فصل دوم: عوامل موثر بر تعلیم و تربیت

اعتقاد به مبدا معاد

اصلاح اعمال جهت سفر آخرت 

‏     ‏‏... عزیز، بدانکه یک سفر پر خطر لازمی در پیش است که عُدّه‏‎ ‎‏و عِدّۀ آن و زاد و راحلۀ آن علم و عمل نافع است، و وقت سفر‏‎ ‎‏معلوم نیست چه وقت است؛ ممکن است وقت خیلی تنگ باشد و‏‎ ‎‏فرصت از دست برود. انسان نمی داند چه وقت کوس رحیل‏‎ ‎‏می زنند که باید ناچار کوچ کند. این طول امل که من و تو داریم، که‏‎ ‎‏از حبّ نفس و مکاید شیطان و شاهکارهای آن ملعون است، به‏‎ ‎‏طوری ما را از توجه به عالم آخرت باز داشته که در فکر هیچ کار‏‎ ‎‏نیفتیم. و اگر مخاطرات سیر و موانع حرکت داشته باشیم، در صدد‏‎ ‎‏اصلاح آن به توبه و انابه و رجوع به حق برنیاییم و هیچ در صدد‏‎ ‎‏جمع زاد و راحله نباشیم، ناگاه اجل موعود در رسد و ما را بی زاد‏‎ ‎‏و راحله و بی تهیۀ سفر ببرد: نه عمل صالحی داریم و نه علم نافعی؛‏‎ ‎‏و مئونۀ آن عالم روی این دو مطلب چرخ می زند، و ما هیچ یک را‏‎ ‎‏تهیه نکردیم. اگر عملی هم کرده باشیم، خالص و بی غل و غش‏‎ ‎‏نبوده؛ بلکه با هزاران موانع قبول به جا آوردیم. و اگر علمی‏‎ ‎‏تحصیل نمودیم، علم بی حاصل و نتیجه بوده که خود یا لغو و باطل‏‎ ‎‏است و یا از موانع بزرگ راه آخرت است. اگر این علم و عمل ما‏‎ ‎‏نافع بود، در ما که سالهای سال است دنبال آن هستیم باید تاثیر‏‎ ‎‏واضحی کرده باشد و در اخلاق و اطوار ما تفاوتی حاصل شده‏‎ ‎‏باشد؛ چه شده است که علم و عمل چهل ـ  پنجاه سالۀ ما در قلوب‏‎ ‎‏ما اثر ضد بخشیده و دلهای ما را از سنگ خارا سخت تر کرده؟ از‏‎ ‎‏نماز که معراج مومنان است ما را چه حاصل شده؟ کو آن خوف و‏‎ ‎‏خشیتی که لازم علم است؟ اگر خدای نخواسته با این حال که‏‎ ‎‏هستیم ما را کوچ دهند، خسارتهای بزرگی و حسرتهای بسیاری در‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 129
‏پیش داریم که زایل شدنی نیست.‏

‏     پس نسیان آخرت از اموری است که اگر ولیّ الله اعظم،‏‎ ‎‏امیرالمومنین ـ سلام الله علیه ـ بر ما بترسد از آن و از موجب آن، که‏‎ ‎‏طول امل است، حق است؛ زیرا که او می داند این چه سفر‏‎ ‎‏پرخطری است. و انسانی که باید آنی راحتی نداشته باشد و در هر‏‎ ‎‏حال مشغول جمع زاد و راحله باشد و دقیقه ای ننشیند، اگر نسیان‏‎ ‎‏کرد آن عالم را و به خواب رفت و نفهمید که چنین عالَمی هم‏‎ ‎‏هست و چنین سیری هم در پیش است، چه به سر او خواهد آمد و‏‎ ‎‏به چه بدبختیهایی خواهد گرفتار شد. خوب است قدری در حال‏‎ ‎‏آن حضرت و حضرت رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که اشرف‏‎ ‎‏خلیقه و معصوم از خطا و نسیان و لغزش و طغیان هستند، تفکر‏‎ ‎‏کنیم و بفهمیم که ما در چه حال هستیم و آنها در چه حال بودند.‏‎ ‎‏علم آنها به بزرگی سفر و خطر آن، از آنها راحت را سلب کرده، و‏‎ ‎‏جهل ما نسیان در ما ایجاد کرده. حضرت ختمی «مرتبت» به قدری‏‎ ‎‏ریاضت کشید و قیام در مقابل حق کرد که قدمهای مبارکش ورم‏‎ ‎‏کرد و از طرف ذات مقدس حق ـ جلّ جلاله ـ آیه نازل شد: طه ما‏‎ ‎‏اَنزَلنا عَلَیکَ القُرآنَ لِتَشقی.‏‎[1]‎‏ جناب امیرالمومنین ـ علیه السلام که‏‎ ‎‏حالات و عبادات و خوفش از حق تعالی معلوم است. پس، بدانکه‏‎ ‎‏سفر خیلی پرخطر است، و این نسیان و فراموشی که در ماست از‏‎ ‎‏مکاید نفس و شیطان است، و این امیدها و آمال طولانی و دراز از‏‎ ‎‏دامهای بزرگ ابلیس و از مکاید نفس است. پس، از این خواب‏‎ ‎‏برخیز و تیقظ و تنبه پیدا کن. بدانکه مسافری و دارای مقصدی.‏‎ ‎‏مقصد تو عالم دیگر است و تو را از این عالم خواهی نخواهی‏‎ ‎‏می برند. اگر تهیۀ سفر و زاد و راحلۀ آن را دیدی، در این سفر‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 130

‏درمانده نشوی و در این سیر بیچاره نشوی؛ و الا فقیر و بیچاره و‏‎ ‎‏بینوا گردی؛ و خواهی رفت به سوی شقاوتی که سعادت ندارد،‏‎ ‎‏ذلتی که عزت ندارد، فقری که غنا دنبالش نیست، عذابی که راحت‏‎ ‎‏ندارد، آتشی که خاموشی پیدا نکند، فشاری که برطرف شدن‏‎ ‎‏ندارد، حزن و اندوهی که خوشحالی در پی آن نیست، حسرت و‏‎ ‎‏ندامتی که آخر ندارد.(222)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فرصت رهایی از سختیهای قیامت 

‏     ‏‏ای عزیز! تا این نعمت بزرگ الهی و این نقد عمر خداداد،‏‎ ‎‏موجود است، برای روزهایِ گرفتاری و بیچارگی، همتی کن و خود‏‎ ‎‏را از آن سختیها و بدبختیها که در پیش رو داری نجات ده که امروز،‏‎ ‎‏در دار تغیّر و تبدّل و دارِ الزرعی، این نتیجه را خوب می توانی‏‎ ‎‏حاصل کنی.‏

‏     اگر خدای نخواسته حزب شیطانی در تو غالب باشد و با همین‏‎ ‎‏حال، روزگارت سرآید و دستت از این عالم کوتاه شود، دیگر‏‎ ‎‏جبران شدنی نیست، آن روز حسرتها و ندامتها فایده ندارد؛ «وَ‏‎ ‎‏انذِرهُم یَومَ الحَسرَةِ اذ قُضِیَ الامرُ وَ هُم فِی غَفلَةٍ وَ هُم لاَ یُومِنُونَ»‏‎[2]‎‎ ‎‏خدا می داند که این روز حسرت و ندامت چه روزی است. امروز‏‎ ‎‏ما از حسرتهای آن روز جز خبری نمی شنویم:‏

‏ ‏

‏از قیامت خبری می شنوی‏

‏ ‏‏دستی از دور بر آتش داری‏

‏ ‏

‏     حسرتهایی است که آخر ندارد، ندامتهایی است که منتها از‏‎ ‎‏برای او نیست.(223)‏

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 131

حسرت بیهوده 

‏     ‏‏ای انسان بیچاره! چه حسرتی خواهی داشت آن روزی که پردۀ‏‎ ‎‏طبیعت از چشم برداشته شود و معاینه کنی که آنچه در عالم قدم‏‎ ‎‏زدی و کوشش کردی در راه بیچارگی و شقاوت و بدبختی خودت‏‎ ‎‏بوده، و راه چاره و طریق جبران نیز مسدود شده، و دستت از همه‏‎ ‎‏جا کوتاه! نه راه فرار از سلطنت قاهرۀ الهیّه «یَا مَعشَرَ الجِنِّ وَ الانسِ‏‎ ‎‏انِ استَطَعتُم ان تَنفُذُوا مِن اقطَارِ السَّمَواتِ وَ الارضِ فَانفُذُوا»‏‎[3]‎‏ و نه‏‎ ‎‏راه جبران نقایص گذشته و عذرخواهی از معاصی الهیّه «آلانَ وَ قَد‏‎ ‎‏عَصَیتَ قَبلُ».‏‎[4]‎‏(224)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خضوع در مقابل صانع 

‏     ‏‏فطری هر صاحب فطرت است که از هر نظام بدیع و صنعت‏‎ ‎‏دقیق عجیبی، انتقال به منظِّم و صنعتگر او پیدا کند، و جستجوی‏‎ ‎‏پدیدآورنده او کند، و هیچ شک و تردیدی در دل او خطور نکند که‏‎ ‎‏این صنعت عجیب، صنعتگر نمی خواهد؛ کشف قوّۀ برق و رادیو و‏‎ ‎‏صنعت تلفن و تلگرافِ بی سیم و دیگر مصنوعات عجیبه، انسان را‏‎ ‎‏به اصل فطرت و جبلّت خاضع کند برای صنعتگر و مستکشف آن،‏‎ ‎‏و او را با عظمت و بزرگی یاد کند، خواهی نخواهی.‏

‏     و اگر کسی بگوید: اینها چیزی نیست، محتاج به صنعتگر و‏‎ ‎‏استاد نیست، ممکن است اینها همین طور خود به خود درست‏‎ ‎‏شده باشد، در سامعۀ هر کس این احتمال غلط سنگین، و در ذائقۀ‏‎ ‎‏روح به طوری ناگوار و تلخ آید که جواب گویندۀ این حرف را به‏‎ ‎‏سکوت و خاموشی گذراندن اولی به نظر آید. ولی نظام عجیب‏‎ ‎‏عالم و صنعت بزرگ محیِّرالعقول کاینات، که پیدایش قوّۀ برق و‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 132

‏صنعتهای عجیب بشری از یک کارخانۀ کوچک آن یعنی مغز‏‎ ‎‏انسانی، پیدا شده و تمام عقول فلاسفۀ بزرگ عالم در هر جزئی از‏‎ ‎‏جزئیات ساختمان همین بشر ـ که یک جزئی ضعیفِ ناچیز نسبت‏‎ ‎‏به عالم کبیر است ـ متحیّر است. و با آنکه هزاران سال است‏‎ ‎‏علمای طبّ و تشریح در ساختمان ظاهری آن دقتها کرده و‏‎ ‎‏بررسیها نموده اند، بدرستی و راستی به حقیقت آن پی نبرده اند. با‏‎ ‎‏این وصف، باز در افراد این انسان ظلوم جهول اشخاصی هستند که‏‎ ‎‏دل آنها خاضع در پیشگاه عظمت و بزرگی صانع آن و پروردگار و‏‎ ‎‏پدیدآرندۀ آن نیست، و غبار شک و شبهه و کدورتِ تردید در‏‎ ‎‏دلهای سخت آنها به طوری نشسته که از فطریات خود غفلت کنند،‏‎ ‎‏و به ضروریات و واضحات عقول خاضع نشوند.(225)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نتیجه معرفت و ایمان 

‏     ‏‏کسی که معرفت به سعۀ رحمت و بسط نعمت حق و ایمان به‏‎ ‎‏آن دارد، حالت رجا برای او دست داده، همین معرفت او را به‏‎ ‎‏تزکیۀ اعمال و تصفیۀ اخلاق و جدیّت در اطاعت اوامر مولی و‏‎ ‎‏ولیّ النعم دعوت کند.(226)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مراحل حصول مقام صعق 

‏     ‏‏پس، از منزل معاملات ـ که توکّل نیز از آن است ـ ترقّی به منازل‏‎ ‎‏دیگر کند و انقطاع از طبیعت و منزل دنیا روز افزون شود، و اتصال‏‎ ‎‏به حقیقت و سرمنزل انس و قدس و عقبی زیادت گردد، و نور‏‎ ‎‏توحید فعلی اوّلاً و نمونه ای از توحید اسمایی و صفاتی پس از آن‏‎ ‎‏در قلب تجلّی کند. و هر چه جلوۀ این نور زیاد شود، جبل‏‎ ‎‏خودخواهی و خودبینی و انانیّت و انیّت بیشتر مندکّ و از هم‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 133

‏ریخته تر شود تا آنجا که به جلوۀ تامّ ربّ الانسان، جبل بکلّی مندکّ‏‎ ‎‏شود، و صَعق کلّی حاصل آید: «فَلَمّا تَجَلَّی رَبُّهُ لِلجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَ‏‎ ‎‏خَرَّ مُوسَی صَعِقاً».‏‎[5]‎‏(227)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رحمت جهنم 

‏     ‏‏جهنم رحمتی است در صورت غضب برای کسانی که لیاقت‏‎ ‎‏رسیدن به سعادت دارند. اگر تخلیصاتی و تطهیراتی که در جهنم‏‎ ‎‏می شود نبود، هرگز روی سعادت را آن اشخاص نمی دیدند.(228)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ثمرات معرفت خدا

‏     ‏‏معرفت خدا، حُبّ خدا آوَرَد. و این حُبّ، چون کامل شد،‏‎ ‎‏انسان را از خود منقطع کند. و چون از خود منقطع شد، از همه‏‎ ‎‏عالم منقطع شود، و چشم طمع به خود و دیگران نبندد، و از رجز‏‎ ‎‏شیطان و رجس طبیعت پاکیزه شود، و نور ازل در باطن قلب او‏‎ ‎‏طلوع کند، و از باطن به ظاهر سرایت کند، و فعل و قول او نورانی‏‎ ‎‏شود، و تمام قوا و اعضای او الهی و نورانی شود. پس در عین حال‏‎ ‎‏که متواضع است، پیش همۀ خلق از هیچ کس تملّق نگوید، و چشم‏‎ ‎‏امید و طمع پیش کسی باز نکند، و چشمش به دست خلق دوخته‏‎ ‎‏نباشد.(229)‏

*  *  *

 

 

فریاد «سَقَر» یا جهنم

‏     در ‏‏کافی‏‏ شریف، از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ روایت شده‏‎ ‎‏است که: «در جهنّم وادی‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ است از برای متکبّران که آن را سَقَر‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 134

‏گویند. به خدای تعالی شکایت کرد از شدّت حرارت خود و‏‎ ‎‏خواهش کرد که اذن دهد که تنفس کند. پس نفَس کشید و جهنَّم از‏‎ ‎‏آن محترق شد».‏

‏     عزیزا! انسان اگر احتمال صدق اینطور احادیث را بدهد، باید‏‎ ‎‏بیشتر از ما درصدد علاج نفس برآید. جایی که چیزی، خود محل‏‎ ‎‏عذاب و آتش است، از شدّت حرارت به ناله درآید و از نَفَس آن‏‎ ‎‏جهنَّم محترق شود، آیا ما با این عذاب، باید چطور به سر بریم؟ آیا‏‎ ‎‏برای این چند روزه سرکشی و بزرگی فروشی به بندگان خدا یا‏‎ ‎‏تکبّر به عبادت و اطاعت خدا، چطور خود را حاضر کنیم از برای‏‎ ‎‏چنین عذابی که جهنم را به فریاد درآوَرَد؟(230)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تاثیر اعتقاد به معاد

‏     ‏‏شما اگر احتمال بدهید که در مسیری درنده ای وجود دارد و‏‎ ‎‏ممکن است اذیتی به شما برساند، یا شخص مسلحی ایستاده که‏‎ ‎‏شاید متعرض شما گردد از پیمودن آن راه خودداری ورزیده توقف‏‎ ‎‏می کنید و در مقام تحقیق و صحت و سقم آن برمی آیید. آیا ممکن‏‎ ‎‏است کسی وجود جهنم و خلود در نار را احتمال دهد مع الوصف‏‎ ‎‏مرتکب خلاف شود؟ آیا می توان گفت کسی خداوند متعال را‏‎ ‎‏حاضر و ناظر دانسته، خود را در محضر ربوبی مشاهده کند و‏‎ ‎‏احتمال دهد که برای گفتار و کردار او جزایی باشد، حساب و‏‎ ‎‏عقابی باشد و در این دنیا هر کلمه ای که می گوید، هر قدمی که‏‎ ‎‏بردارد، هر عملی که مرتکب می شود ثبت و ضبط گردیده،‏‎ ‎‏ملائکة الله که «رقیب» و «عتید»ند‏‎[6]‎‏، مراقب او هستند و تمام اقوال و‏‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 135

‏اعمال او را ثبت می کنند و در عین حال از ارتکاب اعمال خلاف‏‎ ‎‏باکی نداشته باشد؟!(231)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عواقب سوء غیبت 

‏     ‏‏شما عالم دیگری هم دارید، معاد و قیامتی نیز برای شما‏‎ ‎‏هست (مثل سایر موجودات که عود و رجعت ندارند نمی باشید)‏‎ ‎‏چرا عبرت نمی گیرید؟ چرا بیدار و هوشیار نمی شوید؟ چرا اینقدر‏‎ ‎‏با خاطر آسوده به غیبت و بدگویی نسبت به برادران مسلمان خود‏‎ ‎‏می پردازید و یا استماع می کنید؟ هیچ می دانید این زبانی که برای‏‎ ‎‏غیبت دراز می شود در قیامت زیر پای دیگران کوبیده می گردد؟ آیا‏‎ ‎‏خبر دارید که: «الغِیبة اِدامُ کِلابِ النّار»‏‎[7]‎‏ هیچ فکر کرده اید که این‏‎ ‎‏اختلافات، عداوتها، حسدها، بدبینیها، خودخواهیها و غرور و‏‎ ‎‏تکبر چه عواقب سوئی دارد؟ آیا می دانید عاقبت این اعمال رذیله‏‎ ‎‏و محرمه، جهنم بوده، ممکن است خدای نخواسته به خلود‏

‏ در نار منجر شود؟(232)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش پرستش در تغییر ضوابط جامعه 

‏     ‏‏در اسلام تنها معبود انسان و بلکه کل جهان، خداست که همۀ‏‎ ‎‏انسانها باید برای او یعنی برای رضای او عمل کنند. هیچ چیز و‏‎ ‎‏هیچ کس را نپرستند. در جامعه ای که شخص پرستیها و شخصیت‏‎ ‎‏پرستیها، نفع پرستیها و لذت پرستیها و هر نوع پرستش محکوم‏‎ ‎‏می شود و فقط انسانها دعوت می شوند به پرستش خدا، در آن‏‎ ‎‏صورت همۀ روابط بین انسانها، چه اقتصادی و یا غیر اقتصادی در‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 136

‏داخل چنین جامعه ای و در رابطۀ این جامعه با خارج تغییر می کند‏‎ ‎‏و ضوابط عوض می شود، همۀ امتیازات لغو می شود. فقط تقوا و‏‎ ‎‏پاکی ملاک برتری است. زمامدار با پایین ترین فرد جامعه برابر‏‎ ‎‏است. ضوابط و معیارهای متعالی الهی و انسانی، مبنای پیمانها و یا‏‎ ‎‏قطع روابط است.(233)‏

2 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تاثیر تقوا 

‏     ‏‏باک نیست وقتی که تقوا بود، وقتی با خدا بودیم، باک نیست‏‎ ‎‏که مردم از ما اِعراض کنند؛ دنیا پشت بر ما بکند. باک نباید‏‎ ‎‏داشته باشیم برای اینکه خدا با شماست. و اگر خدای نخواسته‏‎ ‎‏عنایت او برداشته شد، همۀ عالم هم که با شما باشند فایده‏‎ ‎‏ندارد.(234)‏

14 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عمل، منجی آخرت 

‏     ‏‏حضرت صادق ـ سلام الله علیه ـ از قراری که نقل شده است،‏‎ ‎‏آن آخری که در معرض موتشان بوده است، جمع کردند عده ای را‏‎ ‎‏دور خودشان از عشیرۀ خودشان گفتند که شما فردای قیامت‏‎ ‎‏نیایید بگویید که من مثلاً پسر حضرت صادق بودم، من برادر او‏‎ ‎‏بودم، من زن او بودم. نخیر، اینها نیست در کار، عمل در کار است.‏‎ ‎‏باید همه با عملتان پیش خدا بروید. ما همه باید با اعمالمان پیش‏‎ ‎‏خدا برویم؛ نه اینکه حَسَبی در کار باشد، نه اینکه نَسَبی در کار‏‎ ‎‏باشد.(235)‏

*  *  *14 / 6 / 58


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 137

تواضع اهل آخرت 

‏     ‏‏توجه به ملت را حفظ کنید. خودتان را خدمتگزار بدانید به‏‎ ‎‏بندگان خدا. بزرگی نفروشید به این مردم. این مردم بزرگ اند، بندۀ‏‎ ‎‏خدا هستند، به اینها بزرگی نفروشید؛ عُلوّ بر اینها نکنید. خداوند‏‎ ‎‏دار آخرت را برای کسانی قرار داده است که به مردم نه عُلوّ‏‎ ‎‏نمی کنند؛ نه فساد می کنند، نه اصلاً ارادۀ عُلوّ نمی کنند: لاَیُریدُونَ‏‎ ‎‏عُلُوّاً فِی الارضِ وَ لا فَسَاداً‏‎[8]‎‏ نه اراده می کنند که یک بزرگی کنند به‏‎ ‎‏مردم و بزرگی بفروشند و مستکبر باشند؛ و نه مَفسَده باشند و یک‏‎ ‎‏کشوری را به فساد بکشند ـ چنانچه دیدید.(236)‏

6 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شجاعت اهل آخرت

‏     ‏‏ما قائلیم که اگر از این عالم رفتیم، به جای بهتری منتقل‏‎ ‎‏می شویم. اگر کسی از یک عالم بدی به یک جای خوبی برود، از‏‎ ‎‏چه می ترسد؟ ما هیچ ترسی نداریم. آنها باید بترسند که خیال‏‎ ‎‏می کنند عالم دیگری نیست. یا ظالم هستند و از رفتن به آن عالم‏‎ ‎‏ترس دارند.(237)‏

9 / 9 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش تربیتی ایمان به معاد 

‏     ‏‏عصمت که در انبیا هست دنبال باور است. باورش وقتی که آمد‏‎ ‎‏ممکن نیست تخلّف بکند. شما اگر باورتان آمد که یک آدمی‏‎ ‎‏شمشیرش را کشیده است که اگر کلمه ای برخلاف او بگویید گردن‏‎ ‎‏شما را می زند، نسبت به این امر معصوم می شوید، یعنی دیگر‏‎ ‎‏امکان ندارد از شما صادر بشود، برای اینکه شما خودتان را‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 138
‏می خواهید. آن کسی که باورش آمده است وقتی که یک کلمه‏‎ ‎‏غیبت بکند در آنجا زبان انسان به یک صورتی در می آید که همان‏‎ ‎‏طوری که از اینجا این زبان را دراز کرده در مکه مثلاً، کسی را‏‎ ‎‏غیبت کرده، در آنجا ظهور پیدا می کند: یک زبان از اینجا تا آنجا که‏‎ ‎‏«یطاه» ‏‏[‏‏آن را پایمال می کنند.‏‎ ‎‏]‏‏این جمعیتی که در آنجا موجودند.‏‎ ‎‏اگر کسی باورش بیاید که غیبت «ادامُ کِلابِ النّارِ» است: کسی که‏‎ ‎‏غیبت بکند کلبهای آتش او را می بلعند ـ نه بلعیدنی که موجود‏‎ ‎‏بشود و تمام بشود، بلعیدنی که او هست و می بلعندش، آنجا هم که‏‎ ‎‏می رود می بلعندش ـ اگر آدم باورش بیاید غیبت نمی کند. اینکه ما‏‎ ‎‏خدای ناخواسته یک وقت غیبت می کنیم برای این ‏‏[‏‏است‏‏]‏‏ که آنجا‏‎ ‎‏را باورمان نیامده است. ‏

‏     آدمی که باورش بیاید که تمام کارهایی که در اینجا انجام‏‎ ‎‏می دهددر آن عالم یک صورتی دارد، اگر خوب است صورت‏‎ ‎‏خوب، و اگر بد است صورت بد، حساب در کار هست ـ حالا‏‎ ‎‏تفصیل قضیه لزومی ندارد اما این معنا که هر کاری حساب دارد.‏‎ ‎‏اگر چنانچه غیبت بکند آنجا محاسبه هست، جهنم هست، اگر‏‎ ‎‏اذیت کند مومنین را جهنم است آنجا، و اگر خیرات و مبرات‏‎ ‎‏داشته باشد بهشت است در آنجا، کسی که باورش آمده باشد این‏‎ ‎‏را، ‏‏[‏‏عمل هم می کند،‏‏]‏‏نه اینکه همان کتاب خوانده باشد و عقلش‏‎ ‎‏ادارک کرده باشد؛ بین ادراک عقلی و باور نفسانی و قلبی خیلی‏‎ ‎‏فاصله هست.‏

‏     بسیاری وقتها انسان عقلاً یک چیزی را ادراک می کند لکن‏‎ ‎‏چون باورش نیامده تبعیت نمی کند؛ آن وقتی که باورش بیاید‏‎ ‎‏تبعیت می کند.(238)‏

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 139

اعتقاد به معاد مانع لغزش 

‏     ‏‏علم به پیغمبر فایده ندارد، ایمان به پیغمبر فایده دارد. برهان‏‎ ‎‏اقامه کردن بر وجود خدای تبارک و تعالی کافی نیست، ایمان باید‏‎ ‎‏بیاورد انسان؛ قلب را باور بیاورد. و خاضعش کند برای او. اگر‏‎ ‎‏ایمان آمد همه چیز دنبالش است.‏

‏     اگر انسان باورش آمد که یک مبدئی برای این عالم هست، و‏‎ ‎‏یک بازخواستی برای انسان هست در یک مرحلۀ بعد، مردن فنا‏‎ ‎‏نیست، مردن انتقال از یک نقص به کمال است؛ اگر این را باورش‏‎ ‎‏بیاید، این انسان را نگه می دارد از همۀ چیزها، از همۀ‏‎ ‎‏لغزشها.‏‏[‏‏مهم‏‏]‏‏ این است که این باور چطور بیاید؟(239)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خودشناسی برای خداشناسی 

‏     ‏‏اگر آدم باورش بیاید که تمام محامد از اوست دیگر در دلش‏‎ ‎‏شرک واقع نمی شود، دیگر برای هرکس حمد کند جلوۀ خدا را‏‎ ‎‏[‏‏حمد کرده است‏‏]‏‏. اگر یک قصیده ای برای حضرت امیر می گوید‏‎ ‎‏می فهمد که این برای خداست، برای اینکه او جلوۀ بزرگ‏‎ ‎‏خداست، چون جلوۀ بزرگ خداست مدح او مدحِ خداست. مدح‏‎ ‎‏جلوه است.‏

‏     اگر آدم باورش بیاید که همۀ محامد مال اوست، خودش را کنار‏‎ ‎‏می گذارد.‏

‏     اینکه می بینید اینقدر آدم داد «لِمَنِ المُلک» می زند، اینقدر‏‎ ‎‏غرور پیدا می کند، برای این است که نمی شناسد خودش را مَن‏‎ ‎‏عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ.‏‎[9]‎‏ نمی داند خودش هیچ است. اگر این را‏‎ ‎‏بفهمد و باورش بیاید که هیچ نیست، هرچه هست اوست، اگر‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 140

‏«هیچ نیست» خودش را باورش بیاید، «عرف ربّه»، پروردگارش را‏‎ ‎‏می شناسد.‏

‏     عمده این است که ما نمی شناسیم نه خودمان را می شناسیم،‏‎ ‎‏نه خدایمان را می شناسیم، نه ایمان به خودمان داریم نه ایمان به‏‎ ‎‏خدا داریم، نه باورمان آمده است که خودمان ‏‏[‏‏چیزی‏‎ ‎‏]‏‏نیستیم و نه‏‎ ‎‏باورمان آمده است که همه چیز اوست. وقتی این باور در کار نبود،‏‎ ‎‏هرچه برهان بر آن اقامه بشود فایده ندارد، باز هم آن انانیت نفسی‏‎ ‎‏در کار هست، و اینکه من چه، شما چه! اینهمه ادعاهای پوچ برای‏‎ ‎‏ریاستها و برای امثال ذلک، برای وجود انانیت است، انانیت وقتی‏‎ ‎‏که باشد، انسان خودش را می بیند.(240)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

پیش رفتن با قوه الهی 

‏     ‏‏از همۀ اینها بالاتر قدرت ایمان است که خودتان را تربیت کنید،‏‎ ‎‏تزکیه کنید. توجه به این نباشد که من با قدرت خودم می خواهم کی‏‎ ‎‏را بزنم زمین، و فرض کنید غلبه کنم. توجه این باشد که با قوۀ الهی‏‎ ‎‏پیش بروید. یعنی دستتان را، چشمتان را، نفستان را، همۀ‏‎ ‎‏چیزهایی که در اختیار شماست، اینها را تبدیل کنید از قوای‏‎ ‎‏شیطانی به قوای الهی.(241)‏

28 / 1 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

منطق اهل ایمان 

‏     ‏‏فرض بگیریم که اینها آمدند و همه به قول خودشان، همۀ‏‎ ‎‏ملاّها را کشتند و همۀ مومنین را از بین بردند، ما از چه می ترسیم؟‏‎ ‎‏ما از یک جایی که این وضع را دارد، منتقل می شویم به یک جایی‏‎ ‎‏که بهتر از اینجاست. چرا ما بترسیم؟ من نمی گویم ما غلبه به آنها‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 141

‏می کنیم، لکن ما غلبۀ ایمانی داریم به آنها. ما همان منطقی را داریم‏‎ ‎‏که در صدر اسلام بود که اگر آنها را بکشیم ما به بهشت‏‎ ‎‏می رویم.اگر آنها ما را بکشند باز هم ما به بهشت می رویم. این‏‎ ‎‏منطق اهل ایمان است. آنکه ایمان به خدای تبارک و تعالی دارد،‏‎ ‎‏آنکه قرآن را به آن ایمان دارد، منطقش این است که ما ضرر‏‎ ‎‏نمی کنیم. هیچ طرف قضیه ضرر نیست. چنانچه کشته بشویم،‏‎ ‎‏لباسمان را عوض کرده ایم، لباس بهتری پوشیده ایم و اگر بکُشیم‏‎ ‎‏یک غیر انسانی را از دنیا بیرون کرده ایم. بنابراین، ترسی از چیزی‏‎ ‎‏نداریم.(242)‏

*  *  *21 / 5 / 59

‏ ‏

‏ ‏

خوف اهل دنیا از قیامت 

‏     ‏‏من کراراً این را عرض کرده ام که خوف آن دارد که برای آن‏‎ ‎‏عالم یک چیزی قائل نیست. این جوانهای ما که می آیند و می گویند‏‎ ‎‏ما می خواهیم شهید بشویم، اینها خوف دارند از مردن؟ اینهایی که‏‎ ‎‏قسم می دهند انسان را که ما شهادت نصیبمان بکنید، خدا بکند،‏‎ ‎‏اینها خوف دارند از شهادت؟ از مردن خوف دارند؟ اینهایی که‏‎ ‎‏مشغول خدمت هستند و هر آن محتمل است که خدای نخواسته‏‎ ‎‏مورد اصابۀ چیزهایی بشوند، اینها خوف ندارند، اینها مشغول‏‎ ‎‏خدمت هستند. خوف آن دارد که آن طرف را قبول ندارد. آنکه‏‎ ‎‏فهمیده است که یک طرف دیگری هم هست، فهمیده است که این‏‎ ‎‏دنیا معبر است برای آن عالم، آن دیگر خوفی ندارد،آرزویش این‏‎ ‎‏است که به مقصدش برسد.(243)‏

 7 / 3 / 62

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تفکر در آخرت موجب بیداری دلها 

‏     ‏‏آنجا که فرماید: «یا ایُهَا الذینَ امَنوا اتقوُا الله َوَلتَنظُر نَفسٌ ما‏‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 142

‏قَدَّمَت لِغَدٍ وَ اتَقُوا الله َ اِنّ الله خَبیرٌ بما تَعمَلُون»‏‎[10]‎‏ تا آخر سوره. در‏‎ ‎‏همین آیۀ کوچک لفظاً و بسیار بزرگ معناً، احتمالاتی است‏‎ ‎‏سازنده، هوشیاردهنده که به بعض آنها اشاره می شود:‏

‏     می تواند خطاب به کسانی باشد که اوّل مرتبۀ ایمان را دارند‏‎ ‎‏مثل ایمان عامّه، در این احتمال امر به تقوا، امر به اولین مراتب آن‏‎ ‎‏است که تقوای عامّه است و آن پرهیز از مخالفت احکام ظاهری‏‎ ‎‏الهی است و مربوط به اعمال قالبی است به این احتمال جمله‏‎ ‎‏«وَلتَنظُر نَفسٌ ما قَدَّمت لِغَدٍ» تحذیر از پیامدهای اعمال ماست و‏‎ ‎‏شاهد است بر آنکه آنچه عمل می کنیم خود آنها به صورت‏‎ ‎‏مناسب در نشئۀ دیگر وارد می شوند و به ما خواهند رسید و آیات‏‎ ‎‏و اخبار زیادی در این باره آمده است. تفکّر در همین امر، دلهای‏‎ ‎‏بیدار را کفایت می کند بلکه دلهای مستعد را بیدار می نماید و‏‎ ‎‏ممکن است راهگشای مراتب دیگر و مقامات بالاتر شود.(244)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اعمال انسان اساس عذاب الهی 

‏     ‏‏اساس عذاب الهی بر اعمال ماست. هر عملی که از ما صادر‏‎ ‎‏می شود، در آن عالم یک صورت دارد، رد برانسان می شود.‏‎ ‎‏اینطور نیست که عذاب آخرت شبیه عذاب های دنیایی باشد که‏‎ ‎‏مامورین بیایند، بکشندش و ببرندش، و از باطن خود ـ ذات انسان ‏‎ ‎‏آتش طلوع می کند. اساس جهنم، انسان است، و هر عملی که از‏‎ ‎‏انسان صادر می شود بر شدت و مدت عمل، بر شدت و مدت‏‎ ‎‏عذاب می افزاید.(245)‏

*  *  *20 / 9 / 63


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 143

به فکر فردا 

‏     ‏‏باید فکر کنید که اگر امروز مطلبی را مخفی کردید، فردا چه‏‎ ‎‏می کنید. عالم ـ چه برای آنکه عالم را می خورد و چه برای درویش ‏‎ ‎‏می گذرد، باید به فکر فردا بود.(246)‏

19 / 12 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

توجه به بازخواست در آخرت 

‏     ‏‏هیچ شبهه در این نیست که ما یک روزی باید جواب بدهیم. هر‏‎ ‎‏کداممان، هر کاری انجام بدهیم، یک روز جواب می خواهد، انتقاد‏‎ ‎‏بکنیم، یک روز جواب می خواهد؛ انتقام گیری باشد، یک روز‏‎ ‎‏جواب می خواهد؛ و بدرفتاری باشد، یک روز جواب می خواهند‏‎ ‎‏از ما. این را ما باید حتماً توجه بهش داشته باشیم و دارید توجه؛‏‎ ‎‏یعنی، هرکس مسلمان است، اعتقاد به اینکه معاد است و همه چیز‏‎ ‎‏دست آن، در آن جا رسیدگی می شود، و حاضر است، این جزو‏‎ ‎‏اعتقادات اسلام است.(247)‏

12 / 6 / 64

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حفظ آبرو در قیامت 

‏     ‏‏خدا را در همۀ امور، شما حاضر بدانید، مهم آن معناست، ما از‏‎ ‎‏اینجا خواهیم رفت، هیچ شکی نیست، من زودتر و شما هم بعداً‏‎ ‎‏می آیید، این مسئله ای نیست، بلااشکال است مسئله. بایدفکر این‏‎ ‎‏را بکنیم که حالا که رفتیم، آنجا از ما پرسیدند که شمایی که رئیس‏‎ ‎‏جمهور بودید برای مردم چه کردید؟ شمایی که نخست وزیر‏‎ ‎‏بودید چه کردید؟ شمایی که وزیر بودید چه کردید؟ شمایی که‏‎ ‎‏وکیل بودید چه کردید؟ ملت را ازشان می پرسند که شما برای‏‎ ‎‏اسلام چه کردید؟ عمده این است که ما آنجا آبرو داشته باشیم. اگر‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 144

‏آن مطلب را درست بکنیم، هم اینجا درست می شود و هم آنجا‏‎ ‎‏درست می شود. و اگر خدای نخواسته، بخواهیم یک تخلفی‏‎ ‎‏بکنیم، نه اینجا خیرش را می بینیم، نه آنجا خیرش را‏‎ ‎‏می بینیم.‏‎[11]‎‏(248)‏

*  *  *9 / 8 / 64

‏ ‏

‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 145

  • )) «محمد ـ یا طالب حق هادی ـ ما فرو نفرستادیم بر تو قرآن را تا به مشقت افتی»؛ (طه  /  1 ـ 2).
  • )) «آنها را از روز حسرت بترسان. وقتی که امر خدا جاری شد و آنان در غفلت و بیخبری هستند و ایمان ندارند»؛ (مریم  /  39).
  • )) «ای گروه جنیّان و آدمیان، اگر می توانید که از کناره های آسمانها و زمین بیرون روید، بروید»؛ (الرحمن  /  33).
  • )) «آیا اکنون باید ایمان بیاوری؟ در حالی که تو پیش از این عصیان کردی و از مفسدان بودی»؛ یونس  /  91.
  • )) «چون پروردگار او (موسی) بر کوه تجلّی نمود، کوه را خُرد کرد و موسی بیهوش بر زمین افتاد»؛ (اعراف / 143).
  • )) «ما یَلفِظُ مِن قَولٍ اِلاّ لَدَیهِ رَقیبٌ عَتیدٌ؛ سخنی بر زبان نیاورد مگر آنکه هماندم رقیب و عتید بر [ثبت ]آن آماده اند»؛ ق  /  18.
  • )) در مواعظ امیرالمومنین(ع)به نوف البکالی آمده است: «اجتنب الغیبة فانها ادام کلاب النار؛ از غیبت دوری کن، زیرا که آن نانخورش سگان دوزخ است»؛ وسائل الشیعة؛ ج 8، ص 600، «کتاب الحج»، «ابواب احکام العشرة»، باب 152، ح 16.
  • )) قصص  /  83.
  • )) بحارالانوار؛ ج 2، ص 32، «کتاب العلم»، باب 9، ح 22 از رسول خدا(ص)؛ غررالحکم و دررالکلم؛ ج 5، ص 194، ح 7946 از حضرت علی(ع).
  • )) «ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا پروا کنید و هر کس بنگرد برای فردا (ی قیامت) چه پیش فرستاده و تقوای خدا پیشه سازید، خدا بدانچه انجام می دهید آگاه است»؛ (حشر  /  18).
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر در این مبحث رجوع کنید به:1. شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ ص 340ـ362 .2. ولایت فقیه؛ ص 21ـ22 .3. صحیفه امام؛ ج 3، ص 266ـ267 . 4. همان؛ ج 5، ص 326ـ327 . 5. همان؛ ج 4، ص 418ـ419 . 6. همان؛ ج 6، ص 41ـ42 .7. همان؛ ج 7، ص 413ـ415 .8. همان؛ ج 8، ص 80ـ82 .9. همان؛ ج 9،ص 455ـ457 . 10. همان؛ ج 12، ص 355ـ356 11. نقطه عطف؛ ص 21. 12. همان؛ ص 21ـ22. 13. صحیفه امام؛ ج 19، ص 367ـ368 . 14. همان؛ ص 202ـ203 . 15. همان؛ ج 20، ص 196ـ197 .