فصل دوم: عوامل موثر بر تعلیم و تربیت

انبیا و ائمه ـ علیهم السلام

 

‎ ‎

‎ ‎

‎ ‎

‏ ‏

شناخت خدا از شناخت پیامبر 

‏     ‏‏والصلاة والسلام علی مفتاح الوجود، والرابط بین‏‎ ‎‏الشاهد والمشهود‏‎[1]‎‏؛ باب الابواب لغیب الهویة، المتردی برداء‏‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 68

 

‏العمائیة‏‎[2]‎‏، الحافظ للحضرات الخمس الالهیة‏‎[3]‎‏؛ الذی تدلی و افتقر،‏‎ ‎‏واستقام بامره کما امر؛ مفتاح الدائرة و مختمها، و موخر السلسلة و‏‎ ‎‏مقدمها، محمد ـ صلّی الله علیه وآله المصطفین من الله ، الذین بهم‏‎ ‎‏فتح الله ، و بمعرفتهم عرف الله . الاسباب المتصلة بین سماء الالهیة و‏‎ ‎‏اراضی الخلقیة. الظاهر فیهم الولایة، والباطن فیهم النبوة والرسالة.‏‎ ‎‏الهادین بالهدایة التکوینیة سراً والتشریعیة جهراً. الآیات التامات‏‎ ‎‏والانوار الباهرات.(104)‏

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

رشد استعدادها 

‏     ‏‏اگر به واسطۀ تعلیم انبیاء و تربیت علما و مربیان، مملکت‏‎ ‎‏انسانیت این انسان کذایی، که در اوّل ولادت با آن سه قوّه هم‏‎ ‎‏آغوش بود و با ترقی و تکامل او آنها نیز ترقی و تکامل می کردند،‏‎ ‎‏در تحت تاثیر تربیت واقع شد، و کم کم تسلیم قوّۀ مربیۀ انبیا و اولیا‏‎ ‎‏ـ علیهم السلام گردید، ممکن است چیزی بر او نگذرد جز آنکه‏‎ ‎‏قوّۀ کاملۀ انسانیه، که در او به طریق استعداد و قابلیت ودیعه‏‎ ‎‏گذاشته شده بود، فعلیت پیدا کند و ظهور نماید و تمام شئون و‏‎ ‎‏قوای مملکت برگردد به شان انسانیت. شیطان ایمان آورد به‏‎ ‎‏دستش؛ چنانچه در دست رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ ایمان‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 69

 

‏آورد، فرمود: انَّ شَیطانی آمَنَ بِیَدی.‏‎[4]‎‏ «شیطان من به دست من‏‎ ‎‏ایمان آورد».(105)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انبیا، اطبای مشفق 

‏     ‏‏منزلۀ انبیا ـ علیهم السلام منزلۀ اطبای مشفق است که با کمال‏‎ ‎‏شفقت و علاقه مندی به صحت مرضی نسخه های گوناگون به‏‎ ‎‏مناسبت حال آنها برای آنها آوردند و آنها را هدایت فرمودند به‏‎ ‎‏طرق هدایت: «ما طبیبانیم شاگردان حق».‏‎[5]‎‏(106)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

امیرالمومنین صراط است 

‏     ‏‏اگر در این عالم به راه راست نبوت و طریق مستقیم ولایت قدم‏‎ ‎‏زده باشی و از جادۀ ولایت علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏اعوجاج پیدا نکرده باشی و لغزش پیدا نکنی، خوفی برای تو در‏‎ ‎‏گذشتن از صراط نیست؛ زیرا که حقیقت صراط صورت باطن‏‎ ‎‏ولایت است؛ چنانچه در احادیث وارد است که امیرالمومنین‏‎ ‎‏صراط است.‏‎[6]‎‏ و در حدیث دیگر است که «ماییم صراط مستقیم».‏‎[7]‎‎ ‎‏و در زیارت مبارکۀ جامعه است که انتُمُ السَّبیل الاعظَمُ و الصراطُ‏‎ ‎‏الاقوَمُ.‏‎[8]‎‏ و هر کس در این صراط به استقامت حرکت کند و پای‏‎ ‎‏قلبش نلرزد، در آن صراط نیز پایش نمی لغزد و چون برق خاطف‏‎ ‎‏از آن بگذرد. و همین طور اگر اخلاق و ملکاتش عادلانه و نورانی‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 70

 

‏باشد، از ظلمتها و وحشتهای قبر و برزخ و قیامت و از اهوال آن‏‎ ‎‏عوالم در امان است، و خوفی از آن نشآت برای او نیست. پس، در‏‎ ‎‏این مقام درد از خود ماست و دوای آن نیز در خود ماست؛ چنانچه‏‎ ‎‏حضرت امیرالمومنین ـ علیه السلام در اشعار منسوب به او به این‏‎ ‎‏معنی اشاره فرموده که می فرماید:‏

‏ ‏

‏دَواوکَ فیکَ وَ ما تَشعُرُ‏

‏ ‏‏وَ داوکَ مِنکَ وَ ما تُبصِرُ‏‎[9]‎‏(107)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انبیا مظاهر رحمت حق 

‏     ‏‏با هیچ چیز مثل بسط رحمت و رافت و طرح دوستی و مودّت‏‎ ‎‏نمی توان دل مردم را به دست آورد، و آنها را از سرکشی و طغیان‏‎ ‎‏بازداشت. و لهذا، انبیای عظام مظاهر رحمت حق ـ جلّ‏‏ ‏‏و علا‏‏ ‏‎ ‎‏هستند، چنانچه خدای تعالی معرفی رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و‏‎ ‎‏آله و سلّم ـ را فرموده در آخر سوره توبه ـ که خود سورۀ غضب‏‎ ‎‏است ـ به این نحو:‏

‏     «لَقَد جَاءَکُم رَسُولٌ مِن انفُسِکُم عَزِیزٌ عَلَیهِ مَاعَنِتُّم حَرِیصٌ‏‎ ‎‏عَلَیکُم بِالمُومِنِینَ رَووفٌ رَحِیمٌ».‏‎[10]‎

‏    ‏‏و در شدت شفقت و رافت آن بزرگوار بر همه عائله بشری بس‏‎ ‎‏است آیه شریفه اول سورۀ شعراء که فرماید:‏

‏     «لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفسَکَ الاَّ یَکُونُوا مُومِنِینَ».‏‎[11]‎

‏و در اوایل سورۀ کهف که فرماید:‏

‏     فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفسَکَ عَلَی آثَارِهِم ان لَم یُومِنُوا بِهذَا الحَدِیثِ‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 71

‏اسَفاً.‏‎[12]‎‏(108)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پیامبران و تعلیم زندگی آن جهان 

‏     ‏‏دینداران می گویند ما زندگانی ابدی روح را به برهان دریافتیم و‏‎ ‎‏هر زنده ساز و برگ زندگانی می خواهد و سعادت و شقاوت دارد‏‎ ‎‏و ما ساز و برگ زندگانی آن جهان را نمی دانیم و خصوصیات عالم‏‎ ‎‏غیب را ادراک نکردیم خدای عالم که اسرار جهان پیش اوست‏‎ ‎‏پیمبرانی فرستاده که ساز و برگ زندگانی آن جهان را به آنها تعلیم‏‎ ‎‏کرده که آنها به ما تعلیم کنند.(109)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حسین بن علی و بیداری ملت 

‏     ‏‏خدای عالم چون دید بنای دین را ماجراجویان صدر اول‏‎ ‎‏متزلزل کردند و جز چند نفر معدودی به جا نماند، حسین بن علی‏‎ ‎‏را برانگیخت و با جانفشانی و فداکاری ملت را بیدار کرد و ثوابهای‏‎ ‎‏بسیار برای عزاداران او مقرر کرد تا مردم را بیدار نگه دارند و‏‎ ‎‏نگذارند اساس کربلا که پایه اش بر بنیان کندن پایه های ظلم و جور‏‎ ‎‏و سوق مردم به توحید و معدلت بود کهنه شود با این حال لازم‏‎ ‎‏است که برای عزاداری که شالوده اش بر این اساس ریخته شده‏‎ ‎‏چنین ثوابهایی مقرر شود که مردم با هر فشار و سختی هم هست‏‎ ‎‏از آن دست برندارند وگرنه با سرعت برق زحمتهای حسین بن‏‎ ‎‏علی را هم پایمال می کردند که به‏‎ ‎‏پایمال کردن آن زحمتهای پیغمبر‏‎ ‎‏اسلام و کوششهایی که برای تاسیس اساس تشیع کرده بود بکلی‏‎ ‎‏پایمال می شد.(110)‏*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 72

حوزه درس ائمه علیهم السلام 

‏     ‏‏رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) احکام اسلام را نشر و بسط‏‎ ‎‏می دادند، حوزۀ درس داشتند، و چندین هزار نفر در مکتب آنان‏‎ ‎‏استفادۀ علمی می کردند، و وظیفه داشتند به مردم یاد بدهند.(111)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علم، ارث انبیا 

‏     ‏‏اینکه ذیل روایت دارد: «ان الانبیاء لم یورثوا دیناراً و لا‏‎ ‎‏دِرهَماً»‏‎[13]‎‏ معنایش این نیست که انبیاغیر از علم و حدیث هیچ ارث‏‎ ‎‏نمی گذارند بلکه این جمله کنایه از این است که آنان با اینکه ولی‏‎ ‎‏امر بوده و حکومت بر مردم دارند رجال الهی هستند، افرادی‏‎ ‎‏مادی نیستند تا در پی جمع آوری زخارف دنیوی باشند، و اینکه‏‎ ‎‏اسلوب حکومت انبیا غیر از حکومت سلطنتی و حکومتهای‏‎ ‎‏متداول است که برای متصدی خود مایۀ مال اندوزی و کامرانی‏‎ ‎‏می شود. وضع زندگی پیغمبر اکرم(ص) بسیار ساده بود. از مقام و‏‎ ‎‏منصب خود به نفع زندگی مادی استفاده نکردند تا چیزی از خود‏‎ ‎‏به جای گذارند و آنچه را که باقی گذاشتند علم است که اشرف‏‎ ‎‏امور می باشد، خصوصاً علمی که از ناحیه حق تعالی باشد. و‏‎ ‎‏خصوص علم را که در روایت ذکر کرده شاید به همین جهت بوده‏‎ ‎‏است.(112)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

راه سلامت 

‏     ‏‏خودتان را تبعۀ تعلیمات انبیا کنید مبدا این است، از اینجا باید‏‎ ‎‏رفت، آنها راه را نشان داده اند ما راه را نمی دانیم، آنها راه را‏‎ ‎‏می دانند طبیبند و راه را می دانند، راه سلامت را می دانند، آنها راه‏‎ ‎‏سلامت را به ما گفته اند.(113)‏

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 73

سلامت و برکت حاصل تلاش انبیا 

‏     ‏‏هرچه که سلامت در دنیا هست و برکت هست، باز از همین‏‎ ‎‏کوشش انبیا است که کوشش کردند تا آن حدودی که توانستند، تا‏‎ ‎‏آن حدودی که شعاع تعلیماتشان رسیده است، تا آن حدود‏‎ ‎‏توانستند، تا یک حدودی محدود کنند، مطلقاً مشکل بوده است و‏‎ ‎‏کم رسیدند. لکن باز هرچه خوبی هست از آنهاست که اگر انبیا را‏‎ ‎‏از روی بشر منها کنند، اِسقاط کنند، آن وقت خواهید دید چه خبر‏‎ ‎‏است، دنیا چه خواهد شد. این انبیا بودند که مردم را محدود‏‎ ‎‏کردند و تا یک حدودی موفق شدند و تا یک حدودی این برکت و‏‎ ‎‏خیری که در عالَم هست از برکت آنهاست.(114)‏

7 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

غصه پیامبر 

‏     ‏‏این مقدار هم توفیق زیادی است که گروههای زیادی از انسان‏‎ ‎‏را تربیت کردند ولو همین مقدار از تربیت و اگر این تربیت نبود،‏‎ ‎‏همه کارتر بودند و همه هیتلر بودند. تربیتهای انبیا ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که‏‎ ‎‏نجات داده این مردم را از حد حیوانیت و آن جنونی که انسان دارد‏‎ ‎‏در قدرت طلبی و شهوترانی. باز یک مقدار، مقدار زیادی توفیق‏‎ ‎‏حاصل شده، لکن باز توفیقی که آنها می خواستند نشده، اینکه انبیا‏‎ ‎‏می خواستند باز نشده. پیغمبر غصه می خورد برای اینکه، دعوت‏‎ ‎‏می کند و اجابت کم می شود.(115)‏

21 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

کمال انسانها به تبع آمدن انبیا 

‏     ‏‏این مقدار از کمال هم که در انسانها در عالَم هست به تبع‏‎ ‎‏انبیاست. اگر انبیا نیامده بودند، شاید همۀ مردم، الاّ نادری،‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 74

‏همه شان مثل حیوانات جنگل و بدتر از او به جان هم‏‎ ‎‏می افتادند.(116)‏

21 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

وجود علی(ع) ثمرۀ بعثت 

‏     ‏‏پیغمبر می خواست همۀ مردم را علی بن ابیطالب کند ولی‏‎ ‎‏نمی شد. و اگر بعثت پیغمبر هیچ ثمره ای نداشت الاّ وجود علی بن‏‎ ‎‏ابیطالب و وجود امام زمان ـ سلام الله علیه ـ این هم توفیق بسیار‏‎ ‎‏بزرگی بود. اگر خدای تبارک و تعالی، پیغمبر را بعث می کرد برای‏‎ ‎‏ساختن یک همچه انسانهای کامل، سزاوار بود؛ لکن آنها‏‎ ‎‏می خواستند که همه آنطور بشوند، آن توفیق حاصل نشد.(117)‏

21 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

امام زمان(عج) هادی بشر 

‏     ‏‏وقتی که ایشان ظهور کنند ـ ان شاءالله خداوند تعجیل کند در‏‎ ‎‏ظهور او ـ تمام بشر را از انحطاط بیرون می آورد، تمام کجیها را‏‎ ‎‏راست می کند: «یَملا الارضَ عَدلاً بَعدَ ما مُلِئَت جَوراً»‏‎[14]‎‏ همچو‏‎ ‎‏نیست که این عدالت همان که ماها از آن می فهمیم که نه یک‏‎ ‎‏حکومت عادلی باشد که دیگر جور نکند آن، این هست اما خیر،‏‎ ‎‏بالاتر از این معناست. معنی یَملا الارضَ عَدلاً بَعدَ ما مُلِئَت جَوراً‏‎ ‎‏الآن زمین و بعد از این، از این هم بدتر شاید بشود، پر از جور‏‎ ‎‏است، تمام نفوسی که هستند انحرافات در آنها هست. حتی نفوس‏‎ ‎‏اشخاص کامل هم در آن انحرافاتی هست ولو خودش نداند. در‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 75

‏اخلاقها انحراف هست، در عقاید انحراف هست، در اعمال‏‎ ‎‏انحراف هست و در کارهایی هم که بشر می کند انحرافش معلوم‏‎ ‎‏است. و ایشان مامورند برای اینکه تمام این کجیها را مستقیم کنند‏‎ ‎‏و تمام این انحرافات را برگردانند به اعتدال که واقعاً صدق بکند‏‎ ‎‏یَملا الارضَ عَدلاً بَعدَ ما مُلِئَت جَوراً. از این جهت، این عید، عید‏‎ ‎‏تمام بشر است بعد از اینکه آن اعیاد، اعیاد مسلمین است. این‏‎ ‎‏عید، عید تمام بشر است. تمام بشر را ایشان هدایت خواهند کرد‏‎ ‎‏ان شاءالله ، و ظلم و جور را از تمام روی زمین بر می دارند به همان‏‎ ‎‏معنای مطلقش. از این جهت، این عید، عید بسیار بزرگی است که‏‎ ‎‏به یک معنا از عید ولادت حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ که‏‎ ‎‏بزرگترین اعیاد است، این عید به یک معنا بزرگتر است.(118)‏

7 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عصمت نبی و تربیت امّت 

‏     ‏‏خدای تبارک و تعالی که برای مردم هادی می فرستد و‏‎ ‎‏پیغمبران را انتخاب می کند، کسی که خودش از اول عمر تا آخر‏‎ ‎‏عمرش یک لغزش نداشته، معصوم بوده، یک همچو موجودی را‏‎ ‎‏انتخاب می کند. برای اینکه تربیت کنند مردم را. تزکیه کنند و تعلیم‏‎ ‎‏کنند.(119)‏

10 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

پندگیری از ائمه(ع) به اندازه توان 

‏     ‏‏در نظر داشته باشید که حضرت امیر ـ سلام الله علیه ـ در حالی‏‎ ‎‏که به حسب فهم جامعه، ریاست یک کشور بسیار بزرگی را داشت‏‎ ‎‏از حجاز تا مصر، عراق، ایران؛ همه را داشت، آن وقت چه جور بود‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 76

 

‏وضعش، چه جور بود سلوکش با مردم و چه بود سفارشهایی که به‏‎ ‎‏عمالش یا به حکومتهایی که از طرف او بودند. چه سفارشهای‏‎ ‎‏ارزشمندی فرموده است! البته ما نمی توانیم خود او باشیم، لکن‏‎ ‎‏می توانیم که شیعۀ او باشیم، پیرو او باشیم. تا آن حدودی که‏‎ ‎‏بتوانیم، باید پیروی از او بکنیم. او تمام مقصدش خدا بود. اصلش‏‎ ‎‏این دنیا و این ریاست دنیا و اینها در نظر او چیزی نبود، مگر اینکه‏‎ ‎‏بتواند یک عدلی را در یک دنیا برقرار کند، و الاّ پیش آنها مطرح‏‎ ‎‏نبود که یک ریاستی داشته باشم یا خلافتی داشته باشم، مگر‏‎ ‎‏اینکه بتوانند یک عدلی را اقامه کنند و یک حدی را جاری کنند. ما‏‎ ‎‏باید از آنها درس بگیریم و پند بگیریم و به شیوۀ آنها تا آن اندازه ای‏‎ ‎‏که می توانیم عمل کنیم.(120)‏

20 / 6 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

عالم مدرسه، انبیا معلم 

‏     ‏‏عالَم، مدرسه است و معلّمین این مدرسه، انبیا و اولیا هستند. و‏‎ ‎‏مربی این معلّمین، خدای تبارک و تعالی است. خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی، تعلیم و تربیت کرده است انبیا را. و ارسال کرده آنها را برای‏‎ ‎‏تربیت و تعلیم کافۀ ناس. انبیای بزرگ اولوالعزم مبعوث اند بر تمام‏‎ ‎‏بشر و سمت معلّمی و مربی دارند نسبت به تمام بشر، و معلّم آنها‏‎ ‎‏و مربی آنها حق تعالی است. و آنها هم بعد از اینکه به تعلیمات‏‎ ‎‏الهی تعلیم شدند و تربیت پیدا کردند مامورند که بشر را تربیت‏‎ ‎‏کنند و تعلیم.(121)‏

18 / 10 / 59

*  *  *

‏ ‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 77

انبیا راهنما و الگو 

‏     ‏‏کوشش انبیا از اول تا آخر این بوده است که این موجود را به‏‎ ‎‏صراط مستقیم دعوت کنند و راه ببرند. نه همان هدایت و گفتن‏‎ ‎‏تنها، بلکه راهنمایی و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و‏‎ ‎‏در اقوال، برای اینکه این موجود را به آن کمالی که لایق است‏‎ ‎‏برساند.(122)‏

4 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شمشیر انبیا چاقوی جراحی 

‏     ‏‏انبیا بنایشان بر این بود که دست به شمشیر نبرند الاّ برای آنها‏‎ ‎‏که علاجی ندارند جز شمشیر و فاسد می کنند جامعه را. آن که‏‎ ‎‏فاسد می کند جامعه را و دست از فسادش بر نخواهد داشت او را‏‎ ‎‏باید از جامعه جدا کرد. و یک غدۀ سرطانی است که جامعه را‏‎ ‎‏فاسد می کند.‏

‏     انبیا مثل یک طبیبی بودند، آنها که می خواستند اصلاح کنند‏‎ ‎‏جامعه را. اگر یک طبیبی آمد و غدۀ سرطانی را، چاقو را درآورد و‏‎ ‎‏شکم را پاره کرد و غدۀ سرطانی را درآورد، شما فریاد می زنید که‏‎ ‎‏شکم مردم را پاره کردی، جانی هستی؟! نه، احترامش می کنید و‏‎ ‎‏اجر هم به او می دهید و دستش را هم فرض کنید می بوسید و‏‎ ‎‏خیلی هم خوشحال می شوید، برای اینکه این شکم را پاره کرده.‏‎ ‎‏اما برای درآوردن غدۀ سرطانی که این را به هلاکت می رساند. انبیا‏‎ ‎‏اینطور بودند.‏

‏     انبیا در عین حالی که خدای تبارک و تعالی می فرماید: که چرا‏‎ ‎‏اینقدر خودت را به زحمت می اندازی، چرا اینقدر خودت را‏‎ ‎‏می خواهی بکشی‏‎[15]‎‏ که اینها ایمان نمی آورند؟! آنقدر عاطفه داشته‏‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 78

 

‏است و آنقدر دلش می خواسته است که مردم صالح بشوند، خوب‏‎ ‎‏بشوند، لکن وقتی که می دید که فلان جمعیت اگر باشند مردم را به‏‎ ‎‏فساد می کِشند، شمشیر او همان چاقوی طبیب است. او طبیب‏‎ ‎‏عالم است و طبیب جامعه است و جامعه را باید با حُسن نیّتی که‏‎ ‎‏دارد اصلاح بکند. شمشیر علی بن ابیطالب ضربه اش می فرماید که‏‎ ‎‏از عبادت جن و انس هم بالاتر است.‏‎[16]‎‏ برای اینکه اصلاح است،‏‎ ‎‏ضربۀ اصلاحی است، ضربۀ اِفسادی نیست.(123)‏

4 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مخالفت منحرفین با انبیا 

‏     ‏‏حالا هم که از انبیا زحمت کشیدند و افتخار دادند بشر را به‏‎ ‎‏تعلیمات و تربیتشان ‏‏[‏‏علی رغم‏‏]‏‏ اینکه منحرفین باز زیاد بودند و‏‎ ‎‏آنها هم در مقابل انبیا ایستادندو این مردم را دعوت به انحرافات‏‎ ‎‏کردند، حالا هم آنچه برکات هست در دنیا از انبیاست. شما‏‎ ‎‏چنانچه این پرونده هایی که در دادگستری سراسر دنیا هست‏‎ ‎‏ملاحظه بکنید، پروندۀ جنایت از آن اشخاصی که به انبیا اعتقاد‏‎ ‎‏پیدا کردند، تحت تربیت انبیا واقع شدند، پروندۀ جنایت، کم‏‎ ‎‏می بینید یا نمی بینید. همۀ پرونده های جنایات و همۀ پرونده های‏‎ ‎‏مالی و جانی و امثال اینها مال آنهاست که از تربیت انبیا کنار‏‎ ‎‏بودند.(124)‏

10 / 11 / 59

*  *  *

‏ ‏

 

علاج خودخواهیها به مدد انبیا 

‏     توجه به این داشته باشید که از این بیماری که همه ما به آن‏‎ ‎


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 79

 

‏مبتلا هستیم و بیماری عمومی است یعنی «الا من عصمه الله ‏‎ ‎‏تعالی» سرتاسر انسانها به این بیماری مبتلا هستند و این بیماری،‏‎ ‎‏«منیت» است، خودخواهی است که انسان تا آن آخر هم به این‏‎ ‎‏خودخواهی اش گرفتار است مگر به مدد انبیا ـ علیهم السلام ـ و با‏‎ ‎‏مدد خدای تبارک و تعالی از این بیماری و مرض نجات پیدا کنیم‏‎ ‎‏ویا لااقل بیماری کم شود.(125)‏

12 / 12 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فداکاری انبیا 

‏     ‏‏ انبیا یک روزشان برای خودشان صرف نشده است، یک‏‎ ‎‏ساعتشان توجه به خودشان نبوده، همه توجه به این بوده است که‏‎ ‎‏این مریضها را، اینهایی که دارند خودشان را به چاه می اندازند،‏‎ ‎‏اینهایی که دارند خودشان را به عاقبتهای بسیار بد می اندازند، اینها‏‎ ‎‏را نجات بدهند.(126)‏

23 / 10 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انبیا جلوه رحمت خداوند 

‏     ‏‏تمام انبیا از صدر عالم تاکنون، تمام انبیا یک جلوۀ رحمتی بوده‏‎ ‎‏است از خدای تبارک و تعالی و چنانچه موجودیت همۀ ما جلوۀ‏‎ ‎‏رحمت حق تعالی است. همین طور هدایت خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏به واسطۀ انبیا، یک رحمت بزرگی است بر همه. رحمة للعالمین‏‎ ‎‏است پیغمبر، و همۀ انبیا رحمت بوده اند و این برای این است که‏‎ ‎‏این بشر متوجه نیست، جاهل است، نمی داند چه خبر است آن‏‎ ‎‏طرف، نمی داند که راه انسانیت را اگر طی نکند چه خواهد گذشت‏‎ ‎‏بر او. از این جهت، آنهایی که راه را می دانند، می دانند که این بشر‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 80

 

‏به چه ضلالتی می افتد و به چه زحمتهایی دچار می شود از اعمال‏‎ ‎‏خودش، از افکار فاسد خودش.(127)‏

23 / 10 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ائمه الگوی علمی و عملی 

‏     ‏‏به حضرت صادق بعضی می گفتند آقا ـ حضرت صادق شغلش‏‎ ‎‏خیلی بود. شغل معنویش زیاد بود و کار تبلیغاتی و کار‏‎ ‎‏تعلیماتی اش زیاد بود، مع ذلک، خودش تشریف می برد به حسب‏‎ ‎‏این نقل و در آن جایی که داشت، کار می کرد ـ به او عرض کردند که‏‎ ‎‏خوب، این را به ما واگذار کن. فرمود: من میل دارم که کاری که‏‎ ‎‏می خواهم برای خودم بکنم، حرارت آفتاب را در بدن خودم حس‏‎ ‎‏کنم. این چقدر ارزش می دهد که یک نفر، که در زمان خودش‏‎ ‎‏شخص اول بود و دارای آن مقامات بود، خودش کار می کند و‏‎ ‎‏تعلیم می دهد که ارزش کار چی است!(128)‏

11 / 2 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مناجات ائمه راهبر انسانها 

‏     ‏‏از همه دل انگیزتر مناجات و ادعیۀ ائمۀ مسلمین است که‏‎ ‎‏راهبرند به سوی مقصود، نه راهنما، و دست انسان حق جو را‏‎ ‎‏می گیرند و به سوی او می برند، افسوس، و صد افسوس که ما از‏‎ ‎‏آنها فرسنگها دور هستیم و مهجور.(129)‏

*  *  *

 

 

درس گرفتن از انبیا

‏     این معنا را ما باید همیشه در ذهنمان باشد و توجه به این داشته‏‎ ‎‏باشیم تا موفق در امور بشویم، در هر کاری موفق بشویم. من ادعا‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 81

دعا پیوند معنوی خالق با مخلوق 

‏نمی کنم که امثال من یک همچو چیزی هستیم، نه، ما آدمهای‏‎ ‎‏ناقصی هستیم، باید برویم تحصیل کنیم، تا تحصیل کمال بکنیم. اما‏‎ ‎‏مردم، بودند در بینشان که یک همچو اشخاصی بودند، لااقل ما‏‎ ‎‏می دانیم انبیا بودند، اولیای خدا بودند که این جور بودند، برای او‏‎ ‎‏بوده هر چه کار کردند، نه این است که برای حکومت بوده است یا‏‎ ‎‏برای چی بوده. می رفتند دنبال حکومت برای اینکه از دست‏‎ ‎‏جائرین بگیرند، فشار می آوردند که از دست جائرین بگیرند، لکن‏‎ ‎‏نه از دست جائرین بگیرند که خودشان حاکم باشند، از دست‏‎ ‎‏جائرین می برند که عدالت الهی را اجرا بکنند. این کار، کار انبیا‏‎ ‎‏بوده، عدالت الهی را می خواستند ایجاد کنند لله تعالی. از این‏‎ ‎‏جهت که لله تعالی بوده است و خالص بودند آنها، الهی بودند‏‎ ‎‏خودشان، کارهاشان اینطوری بوده.(130)‏

19 / 9 / 64 

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 82

  • )) و درود و سلام بر آن کس که کلید باب وجود و رابط در میان شاهد و مشهود است و غیب هویت را باب الابواب، ردای عمائیت بر دوش و حضرات خمسۀ الهیه را حافظ است، کسی که در مقام قرب به فقر ذاتی خود رسید و در مقام امتثال امر او پایداری کرد، دائرۀ وجود را سر آغاز بود و سرانجام، سلسلۀ کمال را حلقۀ آخرین بود و سر سلسله، یعنی محمد که درود خدا بر او باد و بر فرزندان او که از جانب خدا برگزیده شده اند، آنان که خداوند به وسیلۀ ایشان درهای خیرات را گشود و با شناخت آنان خدای تعالی شناخته شد، آنانند      اسباب پیوند آسمان الوهیت به زمینهای مخلوقیت، ظاهرشان آراسته به ولایت و باطنشان منور به نور نبوت و رسالت، راهنمایانی که با هدایت تکوینیه در نهان و با هدایت تشریعیه در آشکار و عیان راهنمایی می کنند، آنانند نشانه های کامل و انوار فروزان حق.
  • )) مقام عماء، مقام حقیقت الحقایق است که هیچ نام و نشانی از آن نتوان یافت و قابل درک برای احدی نیست. عارف شیراز گوید:                هر جا شدم نشانی زان بی نشان ندیدم           یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
  • )) مراتب وجود به حسب اصطلاح عرفای شامخین پنج است. مرتبه اولی و آن مرتبۀ غیب مغیب است که غیب اولش نامند و تعیّن اولش گویند، مرتبه دوم مرتبۀ غیب ثانی است و مسمی به تعیّن ثانی است. مرتبه سوم مرتبه ارواح است و این مرتبه ظهور حقایق کونیه مجردۀ بسیطه است. مرتبه چهارم مرتبه عالم مثال است و این مرتبۀ وجود است مر اشیاء کونیه لطیفه را. مرتبه پنجم مرتبه عالم اجسام است.
  • )) علم الیقین؛ ج 1، ص 282.
  • )) ما طبیبانیم شاگردان حق          بحرقلزم دید ما را فانفلق؛ مثنوی؛ دفتر سوم، بیت 2742.
  • )) معانی الاخبار؛ ج 2، ص 32، «باب معنی الصراط»، ح 2.
  • )) امام سجاد ـ علیه السلام ـ فرمود: «بین خدا و حجت او حجاب نیست. خدا را پرده ای غیر از حجت نیست، ما ابواب خدا و صراط مستقیم و گنجینۀ علم او هستیم، ترجمان وحی او و اساس توحید او و جایگاه سرّ او هستیم»؛ معانی الاخبار؛ ص 35، «باب معنی الصراط»، ح 5.
  • )) «شمایید راه بزرگ و صراط استوار»؛ مفاتیح الجنان؛ زیارت جامعه کبیره.
  • )) «دوای درد تو در توست و بدان علم نداری  ـ و درد نیز از توست و آن را نمی بینی»؛ منسوب به حضرت  علی(ع)؛ دیوان منسوب به امیرالمومنین(ع)؛ ص 43.
  • )) «هر آینه پیامبری از خودِ شما بر شما مبعوث شده است، هر آنچه شما را رنج می دهد بر او گران می آید. سخت به شما دل بسته و با مومنان رئوف و مهربان است»؛ توبه  /  128.
  • )) «شاید از اینکه ایمان نمی آورند خود را هلاک سازی و قالب تهی کنی»؛ (شعرا  /  3).
  • )) «شاید اگر به این سخن ایمان نیاورند، خویشتن را به خاطر ایشان از اندوه هلاک سازی و قالب تهی کنی»؛  (کهف  /  6).
  • )) اصول کافی؛ ج 1، ص 39، «کتاب فضل العلم»، «باب صفة العلم و فضله و فضل العلماء»، ح 2.
  • )) «زمین را پر از عدل می کند بعد از آنکه پر از جور و ظلم شده بود»؛ اصول کافی؛ ج 1، «کتاب الحجة»، «باب ما جاء اثنی عشر و النصّعلیهم، علیهم السلام»، ح 1، ص 525. (قریب به مضمون حدیث فوق با این متن: یَملاها عدلاً کما ملئت جوراً).
  • )) طه  /  2؛ کهف  /  6.
  • )) بحار الانوار؛ ج 39، ص 1ـ2، ح 1 ؛ حاکم نیشابوری؛ المستدرک؛ ج 3، ص 32.