خیال کنیم که ... مثلاً اگر علومی در اسلام هم باشد، نظر‏‎ ‎‏مثل علومی است که سایر مردم دارند یا سایر رژیمها دارند.‏

‏     اسلام در همه چیزش اصلش آن مقصد اعلی را خواسته. هیچ‏‎ ‎‏نظری به این موجودات طبیعی ندارد الاّ اینکه در همان نظر نظر به‏‎ ‎‏آن معنویت دارد و به آن مرتبۀ عالیه دارد. اگر نظر به طبیعت بکند،‏‎ ‎‏به عنوان اینکه طبیعت یک صورتی است از الهیت؛ یک موجی‏‎ ‎‏است از عالم غیب. اگر نظر به انسان بکند به عنوان این است که‏‎ ‎‏یک موجودی است که از او می شود یک موجود الهی درست کرد.‏‎ ‎‏تربیتهای اسلام تربیتهای الهی است؛ چنانکه حکومت اسلام‏‎ ‎‏حکومت الهی است. فرق مابین حکومتهای دیگر با حکومت‏‎ ‎‏اسلام این است که آنها حکومت را می خواهند برای اینکه غلبه‏‎ ‎‏کنند بعضی بر بعضی و سلطه پیدا کنند یک عده ای بر عدۀ دیگر؛‏‎ ‎‏اسلام نیست؛ این منظورش نیست. اسلام از کشورگشاییها‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 30
‏نمی خواهد کشورگشایی کند. اسلام می خواهد که کشورگشایی‏‎ ‎‏کند که همه را بکِشد طرف یک عالم دیگری. همه را تربیت انسانی‏‎ ‎‏بکند نه اینکه استفاده از آنها بکند؛ مثل این رژیمها که شما‏‎ ‎‏ملاحظه کردید و می کنید که چه در غرب باشد، چه آنهایی که در‏‎ ‎‏شرق بوده است؛ که همه نظر به این بوده است که یک سلطه ای‏‎ ‎‏پیدا کنند و یک استفاده های مادی بکنند. اسلام اصلش ماده در‏‎ ‎‏نظرش مطرح نیست. هر کس قرآن را مشاهده کند می بیند همۀ‏‎ ‎‏چیزهای ماده در آن هست لکن نه به عنوان مادی. همه اش به‏‎ ‎‏عنوان یک مرتبۀ دیگری؛ تعلیم به یک مرتبۀ دیگری.‏

‏     حکومت اسلامی هم اینطوری است که می خواهد حکومت‏‎ ‎‏الله در عالم پیدا بشود؛ یعنی می خواهد سرباز مسلمان با‏‎ ‎‏سربازهای دیگر فرق داشته باشد: این سرباز الهی باشد.‏‎ ‎‏نخست وزیر مسلم با نخست وزیر سایر رژیمها فرق داشته باشد؛‏‎ ‎‏این یک موجود الهی باشد. هر جا یک مملکتی باشد که هر جایش‏‎ ‎‏ما برویم صدای الله در آن باشد. اسلام این را می خواهد. اسلام از‏‎ ‎‏کشورگشایی می خواهد که الله را در همۀ عالم نمایش بدهد؛ تربیت‏‎ ‎‏الوهیت بکند در همه عالم، تربیت انسانی بکند؛ انسان را برساند‏‎ ‎‏به آنجایی که «در وهم تو ناید آن ...».بنابراین ما باید فرق بگذاریم‏‎ ‎‏بین علومی که خودشان مستقلاً اینها را می بینند و آن علومی که‏‎ ‎‏اسلام آنها را طرح کرده. علوم اسلامی همۀ اینها هست به علاوه‏‎ ‎‏اینها همینها هستند، آن علاوه را ندارند. فرق ما بین علوم اسلامی‏‎ ‎‏در همه طرف، در همه جا، با سایر علوم این است که یک علاوه در‏‎ ‎‏اسلام هست که این علاوه در آنجا نیست. آن علاوه ای که در اسلام‏‎ ‎‏هست، آن جنبۀ معنویت و روحانیت و الوهیت مسئله است.(52)‏

*  *  *13 / 4 / 58 


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 31

آموزش صحیح با تربیت روحی و اخلاقی  

‏     ‏‏محتوا را درست بکنید. باید کوشش کنید به اینکه آموزش،‏‎ ‎‏آموزش صحیح باشد. آموزش صحیح باید باشد. آموزش وقتی‏‎ ‎‏مفید خواهد شد که تزکیه باشد، که تربیت روحی و اخلاقی در آن‏‎ ‎‏باشد. در دانشگاهها و در سایر مراکز علم، چه در آنجاهایی که‏‎ ‎‏علمای روحانی هستند، و چه در آنجاهایی که دانشمندهای غیر‏‎ ‎‏روحانی هستند، اینها باید اشخاصی باشند در آنها که این طلاب را‏‎ ‎‏در آنجا، و این دانشجوها را در اینجا تربیت اخلاقی بکنند. تزکیه‏‎ ‎‏بکنند نفوس اینها را. همان طوری که دارند تحصیل می کنند تزکیۀ‏‎ ‎‏نفس هم داشته باشند.(53)‏

10 / 4 / 59  

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

لزوم تحصیل علم جهت دار 

‏     ‏‏عمده آن جهتی که طرف آن جهت رفته می شود. و قرآن این را‏‎ ‎‏فرموده است: اِقرَء بِاسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ قرائت کن نه‏‎ ‎‏قرائت مطلق. بیاموز، نه آموزش مطلق. علم تحصیل کن، نه علم‏‎ ‎‏مطلق و تحصیل مطلق؛ علم جهتدار، آموزش جهتدار. جهت، اسم‏‎ ‎‏ربّ است، توجه به خداست، برای خدا و برای خلق خدا. قلمها‏‎ ‎‏اگر در دنیا برای خدا و برای خلق خدا به کار بیفتند مسلسلها کنار‏‎ ‎‏می رود. و اگر برای خدا و برای خلق خدا نباشد، مسلسل ساز‏‎ ‎‏می شود. ابزار کوبندۀ انسان با دست قلمدارها و دست علمایی که‏‎ ‎‏در همۀ دانشگاهها هستند، با دست آنها وجود پیدا کرده است. و‏‎ ‎‏همۀ ترقیات بشر هم با دست علما و بیان و قلم علما وجود پیدا‏‎ ‎‏کرده است.(54)‏

6 / 10 / 59  

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 32

نورانیت علم 

‏     ‏‏میزان علم را خدای تبارک و تعالی به وسیلۀ انبیا ذکر فرموده‏‎ ‎‏است. و واقع مطلب همین است که اَلعِلمُ نُورٌ علم نوری است که‏‎ ‎‏خدا در قلوب مردم او را وارد می کند اگر نورانیت آورد برای‏‎ ‎‏انسان، این علم است. و اگر حجاب شد برای انسان، آن علم‏‎ ‎‏نیست، آن حجاب است «اَلعِلمُ هُوَ الحِجابُ الا کبَرُ».(55)‏

18 / 10 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

در رفع حجب کوش نه در جمع کتب  

‏     ‏‏شب گذشته اسمای کتب عرفانی را پرسیدی، دخترم!‏‎[4]‎‏ در رفع‏‎ ‎‏حُجُب کوش نه در جمع کُتب، گیرم کتب عرفانی و فلسفی را از‏‎ ‎‏بازار به منزل و از محلّی به محلّی انتقال دادی یا آنکه نفس خود را‏‎ ‎‏انبار الفاظ و اصطلاحات کردی و در مجالس و محافل آنچه در‏‎ ‎‏چنته داشتی عرضه کردی و حضّار را فریفتۀ معلومات خود کردی‏‎ ‎‏و با فریب شیطانی و نفس امّارۀ خبیثتر از شیطان محمولۀ خود را‏‎ ‎‏سنگینتر کردی و با لعبۀ ابلیس مجلس آرا شدی و خدای نخواسته‏‎ ‎‏غرور علم و عرفان به سراغت آمد که خواهد آمد، آیا با این‏‎ ‎‏محموله های بسیار به حُجُب افزودی یا از حجب کاستی؟ خداوند‏‎ ‎‏عزّ و جَل برای بیداری علما آیۀ شریفۀ «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوراة»‏‎[5]‎‎ ‎‏را آورده تا بدانند انباشتن علوم ـ گرچه علم شرایع و توحید باشد ـ‏‎ ‎‏از حُجُب نمی کاهد بلکه افزایش دهد و از حُجُب صغار او را به‏‎ ‎‏حُجُب کبار می کشاند. نمی گویم از علم و عرفان و فلسفه بگریز و با‏‎ ‎‏جهل عمر بگذران، که این انحراف است، می گویم کوشش و‏‎ ‎‏مجاهده کن که انگیزه، الهی و برای دوست باشد و اگر عرضه کنی،‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 33

تقبیح برتری جویی 

‏برای خدا و تربیت بندگان او باشد نه برای ریا و خودنمایی که‏‎ ‎‏خدای نخواسته جزءِ علمای سوء شوی که بوی تعفّنشان اهل‏‎ ‎‏جهنّم را بیازارد.‏‎[6]‎‏(56)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏     ‏‏آنان که در صدد برتریها به هر نحو هستند چه برتری در علوم،‏‎ ‎‏حتی الهی آن، یا در قدرت و شهرت و ثروت، کوشش در افزایش‏‎ ‎‏رنج خود می کنند.(57)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علم در گهواره طفولیت

‏     ‏‏بشریت با همۀ پیشرفتهایش در علوم و فنون هنوز در گهوارۀ‏‎ ‎‏طفولیت دانش است، و تا رسیدن به بلوغ کامل راه طولانی در پیش‏‎ ‎‏است.(58)‏‎[7]‎

*  *  *27 / 6 / 67  

‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 34

  • )) «و رنگ چه کسی از رنگ خداوند بهتر است؟»؛ (بقره /  138).
  • )) علق  / 1.
  • )) کنزالعمال؛ ج 3، ص 214.
  • )) خانم فاطمه طباطبایی همسر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی است.
  • )) «در مثل، آنان که تورات  بر آنها بار شد. (به عمل به تورات مکلف شدند) آنگاه از تحمل آن سر باز زدند به درازگوش مانند»؛ (جمعه  /  5).
  • )) اشاره است به روایتی از رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ که در آن آمده است: «و اِنَّ اهل النّار لیتاذون بریح العالم...»؛ الخصال؛ 1 / 51.
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر در این مبحث رجوع کنید به:1. شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ ص 343.2. صحیفه امام؛ ج 13، ص 450 ـ 453.3. ره عشق؛ ص 26.4. محرم راز؛ ص 7 ـ 8.5. نقطه عطف؛ ص 24 ـ 25.