مقصد اصلی شرایع الهیه
تمام شرایع الهیه مقصد اصلی آنها همان نشر معارف است و آن حاصل نشود جز به علاج نفوس و طرد آنها از ظلمت طبیعت و
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 34
خلاص آنها به عالم نورانیت.(59)
* * *
تربیت انسان لاهوتی و ربانی
تمام دعوتهای حقّۀ الهیّه و شرایع کاملۀ ربانیّه ـ چه در کشف حقایق توحید و سرایر تفرید و تجرید، و چه در بسط فضایل و محاسن اخلاقیّه، و چه در تشریع احکام الهیّه ـ بیرون از دو مقصد که یکی مقصود بالذات و بالاستقلال است و دیگری مقصود بالعرض و بالتبعیّه است، نیست.
آنچه مقصد ذاتی و غایت بعثت و دعوت انبیا ـ علیهم السلام و مجاهدت و مکاشفت کُمَّل و اولیا ـ علیهم السلام است، آن است که انسان طبیعی لحمی حیوانی بشری، انسان لاهوتی الهی ربّانی روحانی شود، و افق کثرت به افق وحدت متصل شود، و آخر و اوّل پیوند به هم شود، و این کمال حقیقت معرفت است که در حدیث شریف قدسی اشاره به آن فرماید: «کُنتُ کَنزَاً مَخفِیّاً فَاحبَبتُ ان اُعرَفَ، فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَی اُعرَفَ» در حدیث شریف فرماید: «اوَّلُ الدِّینِ مَعرِفَتُهُ».
و تمام اعمال قلبیّه و قالبیّه و افعال روحیّه و جسدیّه برای حصول این مقصد مقدّس است، و به غایت بسط معارف ا لهیّه است.(60)
* * *
تبدیل انسان ناقص به کامل
تمام علوم و تمام عبادات و تمام معارف الهیه و تمام احکام عبادی و همۀ چیزهایی که هست، همۀ اینها برای این معناست که
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 35
انسان ناقص را «انسان کامل» کند.(61)
6 / 7 / 56
* * *
دعوت اسلام برای ساختن همه ابعاد انسان
اسلام نه دعوتش به خصوصِ معنویات است و نه دعوتش به خصوصِ مادیات است، هر دو را دارد؛ یعنی اسلام و قرآن کریم آمده است که انسان را به همۀ ابعادی که انسان دارد بسازند او را، تربیت کنند او را.(62)
6 / 8 / 57
* * *
بعثت پیامبران برای تربیت بشر
انسان اگر به همین حد طبیعت بود و بیشتر از این چیزی نبود، دیگر احتیاج به اینکه یک چیزی از عالَم غیب برای انسان فرستاده بشود تا انسان را تربیت بکند، تربیت آن ورق را بکند [نداشت]؛ چون آن ورق نبود، احتیاج هم نبود، لکن چون انسان مجرد از این عالم طبیعت یک حقیقتی است، همین خودِ خصوصیاتی که در طبیعت هست دال بر این است که یک ماورایی، یک ماورایی از این برای این طبیعت هست؛ چون انسان یک ماورایی دارد و به حَسَب براهینی که در فلسفه ثابت است ماورای این طبیعت در انسان هست و انسان دارای یک عقلِ بالامکان مجرد [است]، و بعد هم مجرد تام خواهد شد؛تربیت آن ورق که ورق معنوی انسان باشد باید کسی این تربیت را بکند که علم به آن طرف، علم حقیقی به آن طرف داشته باشد و علم به روابطی که مابین انسان و آن طرف طبیعت و آن طرف هست؛ این روابط را بتواند ادراک بکند؛
ادراک بکند. هر چه ذره بین بیندازند ماورای طبیعت با ذره بین دیده نمی شود؛ آن محتاج به این است که یک معانی دیگری در کار باشد و چون این روابط بر بشر مخفی است و خدای تبارک و تعالی که خالق همه چیز است این روابط را می داند، از این جهت، به وحی الهی برای یک عده ای از اشخاصی که کمال پیدا کرده اند و کمالات معنویه را دنبالش کردند و فهمیدند، روابطی حاصل می شود مابین انسان و عالَم وحی؛ به او وحی می شود و برای تربیت این ورقِ دومِ انسان بَعث می شوند اینها؛ می آیند در بین مردم و مردم را تربیت می خواهند بکنند.(63)
6 / 8 / 57
* * *
تنها هدف انبیا
اگر انبیا نباشند یک حیوانی هستیم که هر چه هست همین طبیعت [است و] بیشتر از این ادراک نداریم، ما را ببرند به آن عالَم و تقویت کنند که ما وقتی از این عالَم منتقل به یک عالَم دیگری شدیم، زندگی آن عالَم هم یک زندگی سعادتمند[انه]باشد. تمام نکتۀ آمدن انبیا این است که تربیت کنند این بشر را ـ که قابل از کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 36
برای این است که تربیت بشود و مافوق حیوانات است ـ این را تربیتش کنند؛ برای اینکه همان طوری که اینجا زندگی سعادتمند ـ اگر همۀ اوضاع طبیعت به وفق مراد باشد ـ یک زندگی سعادتمند در اینجا دارند، آنجا هم زندگی سعادتمند داشته باشند.(64)
6 / 8 / 57
* * *
رسالت انبیا برای ارتقای بشر
همان طوری که تربیتهای مناسب با طبیعت هست، تربیتهای
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 37
مناسب با مراتب دیگرش هم هست که بعضی اش را بشر می تواند
مطلع بشود و بعضی اش را و بیشترش را بشر نمی تواند مطلع بشود. اطلاع را خدای تبارک و تعالی دارد و بَعثِ انبیا برای این است که این بشر این چیزهایی را که اطلاع ندارد، آن مراتب از انسانیت را که خود بشر مطلع نیست و کیفیت تربیت را [مطلع شود]، تا اطلاع بر خودِ درد و دوا نباشد، نمی شود معالجه کرد؛ انبیا آمدند تا این انسان را به آن مراتبی که کسان دیگر، علمای طبیعت، نمی توانند این مراتب را اطلاع پیدا کنند و تربیت کنند انسان را، آن مراتب را تربیت بدهد و نمو و ارتقا بدهد.(65)
6 / 8 / 57
* * *
بعثت انبیا و سعادت بشر
انبیا ـ علیهم السلام ـ برای سعادت بشر مبعوث شده اند؛ یعنی سعادت همه جانبۀ بشر: سعادت دنیای بشر، سعادت حیات دیگر بشر. آنها می خواستند که انسانها را به کمال لایق به انسانیت برسانند. بشر زیر این بار بسیاری شان نمی روند و نرفتند.(66)
8 / 11 / 57
* * *
انسان سازی مقصد انبیا
پیغمبرها آمدند آدمها را درست کنند؛ کاری دیگر جز این ندارند در طول زندگی شان، پیغمبرهای بزرگ و ائمۀ اطهار ـ علیهم السلام ـ دنبال این بودند که تربیت کنند مردم را. خدای تبارک و تعالی انبیا را فرستاده برای تهذیب مردم؛ برای اصلاح مردم.(67)
* * *24 / 2 / 58
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 38
تعلیم سرمشق همه انبیا
انبیا هم برای همین معنا آمدند آدم درست کنند. «تعلیم» سرمشق همۀ انبیاست که از طرف خدای تبارک و تعالی به آنها ماموریت داده شده؛ ماموریت خدا به انبیا همین است که بیایند و آدم درست کنند. و آنهایی که به انبیا نزدیکترند آنها به مقام آدمیت نزدیکترند.(68)
1 / 3 / 58
* * *
شغل شریفتر
روحانیون با دانشگاهی یک مسیر دارند؛ و مسئولیت این دو طایفه از همۀ طوایف دیگر بیشتر است چنانچه شغلشان شریفتر است برای اینکه با شغل دانشگاهی و روحانی اگر چنانچه به شرایط عمل بشود، انسان درست می شود. این است که این شغل، شغل انبیا بوده است. تمام انبیا برای آدم درست کردن آمدند؛ و قرآن کتاب آدم سازی است. پس این شغل یک شغل بسیار شریفی است. و مسئولیت بسیار زیاد است؛ برای اینکه در این دو دانشگاه، دانشگاه روحانی و دانشگاه آقایان، در این دانشگاههاست که مقدرات کشور، چیزهایی که باید در کشور درست بشود، منشا آن این دو دانشگاه است.(69)
3 / 3 / 58
* * *
دعوت از ظلمات به نور
انبیا آمدند که مردم را از ظلمات به نور دعوت کنند؛ الله ُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُلُماتِ الَی النُّورِ والَّذینَ کَفَرُوا اولِیاوهُمُ الطَّاغُوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور الَی الظُلُمَاتِ یا اخراج از ظلمتها به
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 39
نور است؛ این کار انبیاست؛ این کاری است که خدای تبارک و تعالی به وسیلۀ انبیا انجام می دهد. و یا از نور به ظلمت است.(70)
16 / 3 / 58
* * *
استقلال و آزادی، هدف انبیا
تمام همّ انبیا این بوده که آدم درست کنند اگر یک مملکتی آدم داشت، آزادی به جوری که ضرر به غیر نزند؛ استقلال فکری، استقلال روحی، استقلال انسانی. آنها انسان می خواهند درست بکنند. قرآن کتاب انسان سازی است؛ می خواهد انسان درست کند.(71)
21 / 3 / 58
* * *
انبیا و مهار قوای نامحدود انسان
انسان دو جنبه دارد: جنبۀ معنوی، و جنبۀ ظاهری. جنبۀ ظاهری همین است که می بینید، و همین دنیاست که می بینید، و همین مادیت است که مشهود است. و جنبۀ معنوی جنبۀ دیگری است که ماورای این عالم است؛ در انسان است. اما انسان مجموعۀ همۀ عالم است. کانه خدای تبارک و تعالی دو نسخه موجود فرموده است: یک نسخه تمام عالم؛ یک نسخۀ کوچک. ... یعنی انسان عصارۀ همۀ موجودات عالم است. یعنی در انسان همه چیز هست. و خدای تبارک و تعالی توجه و عنایت فرموده است و منت گذاشته است بر انسان به اینکه پیغمبرانی فرستاده است برای اینکه هم آن جهت معنویت را، که اهم است و تمام نظر به آن است، تربیت کند؛ تزکیه کند مردم را، تهذیب کند مردم را، تعلیم
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 40
بدهد مردم را؛ حکمت تعلیم کند، کتاب تعلیم کند؛ و هم این جهات مادی افسار گسیخته را مهار کند. اینها که مادی هستند مادیت را به طور افسار گسیختگی توجه به آن دارند؛ و انبیا آمده اند که همین مادیات را، همین موجودات مادی که انسان نسخه ای از آن هم هست، عصاره ای از این هم هست، انسان را طوری تربیت کند که مادیات هم در مهار معنویات باشد.
اصلِ اساس معنویات است. اصل اساس این است که هیچ تعلیم و تربیتی در دنیا و هیچ رژیمی در عالم ـ از تمام رژیمها که بگیرید ـ توجه به آن معنویت انسان ندارند. اینکه توهّم می شود که فرق مابین رژیم اسلامیِ انسانی با سایر رژیمها این است که در این عدالت هست، این صحیح است لکن فرق این نیست. فرقها هست. یکی از فرقهایش قضیۀ عدالت اجتماعی است. هیچ یک از رژیمهای دنیا، غیر از آن رژیم توحیدی انبیا، توجهش به معنویات انسان نبوده است؛ در نظر نداشته است که معنویات را ترقی بدهد. آنها همه در دنبال این بوده اند که این مادیات را استفاده از آن بکنند و یک نظام مادی در عالم ایجاد کنند. و انبیا اصلش آمده اند برای تزکیۀ نفوس انسانی؛ تعلیم و تربیت کتاب و حکمت و مهار کردن این طبیعت. که انسان قبل از مهار کردن طبیعت به دست انبیا به طور اصلاح، همه چیز را می خواهد. انسان کما اینکه یکی از موجودات عالم است؛ و یک حیوانی است، منتها حیوان قابل تربیت. هیچ یک از ... قوایی که در انسان است محدود نیست. انسان شهوتش محدود نیست. به اینکه نظام داشته باشد. مثل سایر حیوانات؛ بلکه از سایر حیوانات هم بدتر است. غضب انسان محدود نیست به اینکه در یک موردی اِعمال غضب بکند، در یک موردی نکند؛ غیر محدود است. سلطۀ بر سایر کشورها، بر سایر
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 41
گروهها، محدود نیست که با یک نظمی بر آنها غلبه کند؛ غیر محدود است. انسان شهوتش همچو غیر محدود است که هیچ مرزی ندارد. هیچ فرقی مابین افراد نیست. اگر غضب کند هیچ مرزی ندارد که در آن مرز محدود باشد. مهار تا نشود، تا اشخاصی که باید مهار کنند این قوای انسان را تا مهار نکنند، غیر محدود و مطلق است. انبیا آمده اند که با تعلیم و تربیت الهی و با تزکیۀ نفوس مهار کنند این قوه های غیر محدود انسان را.(72)
2 / 4 / 58
* * *
انسان موضوع علم انبیا
اگر برای هر علمی موضوعی است ـ چنانکه شما آقایان می فرمایید ـ علم همۀ انبیا هم موضوعش انسان است. و اگر برای هر دولتی برنامه ای است، برنامه رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را می شود گفت همان سوره ای که در اول وارد شده است، آن برنامۀ رسول خداست: بسم الله ِ الرَّحمنِ الرَّحیم. اِقرَا بِاسمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ. خَلَقَ الانسَانَ مِن عَلَقٍ. اقرَا و رَبُّکَ الاکرَمُ. الَّذِی عَلَّمَ بِالقَلَمِ. عَلَّمَ الانسَانَ مَالَم یَعلَم. تمام انبیا موضوع بحثشان، موضوع تربیتشان، موضوع علمشان انسان است. آمده اند انسان را تربیت کنند. آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبۀ طبیعت به مرتبۀ عالی مافوق الطبیعه، مافوق الجبروت برسانند. تمام بحث انبیا در انسان است. از اول، هر کس، هر یک از انبیا که مبعوث شدند، مبعوث شدند برای انسان و برای تربیت انسان.(73)
7 / 4 / 58
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 42
انسان منشا همه خیرات
انبیا آمدند که ما را هوشیار کنند؛ تربیت کنند. انبیا برای انسان آمده اند و برای انسان سازی آمده اند. کتب انبیا کتب انسان سازی است. قرآن کریم کتاب انسان است. موضوع علم انبیا انسان است. هر چه هست با انسان حرف است. انسان منشا همۀ خیرات است. و اگر انسان نشود، منشا همۀ ظلمات است. در سر دو راهی واقع است این موجود: یک راه، راه انسان. و یک راه، راه منحرف از انسانیت. تا از چه حیوانی سر بیرون بیاورد.(74)
7 / 4 / 58
* * *
حذف اختلاف طبقاتی
از این شهوات مطلق، از این مراکز فساد و فحشا، انبیا جلوگیری می کنند، نه از اصل شهوت. اصل شهوت طبیعی است و باید هم کار خودش را انجام بدهد، اما حدود دارد. اگر تربیت و تعلیم آن طوری که انبیا و تحت تربیت انبیاست تحقق پیدا بکند، انسان هم صحیح می شود و روی یک نظمی تحقق پیدا می کند و این آکل و ماکول و این تعدّیات و این تجاوزها و این اختلافهای طبقاتی پیدا نمی شود؛ و هم آن طرف ـ که عمده آن طرف است ـ آن حیات جاویدی که آخر ندارد تامین می شود. کوشش کنید که شما که حالا منتسب به ولیّ امر ـ سلام الله علیه ـ هستید، مکتب ولی امر را به آن توجه کنید که برای تربیت و تعلیم این انسان است که از حد حیوانیت برساندش به حد انسانیت و رشد انسانی پیدا کند و تربیتهای انسانی پیدا کند و تعلیمات، تعلیمات صحیح باشد.(75)
* * *16 / 4 / 58
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 43
تطهیر قلوب خواست انبیا
همه چیزها از قلب انسان شروع می شود، نه این قلبی که حیوانی است، قلب انسانی، همۀ مسائل از قلب انسانی شروع می شود. و اگر چنانچه قلب، یک سرچشمۀ نور و هدایتی در آن باشد، زبان هم به نورانیت قلب منوّر می شود؛ چشم هم به نورانیت قلب منور می شود، همۀ اعضای انسان، که تابع قلب است، وقتی قلب الهی شد، همه چیز انسان الهی می شود، یعنی حرف که می زند، حرفش هم الهی است، استماع هم که می کند، استماعش هم الهی است. راه هم که می رود، راه رفتنش هم الهی است. این همان است که انبیا آمده اند برای تربیت انسانها. این انسانی که یک حیوان است، با سایر حیوانات فرق ندارد، یا بدتر از سایر حیوانات است، می خواهند که این انسان را از این لجنزار بیرون بیاورند، و یک انسان الهی، یک انسانی که سرتاپایش معرفت الله باشد، توحید باشد، حرکتی نکند الا به حرکت الهی.(76)
17 / 4 / 58
* * *
تبدیل انسان طبیعی به انسان الهی
این انسان مثل سایر حیوانات نیست ـ که همان حیات طبیعی و دنیایی باشد ـ بلکه انسان یک طور خلق شده است که علاوه بر حیات طبیعی، حیات مابعدالطبیعه هم دارد، و آن حیات مابعدالطبیعه حیات صحیح انسان است، اینجا همان حیات حیوانی است، از این جهت مردم محتاج شده اند به اینکه در پیدا کردن راه صحیح از طریق وحی به اینها گزارش داده بشود و خدای تبارک و تعالی هم منّت بر مردم گذاشت و انبیا را مبعوث فرمود تا اینکه راه را به اینها نشان بدهند.
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 44
تمام تعلیمات انبیا برای مقصد نشان دادن راهی است که انسان ناچار از این راه باید عبور کند. ناچار انسان از این عالم طبیعت به یک عالم دیگری عبور می کند؛ اگر سرخود باشد یک حیوانی است که از این عالم به عالم دیگر می رود. و اگر چنانچه به راه انبیا برود انسانیتش کامل می شود و هر چه بیشتر اطاعت کند، بیشتر انسانیتش رشد می کند. تمام کوشش انبیا برای این بوده است که انسان را بسازند؛ تعدیل کنند؛ انسان طبیعی را مبدل کنند به یک انسان الهی؛ در همین عالم که هست هم باز این جور باشد. نظر انبیا به این عالم با نظر اشخاص دیگر فرق دارد، آنها می خواهند این عالم را الهی کنند؛ یعنی به هر چه نگاه می کنند آثار الهیّت در آن ملاحظه کنند.(77)
17 / 4 / 58
* * *
اصلاح همه امور در گرو اصلاح انسان
آن رژیمی که انبیا می خواستند، آن رژیمی که اولیای خدا می خواستند، همه زحمتهایشان برای این بود که انسان درست کنند. انسان که درست بشود رژیم حکومتی اش هم درست می شود. چیزهای دیگرش هم همه چیز درست می شود.(78)
2 / 10 / 58
* * *
اصلاح آدمها مقدم بر همه چیز
اینها باید اصلاح بشود. من، آخر عمرم است، اما شما جوانید. اصلاح کنید اینها را. اصلاح کنید اینها را، اگر بخواهید مستقل باشید. این چیزها را در صدد برآیید اصلاحش بکنید. همۀ مملکت باید مشغول بشوند برای اصلاح خودشان. اول اصلاح
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 45
آدمها را بکنند که مقدم بر همه چیز است. دانشگاهها را مرکز تربیت قرار بدهید. علاوه بر دانش، تربیت لازم است. اگر یک دانشمندی تربیت نداشته باشد مضر است. خیانت می کند، و آن کسی که با علم خیانت بکند، با دانشمندی خیانت بکند، خطرش بیشتر از سایر مردم هست. دانشگاهها را تربیت بکنید. دانشگاهیها تربیت بکنند، این دانش آموزها را. اینها قابل تربیتند. اگر تربیتشان کردید درست حسابی، می توانند اداره کنند. شما بعدها باید این مملکت را با این جوانها اداره بکنید. بخواهید مستقل باشید و ان شاءالله همه می خواهید آزاد باشید و همه می خواهید. باید شماهایی که اهل دانشگاه و تربیت و اهل تعلیم هستید، جوانها را تربیت کنید و تعلیم. همراه تعلیم، تربیت باشد.(79)
14 / 10 / 58
* * *
کار مهم انبیا
اگر کسی برای قدرت اقدام بکند، و برای تحصیل قدرت شمشیر بکشد، این از اسلام دور است، این وارد در اسلام نشده است، ظاهراً مسلم است اما آن ایمانی که باید داشته باشد ندارد. انبیا آمده اند برای اینکه این قدرتها را بشکنند، این قدرتهای شیطانی را سرکوب کنند و نبی اکرم هم آمده بودند و آمدند برای اینکه این قدرتها را بشکنند. این یکی از کارهایی است که انبیا دارند، نه اینکه فقط این است. کار مهم انبیا این است که مردم را برسانند به آن نقطۀ کمال و سایر کارها وسیله است. غایت، کمال مطلق است. انبیا می خواهند که همۀ مردم بشوند مثل امیرالمومنین ـ سلام الله علیه ـ لکن نمی شود، توفیق پیدا نمی کنند. اینطور نیست که انبیا برای دنیا آمده باشند. دنیا یک وسیله ای است برای کمال؛
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 46
چنانکه اهل دنیا هم این وسیله را به ضد کمال استعمال می کنند.(80)
21 / 3 / 59
* * *
همۀ امور مقدمه انسان سازی
تمام زحمتی که انبیا کشیده اند و تمام رنجهایی که اولیای خدا از بدو خلقت تاکنون کشیده اند و بعدها هم تا آخر خواهند کشید، مقدمۀ این بوده است که این موجودی که در خارج به او می گویند «انسان»، انسان بشود. تمام کتب آسمانی که بر انبیا نازل شده است برای این بوده است که این موجودی که اگر سر خود باشد خطرناکترین موجودات عالَم است، تحت تربیت و تعلیم الهی واقع بشود و بهترین موجودات و افضل تمام خلایق بشود. نهضتهای اسلامی، نهضتهای توحیدی، تمام برای همین معنا بوده است. در اسلام همۀ امور مقدمۀ انسان سازی است. اگر رها کنند این موجود دوپا را، تمام عالَم را به تباهی می کشد. برای جلوگیری از این فسادهای بزرگ و این جنگهای ویران کن و این کارهای بسیار ناروا که در کشورها هست، انبیا آمده اند تا بشر را هدایت کنند به راهی که همه در آن راه سیر کنند و همه انسان صحیح و کامل بشوند. اگر این موجود دوپا تربیت شد، تمام حوایج دنیا و آخرت بشر تحقق پیدا می کند و اگر این موجود دوپا سرخود شد یا به خلاف مسیر طبیعی خودش حرکت کرد، تمام عالَم به تباهی کشیده می شود.(81)
9 / 6 / 59
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 47
ماموریت رسول خدا
راجع به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ در قرآن کریم است که: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الامِیّینَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة انگیزۀ بعث را در این آیه شریفه ذکر می فرماید که: خدای تبارک و تعالی است که در بین این امیین و بیسوادها و کسانی که تربیت و تعلیم الهی نداشته اند رسول فرستاده است، تا اینکه آیات خدا را بر آنها قرائت کند، و آنها را با قرائت آیات قرآن و تربیتهایی که خود او شده است در تعلیمات الهی، آنها را به مردم عرضه کند و تزکیه کند آنها را و تعلیم کند بر آنها کتاب و حکمت را. در این آیه نکات زیادی هست راجع به اهمیت تربیت معلم و اهمیت تعلیم و تعلم. با تعبیر هُوَ الَّذی، اوست که این کار را کرده است. کانّه یک مطلب بااهمیتی است که می فرماید: هُوَ الَّذی بَعَثَ این است که فرستاده است بین مردم. و همۀ عالم امی هستند. حتی آنهایی که به حسب ظاهر درسهایی خوانده اند. و به حسب ظاهر صنایعی را می دانند. و مسائلی را اطلاع بر آن دارند. لکن همۀ آنها نسبت به آن تربیتی که از جانب خدا به وسیلۀ انبیا به آنها می شود همه امی هستند. همه در ضلال مبین هستند.
تنها راه تربیت و تعلیم راهی است که از ناحیۀ وحی و مربی همۀ عالم رب العالمین، تنها راه آن راهی است که از ناحیۀ حق تعالی ارائه می شود. و آن تهذیبی است که با تربیت الهی به وسیلۀ انبیا مردم آن تربیت را می شوند. و آن علمی است که به وسیلۀ انبیا بر بشر عرضه می شود. و آن علمی است که انسان را به کمال مطلوب خودش می رساند.(82)
* * *18 / 10 / 59
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 48
انبیا و رشد اخلاق انسانی
انبیای عظام ـ سلام الله علیهم ـ از آدم تا خاتم که تشریف آورده اند و انبیای بزرگ اولی العزم که در بین مردم تشریف داشته اند، همۀ آنها برای این [بودند] که پرچم توحید را و عدالت را در بین ملتها برپا کنند. پیامبران، تمام پیمبران در طول تاریخ اینطور نبوده است که فقط یک ناصحان باشند، بلکه آنها برای تهذیب اخلاق مردم به گفتار، به کردار، به عمل، به فعالیت مامور بودند و خدای تبارک و تعالی آنها را برای اینکه انسانها را بسازند، برای اینکه، خلق انسانی در آنها رشد پیدا بکند و اعمال و افعال انسانی داشته باشند، مبعوث فرموده است و همه در هر حالی که بوده اند، کوشش خود را کرده اند.(83)
27 / 8 / 61
* * *
شغل انبیا دعوت به توحید و اقامه عدل
انبیا هم که مبعوث شدند، برای این مبعوث شدند که معنویات مردم را و آن استعدادها را شکوفا کنند که در آن استعدادها بفهمند به اینکه چیزی نیستیم، و علاوه بر آن، مردم را، ضعفا را از تحت سلطۀ استکبار بیرون بیاورند. از اول انبیا این دو شغل را داشته اند، شغل معنوی که مردم را از اسارت نفس خارج کنند، از اسارت خودش خارج کنند ـ که شیطان بزرگ است ـ و مردم و ضعفا را از گیر ستمگران نجات بدهند؛ این دو شغل، شغل انبیاست. وقتی انسان حضرت موسی را، حضرت ابراهیم را ملاحظه می کند، و چیزهایی که از اینها در قرآن نقل شده است، می بیند که اینها همین دو سمت را داشتند، یکی دعوت مردم به توحید و یکی نجات بیچاره ها از تحت ستم. اگر در تعلیمات حضرت عیسی ـ سلام الله علیه ـ در این امر کم است حضرت عیسی کم عمر کرد و کم تماس
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 49
پیدا کرد با مردم، والاّ شیوۀ او هم همان شیوۀ حضرت موسی است و همۀ انبیا. و بالاترین آنها که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ است این دو شیوه را به عیان در قرآن و سنت در عمل خود رسول الله می بینیم. قرآن دعوت به معنویات تا حدی که بشر می تواند به او برسد و فوق او [کرده] و بعد هم اقامۀ عدل. پیغمبر هم و سایر کسانی که لسان وحی بودند، آنها هم این دو رویه را داشتند. خود پیغمبر هم عملش اینطور بود، تا آن روزی که حکومت تشکیل نداده بود، معنویات را تقویت می کرد. به مجرد اینکه توانست حکومت تشکیل بدهد علاوه بر معنویات اقامۀ عدل کرد، حکومت تشکیل داد و این مستمندان را از زیر بار ستمگران تا آن قدر که اقتضا داشت وقت، نجات داد. و این سیرۀ مستمرۀ انبیا، باید کسانی که خودشان را تابع انبیا می دانند این سیرۀ مستمره باقی باشد. هم جهات معنوی که اشخاصی که با معنویات آشنا هستند، آنها باید تقویت بکنند و همۀ مردم را، خود مردم هم همین طور، جهات معنویات را تقویت بکنند و هم آن مسئلۀ دوم که اقامۀ عدل است. حکومت اسلام باید اقامۀ عدل بکند، در عین حالی که معنویات را تصحیح می کند و ترویج می کند. و ما اگر تابع اسلام هستیم و تابع انبیا هستیم این سیرۀ مستمرۀ انبیا بوده است، و اگر تا ابد هم فرض کنید انبیا بیایند باز همین است، باز جهات معنوی بشر تا آن اندازه ای که بشر لایق است، و ادامۀ اقامه عدل در بین بشر و کوتاه کردن دست ستمکاران؛ و ما باید این دو امر راتقویت کنیم.(84)
21 / 4 / 62
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 50
رهایی از حجابها
دخترم! پیمبران مبعوث شدند تا رشد معنوی به بشر دهند و آنان را از حجابها برهانند، افسوس که شیطان قسم خورده به دست اذناب خود نگذاشت آنچه آنان می خواهند تحقق یابد «فَبِعِزَّتِکَ لاغوینَّهُم اَجمَعینَ».(85)
* * *
معرفت نفس، تعلیم انبیا
اسلام آمده است که آدم درست کند. همۀ انبیا برای این معنا آمدند که این انسان را به آن چیزی که در باطن ذاتش هست و آن فطرت الهی است که توجه به خداست، همه چیز مربوط به اوست ما را یک اندکی معرفت عنایت کند که این را بفهمیم. بفهمیم که خودمان چی هستیم و دنیا چی است، نسبت به حق تعالی چه وضعی دارد. گفتنش آسان است که همه فانی اند، همه چه اند ، اما یافتنش مشکل است، که ما بیابیم این مطلب را که انبیا چه خواستند از ما و خود انبیا چه بودند. در عین حالی که آنطور بودند، مع ذلک اظهار عجز می کردند و حق هم همان است. برای اینکه عظمت حق، فوق این مسائل است.(86)* * *1 / 1 / 65
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 51
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 52
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 53
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 54