فصل دوم: عوامل موثر بر تعلیم و تربیت

اتصال روحی به خداوند (توکل، اخلاص، توجه به خداو...)

 

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

چشم بیمار 

‏ ‏

‏ ‏

‏من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم‏

‏ ‏‏چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم‏

‏فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم‏

‏ ‏‏همچو منصور خریدار سر دار شدم ‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 145

‏غم دلدار فکنده است به جانم شرری‏

‏ ‏‏که به جان آمدم و شهره بازار شدم‏

‏در میخانه گشایید به رویم شب و روز‏

‏ ‏‏که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم‏

‏جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم ‏

‏ ‏‏خرقه پیر خراباتی و هوشیار شدم‏

‏واعظ شهر که از پند خود آزارم داد‏

‏ ‏‏از دم رند می آلوده مددکار شدم‏

‏بگذارید که از بتکده یادی بکنم‏

‏ ‏‏من که با دست بت میکده بیدار شدم(249)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

خواندن خدا به تناسب مقام و نیاز 

‏     ‏‏و لما کان جامعا لجمیع الصور الکونیة و الالهیة کان مربّی‏‎ ‎‏بالاسم الاعظم المحیط بجمیع الاسماء والصفات، الحاکم علی‏‎ ‎‏جمیع الرسوم والتعینات.‏

‏     فالحضرة الالهیة ربّ الانسان الجامع الکامل؛ و فینبغی له ان‏‎ ‎‏یدعوا ربه بالاسم المناسب لمقامه والحافظ له من منافراته. ولهذا‏‎ ‎‏استعیذ بالله من الشیطان الرجیم دون سائر الاسماء و صار ماموراً‏‎ ‎‏بالاستعاذة برب الناس فی قوله تعالی «قُل اعُوذُ بِرَبِّ النَّاس» من‏‎ ‎‏شرّ الذی ینافر مرتبته و کمالاته، و هو الوسوسة فی صدره من‏‎ ‎‏الموسوس القاطع لطریقه فی سلوک المعرفة.‏‎[1]‎‏(250)‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 146

هدایت ماهیات و نفوس 

‏     ‏‏ثم ان قول الله تعالی رضیّ کله، لا یدخل فیه السخط. فانه بقوله‏‎ ‎‏التکوینی هدی الماهیات الی طریقها المستقیم، من الوجود و‏‎ ‎‏کمالات الوجود؛ و بقوله التشریعی هدی النفوس المستعدة‏‎ ‎‏لاخراجها من القوة الی الفعل فی جانب العلم والعمل. فمن هُدی‏‎ ‎‏بالهدایة التکوینیة او التشریعیة فمن متابعة قول الله التکوینی و‏‎ ‎‏اطاعة امره «کن» و قوله التشریعی و اطاعة اوامره التکلیفیة؛ و من‏‎ ‎‏لم یهتد فلعدم استعداده و مخالفة امره التکوینی و شقاوته و عدم‏‎ ‎‏اطاعة امره التکلیفی.‏‎[2]‎‏(251)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

درخواست همراهی از خداوند

‏     ‏‏ملتفت باش که خیالات فاسدۀ قبیحه و تصورات باطله از‏‎ ‎‏القائات شیطان است که می خواهد جنود خود را در مملکت باطن‏‎ ‎‏تو برقرار کند؛ و تو که مجاهدی با شیطان و جنودش و می خواهی‏‎ ‎‏صفحۀ نفس را مملکت الهی ‏‏[‏‏و‏‎ ‎‏]‏‏رحمانی کنی، باید مواظب کید آن‏‎ ‎‏لعین باشی و این اوهام برخلاف رضای حق تعالی را از خود دور‏‎ ‎‏نمایی تا ان شاءالله در این جنگ داخلی این سنگر را که خیلی مهم‏‎ ‎‏است از دست شیطان و جنودش بگیری، که این سنگر به منزلۀ‏‎ ‎‏سرحدّ است، اگر اینجا غالب شدی امیدوار باش.‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 147
 

‏     و ای عزیز، از خدای تبارک و تعالی در هر آن استعانت بجوی و‏‎ ‎‏استغاثه کن در درگاه معبود خود، و با عجز و الحاح عرض کن:‏‎ ‎‏بارالها، شیطان دشمن بزرگی است که طمع بر انبیا و اولیای بزرگ‏‎ ‎‏تو داشته و دارد، تو خودت با این بندۀ ضعیف گرفتار امانی و اوهام‏‎ ‎‏باطله و خیالات و خرافات عاطله همراهی کن که بتواند از عهدۀ‏‎ ‎‏این دشمن قوی برآید؛ و در این میدان جنگ با این دشمن قوی که‏‎ ‎‏سعادت و انسانیت مرا تهدید می کند تو خودت با من همراهی‏‎ ‎‏فرما که بتوانم جنود او را از مملکت خاص تو خارج کنم و دست‏‎ ‎‏این غاصب را از خانۀ مختص به تو کوتاه نمایم.(252)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

کرامت، حاصل کار برای خدا 

‏     ‏‏ای عزیز، نام نیک را از خداوند بخواه. قلوب مردم را از‏‎ ‎‏صاحبِ قلب خواهش کن با تو باشد. تو کار را برای خدا بکن،‏‎ ‎‏خداوند علاوه بر کرامتهای اخروی و نعمتهای آن عالَم در همین‏‎ ‎‏عالم هم به تو کرامتها می کند؛ تو را محبوب می نماید؛ موقعیت تو‏‎ ‎‏را در قلوب زیاد می کند؛ تو را در دو دنیا سربلند می فرماید. ولی‏‎ ‎‏اگر بتوانی با مجاهده و زحمت قلب خود را از این حب هم بکلی‏‎ ‎‏خالص نما؛ باطن را صفا ده تا عمل از این جهت خالص شود و قلب‏‎ ‎‏متوجه حق گردد؛ روح بی آلایش شود؛ کدورت نفس برطرف‏‎ ‎‏گردد.(253)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قلب مومن آیینه جمال محبوب 

‏     در حدیث قدسی است که می فرماید: لا یَسَعُنی ارضِی و لا‏‎ ‎‏سَمائی، بل یَسَعُنی قَلبُ عَبدِیَ المُومنِ.‏‎[3]‎‏ هیچ موجودی آینۀ جمال‏‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 148

‏محبوب نیست، مگر قلب مومن، متصرّف در قلب مومن، حق‏‎ ‎‏است نه نفس. کارکن در وجود او محبوب است. قلب مومن،‏‎ ‎‏خودسر نیست؛ هرزه گرد نیست: قَلبُ المُومِنِ بَینَ اصبَعَیِ‏‎ ‎‏الرَّحمنِ، یُقَلِّبُهُ کَیفَ یَشاءُ.‏‎[4]‎‏ دست حق در مملکت قلب او متصرف‏‎ ‎‏است؛ تقلیب و تقلب قلب او با خود حقّ تعالی است. ای بیچاره،‏‎ ‎‏تو که عابد نفسی و متصرف در قلب تو شیطان و جهل است و‏‎ ‎‏دستِ تصرف حق را از قلب خود منقطع کردی، چه ایمانی داری‏‎ ‎‏که مورد تجلی حق و سلطنت مطلق گردی؟ پس، بدان تا بدین حال‏‎ ‎‏هستی و این رذیلۀ «خودنمایی» در توست، تو کافر بالله هستی و در‏‎ ‎‏سلک منافقین محسوب می شوی؛ گر چه به خیال خود مسلمی و‏‎ ‎‏مومن به خدایی.(254)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

حسن ظن به حق 

‏     ‏‏حسن ظن خود را به حق کامل کن و اعتماد به فضل او نما، «ان‏‎ ‎‏الله یغفرالذنوب جمیعا»‏‎[5]‎‏ خدای تعالی جمیع گناهان را بیامرزد و‏‎ ‎‏همه را در بحر عطا و رحمت خود مستغرق نماید. تخلف در‏‎ ‎‏«وعدۀ» حق محال است، گرچه تخلف در «وعید» ممکن است و‏‎ ‎‏چه بسا بسیار واقع شود. پس دل خوش دار به رحمت کامل او که‏‎ ‎‏اگر رحمت حق شامل حالت نبود مخلوق نبودی. هر مخلوقی‏‎ ‎‏مرحوم است: «وسعت رحمته کل شی ء».‏‎[6]‎‏(255)‏

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 149
هدایت نور علم به دل 

‏     ‏‏پس از آنکه دانسته شد که القای علوم و معارف از عوالم غیبیه‏‎ ‎‏و تابع ارتباط نفوس است، بدان چنانچه در حدیث است: لیس‏‎ ‎‏العلم بکثرة التعلیم، بل هو نور یقذفه‏‏] ‏‏الله ‏‏]‏‏ فی قلب من یشاء.‏‎[7]‎‎ ‎‏نیست دانش به بسیاری آموختن و آموخته شدن؛ بلکه آن نوری‏‎ ‎‏است که می اندازد آن را خدا در دل هر کس می خواهد. پس هر‏‎ ‎‏یک از نفوس که ارتباط به ملکوت اعلی و عالم ملائکۀ مقربین پیدا‏‎ ‎‏کند، القائاتی که در آن شود القایِ ملکی و علومی که به آن افاضه‏‎ ‎‏شود علوم حقیقیه و از عالم ملائکه است.(256)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تجلی اسرار بر کُمَّل 

‏     ‏‏بدانکه معرفت عقل و جهل و جنود آنها، از مختصات علوم‏‎ ‎‏غیبیّه الهیّه و معارف حقّیه باطنیّه است که معرفت آنها به جمیع‏‎ ‎‏شئون و تمام مدارج و مراتب و همه اسرار و حقایق، میسور و میسّر‏‎ ‎‏نشود، مگر از برای اصحاب ولایت و ایقان و اوحدیّ از ارباب‏‎ ‎‏معارف و ایمان، که به نور معرفت و قدم سلوک از جِلباب بشریّت‏‎ ‎‏خارج و حجب عوالم مُلک و ملکوت را خرق نموده، به مبادی‏‎ ‎‏وجود و مصادر غیب و شهود رسیده، و به مشاهده حضوریّه،‏‎ ‎‏عوالم غیب را دریافته باشند؛ و این جز برای کُمَّل رخ ندهد.(257)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شرط باز شدن درهای سعادت 

‏     ‏‏بدانکه اگر قدمی در راه سعادت زدی و اقدامی نمودی، و با‏‎ ‎‏حق ـ تعالی مَجدُه ـ از سر آشتی بیرون آمدی و عذر ماسبق‏‎ ‎‏خواستی، درهایی از سعادت به رویت باز شود، و از عالم غیب از‏‎ ‎‏تو دستگیریها شود و حجابهای طبیعت، یک یک، پاره شود و نور‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 150

‏فطرت بر ظلمتهای مکتسبه غلبه کند، و صفای قلب و جلای باطن‏‎ ‎‏بروز کند و درهای رحمت حق تعالی به رویت باز شود، و جاذبۀ‏‎ ‎‏الهیّه تو را به عالم روحانیت جذب کند، و کم کم محبت حق در‏‎ ‎‏قلبت جلوه کند و محبتهای دیگر را بسوزاند، و اگر خدای ـ تبارک‏‎ ‎‏و تعالی ـ در تو اخلاص و صدق دید، تو را به سلوک حقیقی‏‎ ‎‏راهنمایی کند و کم کم چشمت را از عالم کور کند و به خود روشن‏‎ ‎‏فرماید، و دلت را از غیر خودش وارسته و به خودش پیوسته کند.‏

‏     بار خدایا! آیا شود که این دل محجوب و این قلب منکوس را به‏‎ ‎‏خود آری، و این غافل فرو رفته در ظلمات طبیعت را به عالم نور‏‎ ‎‏کشانی، و بُتهای دل را به دست قدرت خود درهم شکنی، و غبار‏‎ ‎‏تن را از پیش چشم فرو ریزی؟‏

‏     بار الها! ما به امانت تو خیانت کردیم، و فطرت الله را به تصرف‏‎ ‎‏شیطان پلید دادیم، و از فطرت الهیّه محجوب شدیم؛ و ترسم که‏‎ ‎‏کم کم، با این سیر طبیعی و سلوک شیطانی، از فطرت الهی یکسره‏‎ ‎‏بیرون آییم، و خانه را یکجا به تصرف شیطان و جنود آن و جهل و‏‎ ‎‏جنود آن دهیم.‏

‏     پروردگارا! تو خود از ما دستگیری کن! ما طاقت مقاومت‏‎ ‎‏نداریم، مگر لطف تو دستی گیرد انَّک ذُوالفَضلِ العَظِیمِ.(258)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش قلب در درک حقیقت توحید 

‏     ‏‏بدانکه ایمان به معارف الهیّه و اصول عقاید حقّه صورت نگیرد‏‎ ‎‏مگر به آنکه اولاً: آن حقایق را به قدم تفکر و ریاضت عقلی و آیات‏‎ ‎‏و بیِّنات و براهین عقلیه ادراک کند، و این مرحله به منزله مقدّمۀ‏‎ ‎‏ایمان است، و پس از آنکه عقل حظّ خود را استفیاء نمود، به آن‏‎ ‎‏قناعت نکند؛ زیرا که اینقدر از معارف، اثرش خیلی کم است و‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 151
‏حصول نورانیّت از آن، کمتر شود. پس از آن، باید سالک الی الله‏‎ ‎‏اشتغال به ریاضات قلبیّه پیدا کند، و این حقایق را با هر ریاضتی‏‎ ‎‏شده به قلب رساند، تا قلب به آنها بگرود.‏

‏     پس در اینجا، مراتب ایمان فرق کند، و شاید معنای حدیث‏‎ ‎‏شریف که فرماید: «علم نوری است که خدای تعالی در دل هر کس‏‎ ‎‏که خواهد افکند»‏‎[8]‎‏ همین باشد؛ زیرا که علم بالله تا در حد عقل‏‎ ‎‏است، نور است، و پس از ریاضات قلبی، خدای تعالی آن را در‏‎ ‎‏قلوب مناسبه افکند، و دل به آن بگرود.‏

‏     مثلاً، حقیقت توحید، که اصلِ اصول معارف است، و اکثر فروع‏‎ ‎‏ایمانیه و معارف الهیه و اوصاف کاملۀ روحیّه و صفات نورانیّۀ قلبیّه‏‎ ‎‏از آن منشعب شود، تا در ادراک عقلی است، هیچ یک از این فروع‏‎ ‎‏بر آن مترتب نشود، و انسان را به هیچ یک از آن حقایق نرساند.‏

‏     مثلاً، توکّل به خدای تعالی یکی از فروع توحید و ایمان است.‏‎ ‎‏ما غالباً یا به برهان یا به امور شبیه به برهان ارکان توکّلمان تمام‏‎ ‎‏است، ولی حقیقت توکّل در ما حاصل نیست.‏

‏     ما همه می دانیم که در مملکتِ حق تعالی کسی تصرفی،‏‎ ‎‏بی اجازۀ قیّومی و اشارۀ اشراقی آن ذات مقدس نکند، و ارادۀ‏‎ ‎‏کسی بر ارادۀ قویمۀ ذات مقدس، قاهر نشود؛ مع ذلک، ما از اهل‏‎ ‎‏دنیا و ارباب ثروت و مکنت، طلب حاجات کنیم و از حق تعالی‏‎ ‎‏غفلت نماییم. توکّل ما بر اوضاع طبیعت و امور طبیعیّه صدها‏‎ ‎‏مقابل بالاتر است از توکّل به حق. این نیست مگر آنکه حقیقت‏‎ ‎‏توحید افعال در قلب ما حاصل نشده.(259)‏

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 152

صفات مومنان 

‏     ‏‏خدای تعالی در آیۀ دوم از سورۀ انفال فرماید: (انَّمَا المُومِنُونَ‏‎ ‎‏الَّذِینَ اذَا ذُکِرَ الله وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اذَا تُلِیَت عَلَیهِم آیَاتُهُ زَادَتهُم‏‎ ‎‏ایماناً وَ عَلَی رَبِّهِم یَتَوَکَّلُونَ)‏‎[9]‎‏ تا آنکه می فرماید: (اُولئِکَ هُمُ‏‎ ‎‏المُومِنُونَ حَقّاً)‏‎[10]‎‏ به طور حصر می فرماید: مومنان آنانند که این‏‎ ‎‏چند صفت را دارند و غیر اینها مومن نیستند، و در آخر نیز فرماید:‏‎ ‎‏اینها فقط مومن درست راست می باشند.‏

‏     یکی از اوصافی که برای آنها ذکر شده است آنکه چون ذکر‏‎ ‎‏خدا شود قلبهای آنان ترسناک شود. و دیگر آنکه چون آیات حق‏‎ ‎‏بر آنها خوانده شود، آن آیات ایمان آنها را زیادت کند. و دیگر‏‎ ‎‏آنکه توکّل آنها بر پروردگار خودشان است.(260)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

علم و ادراک، ایمان نیست 

‏     ‏‏در روایات شریفه، اوصاف مومنین را شمرده اند و آنها را‏‎ ‎‏مُتَّصف به صفاتی کردند؛ از قبیل توکّل و تسلیم و رضا و خوف و‏‎ ‎‏رجا و امثال آن. و البته کسی که مُتَّصف به آن صفات نباشد، از اهل‏‎ ‎‏ایمان نخواهد بود. و این نیست جز آنکه این علم و ادراک که در ما‏‎ ‎‏هست، ایمان نیست، و الاّ ملازم با این اوصاف شریفه و اعمال‏‎ ‎‏صالحه بودیم، والله العالم.(261)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

جایگزینی اخلاص در قلب 

‏     ‏‏انسان باید در همین عالم، این چند صباح را مغتنم شمارد و‏‎ ‎‏ایمان را با هر قیمتی هست، تحصیل کند و دل را با آن آشنا کند. و‏‎ ‎‏این در اوّلِ سلوک انسانی صورت نگیرد، مگر آنکه اوّلاً، نیّت را در‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 153

‏تحصیل معارف و حقایق ایمانیه خالص کند و قلب را با تکرار و‏‎ ‎‏تذکّر، به اخلاص و ارادت آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین‏‎ ‎‏شود.(262)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقام مخلِص و مخلَص 

‏     ‏‏پس از تحصیل اخلاص، ممکن است راه به حقیقت پیدا کرد‏‎ ‎‏چنانچه در قرآن شریف در سورۀ مبارکه والصّافات در آیۀ 159 و‏‎ ‎‏160 می فرماید: (سُبحَانَ الله عَمَّا یَصِفُونَ * الاَّ عِبادَ الله‏‎ ‎‏المُخلَصِینَ) جز بندگان مخلَص که خلوص از مراتب شرک و‏‎ ‎‏دوبینی دارند و خالص از کثافات طبیعت شدند، خداوند منزَّه‏‎ ‎‏است از توصیف دیگران، گر چه مخلَصین (با فتح لام) مقام بالاتر‏‎ ‎‏از مخلِصین (با کسر لام) است.(263)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اهمیّت اخلاص 

‏     ‏‏اخلاص در تحصیل توحید و تجرید، از مهمّات سلوک‏‎ ‎‏است.(264)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عبور از علم به ایمان، شرط توکل 

‏     ‏‏چه بسا فقیه و محدِّث و متعبِّد بزرگواری که با آثار و اخبار‏‎ ‎‏معصومین ـ علیهم السلام ـ مانوس و احادیث باب توکّل علی الله و‏‎ ‎‏تفویض الی الله و ثقۀ بالله و رضا بقضاء الله را محفوظ است، و آن‏‎ ‎‏را از معادن وحی داند، و مفاد آنها را معتقد و چون علم برهانی‏‎ ‎‏متعبّد است، ولی به همین بلیّۀ بزرگ مبتلاست. و این نیست جز‏‎ ‎‏آنکه علوم آنها از حدود عقل و نفس تجاوز نکرده و به مرتبه قلب‏‎ ‎‏که محل نور ایمان است، نرسیده. و تا علوم در این پایه است، از‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 154

‏آنها احوال قلبیّه و حالات روحیّه حاصل نشود.(265)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دستگیری فیض خدا

‏     ‏‏بار الها! مگر فیض تو از ما دستگیری فرماید، و رحمت واسعۀ‏‎ ‎‏ذات مقدّست شامل حال ما افتادگان شود، و به هدایت و توفیق تو‏‎ ‎‏راه هدایت و رستگاری از برای ما باز شود.(266)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

غنای از مخلوق 

‏     ‏‏کسی که روی نیاز به درگاه غنی مطلق آورد، و دلبستگی به ذات‏‎ ‎‏مقدّس حق تعالی پیدا کرد، و چشم طمع از مخلوق فقیر نیازمند‏‎ ‎‏پوشید، بی نیازی و غنای از مخلوق در قلب او جایگزین شود، و‏‎ ‎‏عزّت و بزرگواری در دل او وطن کند.(267)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

یقین شرط تحقق توکل 

‏     ‏‏و در کتاب ‏‏مستدرک ‏‏عَن ابِی بَصیر عَنِ الصّادِقِ ـ علیه السلام ـ‏‎ ‎‏قالَ:«قالَ لی: ما مِن شَی ءٍ الاّ وَ لَهُ حَدٌّ. قالَ: فَقُلتُ: وَ ما حَدُّ التَّوَکُّلِ؟‏‎ ‎‏قالَ: الیَقینُ. قُلتُ: فَما حَدُّ الیَقینِ؟ قالَ: ان لا یَخافَ مَعَ الله شَیئاً».‏‎[11]‎‎ ‎‏خحدّ شی ء آن است که آن شی ء به آن منتهی شود. و در اینجا‏‎ ‎‏شاید مقصود آن است که توکّل منتهی شود به یقین، و صاحب‏‎ ‎‏توکّل دارای مقام یقین شود، چنانچه یقین منتهی شود به توحید‏‎ ‎‏فعلی که غیر حق ضارّ و نافعی و موثّر و مقدّری نبیند. و شاید‏‎ ‎‏مقصود آن باشد که توکّل محفوف و محدود به یقین است و‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 155

‏بی تحقّق یقین، توکّل به حقیقت محقّق نشود، چنانچه یقینِ به‏‎ ‎‏حقیقت، ثمره توحید است و محفوف و محدود به آن است.(268)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دلبستگی به رحمت واسعه 

‏     ‏‏اهل معرفت گویند: «بِبِسمِ الله ِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ ظَهَرَ الوُجُودُ».‏‎[12]‎‎ ‎‏این اسم رحمت که شعب آن رافت و عطوفت و امثال آن از اسماء‏‎ ‎‏صفاتیّه و افعالیّه است ـ اسمی است که حق تعالی بیشتر خود را به‏‎ ‎‏آن معرفی فرموده، و در هر یک از سور قرآنیّه آن را تکرار فرموده‏‎ ‎‏تا دلبستگی بندگان به رحمت واسعه آن ذات مقدّس روزافزون‏‎ ‎‏شود، و دلبستگی به رحمت حق منشا تربیت نفوس و نرم شدن‏‎ ‎‏قلوب قاسیه شود.(269)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقطه بیضاء و سوداء قلب 

‏     ‏‏برای اعمال صورت ملکوتی است، هر یک از اعمال را در قلب‏‎ ‎‏انسانی اثری است که از آن در روایات تعبیر شده به نقطه بیضا و‏‎ ‎‏نقطه سودا‏‎[13]‎‏؛ زیرا که از هر عمل صالحی اگر با شرایط صوریّه و‏‎ ‎‏معنویّه و قالبیّه و قلبیّه آورده شود، یک نورانیّتی در باطن قلب‏‎ ‎‏حاصل شود و یک صفای باطنی از برای انسان رخ دهد که انسان را‏‎ ‎‏به معرفت الله و توحید نزدیک کند تا آنجا که حقایق و سرایر‏‎ ‎‏توحید در قلب جایگزین شود، و از آن در ملک بدن نیز سرایت‏‎ ‎‏کند، و ارض طبیعت نورانی و مشرق به نور الهی شود که این غایت‏‎ ‎‏سعادت انسانی است.(270)‏

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 156

مبدا عزت نفس 

‏     ‏‏عزّت نفس، مبداش توکّلِ علَی الله و اعتماد بر حق تعالی، و‏‎ ‎‏غایتش خداست، و ثمره اش ترک غیر است.(271)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقام ولایت 

‏     ‏‏مقام ولایت مقامی است که واردات در تحت سیطرۀ آن واقع‏‎ ‎‏می شود.‏

‏     اگر تمام ملک جهان را به ولیّ کامل بدهند یا همه چیز را از او‏‎ ‎‏بگیرند، در قلبش اثری حاصل نشود، و هیچ یک از واردات در او‏‎ ‎‏تغییری ندهد.(272)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

الطاف خفیه الهی 

‏     ‏‏یک الطاف خفیه ای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به‏‎ ‎‏آن نداریم، اطلاع بر او نداریم. و چون ناقص هستیم از حیث علم،‏‎ ‎‏از حیث عمل، از هر جهتی ناقص هستیم، از این جهت در اینطور‏‎ ‎‏اموری که پیش می آید جزع و فزع می کنیم، صبر نمی کنیم. این‏‎ ‎‏برای نقصان معرفت ماست به مقام باری تعالی. اگر اطلاع داشتیم‏‎ ‎‏از آن الطاف خفیه ای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش‏‎ ‎‏دارد و اِنَّهُ لَطیفٌ عَلی عِبادِه‏‎[14]‎‏ و اطلاع بر آن مسائل داشتیم، در‏‎ ‎‏اینطور چیزهایی که جزئی است و مهم نیست اینقدر بی طاقت‏‎ ‎‏نبودیم؛ می فهمیدیم که یک مصالحی در کار است، یک الطافی در‏‎ ‎‏کار است، یک تربیتهایی در کار است...‏

‏     از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم که ما را بیدار کند؛ ما را‏‎ ‎‏به آن الطافی که خفی است و ما مطلع بر آن نیستیم، ما را بر آنها‏‎ ‎‏مطلع بفرماید تا اینکه ما هم مثل اشخاصی که معرفت دارند به‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 157

‏مقام ربوبیت، معرفت دارند به مدارج انسانیت، و دنیا را مد‏‎ ‎‏نظرشان نمی آورند، استقلال به آن نمی دهند، مآرب دنیایی شان‏‎ ‎‏تحت نظرشان نیست مستقلاً، و اینجا را طریق می دانند از برای‏‎ ‎‏جاهای دیگر، از برای سعادتهای بزرگ دیگر.(273)‏

10 / 8 / 56

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شکست ناپذیری قیام برای خدا 

‏     ‏‏اگر قیام برای خدا باشد، پشتوانۀ خدا باشد، یک طمانینه ای در‏‎ ‎‏نَفس پیدا می شود که دیگر شکست توی آن نیست؛ یک حالت‏‎ ‎‏نفسانی در انسان پیدا می شود برای اینکه به یک قدرت لایزال‏‎ ‎‏متصل شده است.(274)‏

11 / 9 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

غلبه بر هر چیزی با اتکال به خدا 

‏     ‏‏من از ملت خودم و از همۀ شما و از همۀ ملتهای مُسلم‏‎ ‎‏می خواهم که اتکال به خدا بکنید؛ در همۀ کارها اتکال به خدا‏‎ ‎‏بکنید. قدرتها در مقابل قدرت خدا هیچ است، قوه ها در مقابل قوه‏‎ ‎‏الهی نابود است. اتکال به خدا بکنید، غلبه به هر چیز می کنید.‏‎ ‎‏پیغمبر اسلام با آنکه یک نفر بود در مقابل همۀ دشمنها، با اتکال به‏‎ ‎‏خدا غلبه کرد بر همه. و وقتی وارد مکه شد ـ مکه ای که او را آنقدر‏‎ ‎‏زجر داده بودند ـ وارد مکه شد، پیروزمندانه با فتح، با نصر وارد‏‎ ‎‏شد و دنیا را روشن کرد. نهضت رسول اکرم نهضت انسانی بود،‏‎ ‎‏نهضت الهی بود؛ مثل قدرتهای دیگر نبود که شیطانی است ‏‏[‏‏و‏‏]‏‎ ‎‏برای منافع شخصی یا برای دولتداری قیام کردند و آدمکشی‏‎ ‎‏می کنند. خیر، یک قدرت الهی دنبال این بود. تعلیمات الهی بود که‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 158

‏ملتهایی که به سنگ پرستی و بت پرستی و آتش پرستی و بدتر از‏‎ ‎‏اینها مبتلا بودند، اینها را... موحد کرد، و نور توحید و پرچم توحید‏‎ ‎‏را بر همۀ ممالک اسلام سایه افکن کرد. برای اینکه اتکالش به خدا‏‎ ‎‏بود، جبرئیل امین پشت سرش بود. شما هم اتکال به خدا کنید تا‏‎ ‎‏جبرئیل امین پشت سر شما با شما همراه باشد، فرشتگان با شما‏‎ ‎‏همراه باشند.(275)‏

6 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تقوا موجب نترسی از غیر خدا 

‏     ‏‏وقتی که تقوا بود، وقتی با خدا بودیم، باک نیست که مردم از ما‏‎ ‎‏اِعراض کنند؛ دنیا پشت بر ما بکند. باک نباید داشته باشیم برای‏‎ ‎‏اینکه خدا با شماست. و اگر خدای نخواسته عنایت او برداشته‏‎ ‎‏شد، همۀ عالم هم که با شما باشند فایده ندارد.(276)‏

14 / 12 / 57

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حل کارها در توجه به خدا

‏     ‏‏من متوقعم که همۀ آقایان به خدا اتکا بکنند، به خدا توجه‏‎ ‎‏بکنند که با توجه به خدا این کارها حل می شود و حل شد.(277)‏

29 / 1 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رمز پیروزی در توجه به خدا و اولیا

‏     ‏‏تا اعتماد به خدا هست، تا توجه به خدا هست، تا اینکه این‏‎ ‎‏روحیۀ شجاعت درشماهست، پیروزخواهیدبود.(278)‏

29 / 1 / 58

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 159

توجه به معنویت کلید پیروزی 

‏     ‏‏اینهمه اسلام خواستن، توجه همه به معنویت بودن، توجه‏‎ ‎‏همه به خدا و دین خدا بودن، شما را پیروز کرد. این توجه را‏‎ ‎‏از دست ندهید؛ این رمز پیروزی است، کلید پیروزی است؛‏‎ ‎‏این کلید را محکم نگه دارید. وحدت پیدا بکنید؛ مقصد هم‏‎ ‎‏خدا.(279)‏

4 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

معنویت اسلام مایه عزت مسلمین

‏     ‏‏اگر همۀ ملتها و دولتهای اسلامی اغراض شخصیه را کنار‏‎ ‎‏بگذارند و همه با هم به اسلام رو بیاورند و تحت لوای «لااله الاالله »‏‎ ‎‏باشند، قدرت اول را در دنیا احراز می کنند؛ برای اینکه‏‎ ‎‏معنویت اسلام کمک آنهاست و خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏پشتیبان.(280)‏

5 / 2 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تاثیر تقوا در احیای کشور

‏     ‏‏آنی که تقوا و ایمان دارد نه تطمیع در او تاثیر می کند ـ که خیانت‏‎ ‎‏کند ـ برای اینکه ببرد یک چیزی؛ و نه تهدید در او اثر می کند؛‏‎ ‎‏برای اینکه تهدیدها را با خلاف تکلیف کردن موازنه می کند،‏‎ ‎‏می گوید نباید بکنم. اگر شما و ما دست به هم بدهیم و یک جامعۀ‏‎ ‎‏توحیدی، به معنای اینکه همه معتقد به خدا، همه معتقد به اینکه‏‎ ‎‏یکوقتی کارها جزا دارد، همه معتقد و مومن به همۀ جهات، اگر ما‏‎ ‎‏و شما دست به هم بدهیم و جوانها را مومن، متقی، بار بیاوریم،‏‎ ‎‏مملکتمان تا آخر احیا می شود.(281)‏

*  *  *3 / 3 / 58


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 160

تقویت روح در توجه به خدا

‏     ‏‏تقویت در جانب روح به این است که توجهتان به خدای تبارک‏‎ ‎‏و تعالی زیاد باشد؛ اتکایتان به قدرت لایزال حق تعالی باشد، و‏‎ ‎‏نظرتان نظر الهی باشد و تبعیت از احکام خدا بکنید؛ و در جسم و‏‎ ‎‏جان هر دو فداکار اسلام باشید.(282)‏

1 / 4 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تاثیر ذکر در آرامش قلب 

‏     ‏‏توجه به او را از یاد نبرید. توجه به او منشا همه خیرات است،‏‎ ‎‏برای دنیای شما، برای آخرت شما. به ذکر خدا مطمئن می شود‏‎ ‎‏قلبها: الاَ بِذِکرِالله ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ‏‎[15]‎‏ قلبها اگر بخواهد مطمئن باشد،‏‎ ‎‏که بهترین نعمت این است که انسان مطمئن باشد الآن شما اینجا‏‎ ‎‏نشسته اید، نه شما از من می ترسید، نه من از شما، برادریم همه،‏‎ ‎‏این «اطمینان» است.(283)‏

6 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

حل مشکلات با اتکال به خداوند 

‏     ‏‏شما استناد به خدا داشته باشید. و این استناد به خدا تمام‏‎ ‎‏مشکلاتمان را ان شاءالله حل خواهد کرد، مشکلات زیاد است.‏‎ ‎‏لکن ارادۀ مصمم ملت و مهمتر استناد به خدای تبارک و تعالی،‏‎ ‎‏مشکلات را آسان می کند.(284)‏

22 / 7 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رو به رحمت الهی‎ ‎کنید 

‏     پشت به دنیا و رو به عالم غیب، پشت به انانیت خود، و رو به‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 161

‏رحمت الهی، قدرت الهی. این را حفظش کنید! این نعمتی که خدا‏‎ ‎‏به شما داد و شما را متحول کرد به یک ملت دیگری.(285)‏

1 / 10 / 58

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اتصال دل به مبدا قدرت 

‏     ‏‏دلهایتان را به آن مبدا قدرت متصل کنید. گمان نکنید که ما‏‎ ‎‏خودمان چیزی هستیم. از این وابستگیهای دنیایی بیرون بروید و‏‎ ‎‏وابسته کنید خودتان را به آن مبدا قدرت. قطره ها خودتان را به‏‎ ‎‏دریا برسانید. ماها قطره ایم، از قطره هم کمتر. اما اگر متصل بشویم‏‎ ‎‏به آن دریا، کار ازمان خیلی می آید.(286)‏

*  *  *12 / 10 / 58

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

رفع حجاب با تعلیم خدا 

‏     ‏‏ما محجوب هستیم و نمی دانیم قصد چیست. و همه محجوب‏‎ ‎‏هستیم الاّ آن کسی که به تعلیم خدا معلَّم است، و آن کسانی که به‏‎ ‎‏تعلیم او معلَّم هستند.(287)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

غلبه بر دشمن از تقویت ایمان 

‏     ‏‏شما و همۀ دوستانی که می خواهند مهیا بشوند از برای این‏‎ ‎‏ارتش بیست میلیونی، که ان شاءالله موفق بشوند، به همۀ آنها‏‎ ‎‏سفارش این معنا را که یک قدرت ایمان در خودتان ایجاد کنید.‏‎ ‎‏اطمینان قلبی پیدا بکنید. قوه، قوۀ الهی در خودتان ایجاد کنید. این‏‎ ‎‏قوۀ الهی و قدرت الهی موجب این معنا می شود که خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی طرف شما را بترساند، و هر چند زیاد باشند شما غلبه به آنها‏‎ ‎‏بکنید.(288)‏

*  *  *28 / 1 / 59


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 162

نقش ایمان در رفع حجابها 

‏     ‏‏خدای تبارک و تعالی، یک میزانی در قرآن کریم قرار داده است‏‎ ‎‏که با آن میزان ما باید خودمان را و دیگران را بشناسیم. می فرماید‏‎ ‎‏که: «اَلله ُ ولیُّ الَّذینَ آمَنوُا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ‏‎ ‎‏کَفَرُوا اَولیاءُهُمُ الطّاغُوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ اِلَی الظُّلُماتِ».‏‎[16]‎‎ ‎‏میزان در مومن و غیر مومن؛ مومن واقعی و غیر مومن این است که‏‎ ‎‏کتاب خدا می فرماید که چنانچه مومن است، خدای تبارک و تعالی‏‎ ‎‏ولیّ اوست، و مومنین را خدای تبارک و تعالی از همۀ ظلمتها، از‏‎ ‎‏همۀ تاریکیها، از همۀ چیزهایی که انسانها را محجوب می کند از‏‎ ‎‏حق تعالی، از همۀ اینها اخراج می کند و در نور وارد می کند. این‏‎ ‎‏انسانی که در اینجا غرق حجابهاست، غرق ظلمات است، اگر‏‎ ‎‏ایمان واقعی بیاورد، از همۀ انواع ظلمات، خداوند او را خارج‏‎ ‎‏می کند و به نور وارد می کند. یک قلب ظلمانی که در این عالم تمام‏‎ ‎‏چیزهایش حجاب است برای او، این حجابها را خدای تبارک و‏‎ ‎‏تعالی، یکی پس از دیگری برمی دارد و نور را به جای آنها‏‎ ‎‏می گذارد، که نور مطلق همان جمال خودش هست.(289)‏

6 / 3 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شرط بیداری و نجات 

‏     ‏‏ملت ما متحول شد به یک ملتی بیدار، آشنای به همۀ امور. و‏‎ ‎‏شما مطمئن باشید که این بیداری ان شاءالله ، با شرط اینکه توجهتان‏‎ ‎‏را به خدا مستحکم کنید، این بیداری هست و شما را نجات‏‎ ‎‏می دهد ان شاءالله .(290)‏

14 / 3 / 59

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 163

نترسیدن به خاطر تمسّک به خدا 

‏     ‏‏تا تمسک به او دارید از هیچ چیز، از هیچ آسیبی نترسید. کسی‏‎ ‎‏که به خدا متمسک است از هیچ چیز نمی ترسد؛ برای اینکه،‏‎ ‎‏آخرش این است که انسان را بکشند، آخرش شهادت است، از این‏‎ ‎‏ترسی ندارد.(291)‏

15 / 4 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

هی نگویید من، بگویید مکتب من 

‏     ‏‏اینقدر خودنمایی نکنید. این اشتباه است. انسان باید توجه به‏‎ ‎‏خدا داشته باشد و خودش را در مکتبش فانی کند. هی نگوید من،‏‎ ‎‏بگوید: مکتب من. هر وقت می گویید، «مکتب من» بگویید. از‏‎ ‎‏پیغمبرها بشنوید این مطلب را. از اولیای خدا تعلیم بگیرید که‏‎ ‎‏همیشه دنبال مکتب بوده اند، نه دنبال خودشان؛ نه خودشان زرق‏‎ ‎‏و برق دنیایی داشته اند و نه اینقدر توجه به نفس داشتند که من چه‏‎ ‎‏کردم و من چه کردم. خیر، این حرفها نبوده. از آنها باید تعلیم‏‎ ‎‏بگیریم و آدم بشویم. آدم، وقتی ‏‏[‏‏ساخته‏‎ ‎‏]‏‏می شود که خودش را‏‎ ‎‏هیچ نبیند و هرچه می بیند خدا ببیند و هر چه هم هست اوست:‏‎ ‎‏الله ُ نُورُ السَّمواتِ وَالاَرض.  تمام قدرتها مال اوست و تمام نورها‏‎ ‎‏مال اوست و همه چیز از اوست و ما هیچ هستیم و این معنا را باید‏‎ ‎‏ادراک بکنیم. اگر مسلمین ادراک بکنند که ما از خدا هستیم و برای‏‎ ‎‏خدا باید باشیم، دیگر آسیب نمی بینند.(292)‏

15 / 5 / 59

*  *  *

‏ ‏

الهی شدن کارها 

‏     همین معناست که یک جامعه ای پیدا بشود که همه متوجه به‏‎ ‎‏خدای ـ تبارک و تعالی باشند و همه در راه او. اگر همه در راه او‏‎ ‎


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 164

‏شد، اقتصاد هم الهی می شود، فرهنگ هم الهی می شود، ارتش‏‎ ‎‏هم الهی می شود، ژاندارمری هم الهی می شود، دانشجو و معلّم‏‎ ‎‏هم الهی می شوند.(293)‏

9 / 6 / 59

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سرّ غلبه بر مشکلات 

‏     ‏‏ما با دست خالی بر این قدرت فوق العاده، قدرت شیطانی که‏‎ ‎‏همۀ قدرتها دنبال او بودند، غلبه کردیم و این نبود جز اینکه ملت‏‎ ‎‏ما همراه با هم بودند و صبور بودند و بر مشکلات صبر می کردند‏‎ ‎‏و مشکلات را با صبر و با اتکال به خدای تبارک و تعالی این‏‎ ‎‏مشکلات را حل کردند.(294)‏

*  *  *21 / 7 / 59

‏ ‏

‏ ‏

چگونگی حصول اطمینان 

‏     ‏‏اگرتمام عالم را، تمام اینکه کشانها و تمام این سیّارات و ثوابت و‏‎ ‎‏هرچه هست در تحت سلطۀ یک نفر بیاید، باز قانع نمی شود، برای‏‎ ‎‏اینکه اینها کمال مطلق نیست. تا نرسد به آنجایی که اتصال به‏‎ ‎‏دریای کمال مطلق پیدا بکند و فانی در آنجا بشود، برایش اطمینان‏‎ ‎‏حاصل نمی شود. الا بِذِکرِ الله ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ. نه به ریاست‏‎ ‎‏جمهوری ونه به نخست وزیری و نه به قدرت قدرتهای بزرگ و نه‏‎ ‎‏به دارا بودن همۀ مُلک و ملکوت. آنی که اطمینان می آورد و نفس‏‎ ‎‏را از آن تزلزل که دارد و خواهش که دارد بیرون می آورد «ذکر الله »‏‎ ‎‏است. نه ذکر الله به اینکه با لفظ، ما لا اله الاّ الله بگوییم. ذکر اللهی‏‎ ‎‏که در قلب واقع می شود، یاد خدا، توجه به او: الا بذِکرِ الله ِ تَطمَئِنُّ‏‎ ‎‏القُلُوبُ.(295)‏

*  *  *28 / 12 / 59


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 165

اتکای به خدا در ادامه جنگ 

‏     ‏‏انسان باید هر کاری می کند یک راهی داشته باشد، یک اتکایی‏‎ ‎‏داشته باشد. ملت ما اتکای به خدا دارد، در جبهه، جنگ می کند.‏‎ ‎‏ملت ما اتکاء به خدا دارد، در جبهه جنگ می کند و نماز شب‏‎ ‎‏می خواند و ـ عرض می کنم که ـ با دشمن اسلام مبارزه می کند، اگر‏‎ ‎‏آنجا شهید بشود آن اجرش با خدای تبارک و تعالی است و پیش‏‎ ‎‏خدا آبرومند است، پیش خلق هم آبرومند است.(296)‏

19 / 5 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اصلاح امور با اتکای به خدا 

‏     ‏‏اتکال به خدا بکنید، اطمینان داشته باشید که با اتکال به خدا‏‎ ‎‏تمام کارهای شما اصلاح می شود.(297)‏

19 / 5 / 60

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نزول سکینه در دل رزمندگان 

‏     ‏‏بارالها! جوانان رزمندۀ ایران فتح را از تو می دانند و به قدرت‏‎ ‎‏خویش مغرور نیستند. و اگر غرور و سرافرازی هست برای آن‏‎ ‎‏است که مورد عنایت و حمایت ذات مقدس تو هستند. تو، طمانینه‏‎ ‎‏و سکینه را در دل آنان نازل فرمودی و رعب و وحشت را در قلوب‏‎ ‎‏دشمنان آنان که دشمنان اسلامند انداختی. خداوندا! هر چه هست‏‎ ‎‏از توست، و امید آن داریم که این عنایت و حمایت را ادامه دهی تا‏‎ ‎‏پیروزی نهایی، و پس از آن نیز تا آنگاه که دشمنان تو و اسلام در‏‎ ‎‏نبرد با جنودالله و حزب الله هستند و تا استقرار حکومت الله .(298)‏

12 / 1 / 61

*  *  *

‏ ‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 166

تقوا برای دفع آفات دنیا 

‏     ‏‏اینکه می بینید که در نماز جمعه، که بزرگترین اجتماعات است‏‎ ‎‏ـ در اسلام قاعده اش بود، باشد ـ و بحمد الله ، امروز در ایران‏‎ ‎‏بزرگترین اجتماعات است، در خطبه امر شده است به اینکه‏‎ ‎‏دعوت به تقوا بکنید، این برای اهمیتی است که تقوا دارد. دنبال‏‎ ‎‏اینکه توحید را تذکر می دهید و صلوات و سلام را بر پیغمبر اکرم و‏‎ ‎‏اولیایش می فرستید و از آنها نام می برید، در قبال او، امر به تقوا‏‎ ‎‏کنید. و سرسری از امر به تقوا نگذرند ائمه جمعه، این را یکی از‏‎ ‎‏مسائل مهم بدانند. ملت اگر متقی شد، می تواند که حفظ کند‏‎ ‎‏خودش را از همۀ آفاتی که در دنیا پیش می آید. و ائمۀ جمعه ان‏‎ ‎‏شاء الله ، بیشتر توجه بکنند که مردم را دعوت کنند به تقوا. باید‏‎ ‎‏مردم را آشنا کرد با آن چیزی که انبیا برای آن آمدند. برای مکارم‏‎ ‎‏اخلاق همۀ انبیا آمدند؛ بُعِثتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاخلاق. برای تقوا و‏‎ ‎‏آدم سازی آمدند انبیا، و حالا که این ائمۀ جمعه شغل انبیا را که‏‎ ‎‏نماز جمعه بوده است و نماز بوده است، در سایر جاها این شغل‏‎ ‎‏شریف را متکفل شده اند، همت کنند به اینکه مردم را آموزش‏‎ ‎‏تقوا بدهند، دعوت به تقوا بکنند. ذکر تقوا و تاریخ تقوا گفتن، این‏‎ ‎‏در خطبۀ جمعه کافی نیست، باید دعوت کنند مردم را به تقوا،‏‎ ‎‏وادار کنند مردم را به تقوا. اهمیت بدهند به این خاصۀ الهی که انبیا‏‎ ‎‏برای آن آمدند. و شما آموزگارها باید اهمیت بدهید به مسئله تقوا.‏‎ ‎‏و آموزندگان هم باید اهمیت بدهند. و اساتید دانشگاه و اساتید‏‎ ‎‏حوزه ها هم به این خاصه باید اهمیت خاص بدهند که اگر علم‏‎ ‎‏تنهای بی تقوا باشد، ولو علم توحید باشد، ولو علم ادیان باشد، در‏‎ ‎‏آن عالم ارزش ندارد.(299)‏

5 / 10 / 61

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 167

باز شدن راهها بر اثر توجه به خدا 

‏     ‏‏اگر توجه به خدا بکنند و با توجه به خدا اشتغال به کار بکنند و‏‎ ‎‏اشتغال به فعالیت برای اسلام بکنند، خدای تبارک و تعالی راهها را‏‎ ‎‏بر آنها باز می کند.(300)‏

21 / 11 / 61

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

معنویت جوانان جبهه از جانب خدا 

‏     ‏‏الآن انسان می بیند که جوانهایی هستند، من زیاد به اینها بر‏‎ ‎‏می خورم، جوانهایی هستند که می آیند گریه می کنند که ما‏‎ ‎‏می خواهیم برویم به جبهه  نمی گذارند برویم. همین پریروز یا‏‎ ‎‏دیروز بود که یک جوانی آمده بود، گفت دوتا برادرم کشته شده،‏‎ ‎‏خودم می خواهم بروم. گفتم جوان، تو کافی است، آنها رفتند‏‎ ‎‏دیگر بس است، شروع کرد گریه کردن. خوب یک همچو‏‎ ‎‏[‏‏معنویتی‏‏]‏‏، این جز به عنایت خدا نمی شود. یک معنویتی است که‏‎ ‎‏غیر از عنایت خدا نمی تواند این معنویت را برای کسی ایجاد‏‎ ‎‏کند.(301)‏

11 / 11 / 62

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عوامل ایجاد طمانینه 

‏     ‏‏حرکت در راه حق و عمل به آن، خود تفکر آزاد و ذکر خداست‏‎ ‎‏که موجب طمانینه است.(302)‏

7 / 3 / 63

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ذکر دائمی 

‏     ‏‏آنچه مایۀ نجات انسانها و آرامش قلوب است وارستگی و‏‎ ‎‏گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 168

‏تعالی حاصل شود.(303)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مددنما 

 

‏ای دوست مدد نما که سیری بکنم‏

‏ ‏‏طاعت به کناری زده خیری بکنم‏

‏فارغ ز تویی و منی و سرّ و علن‏

‏ ‏‏یاری طلبم روی به دیری بکنم(304)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

هر آنچه هستم بنما

 

‏هوشیاری من بگیر و مستم بنما‏

‏ ‏‏سرمست زبادۀ الستم بنما‏

‏بر نیستیم فزون کن از راه کرم‏

‏ ‏‏در دیدۀ خود هر آنچه هستم بنما(305)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

استقامت در پرتو ایمان 

‏     ‏‏ایران متکی به یک قدرت عظیم است و آن قدرت خدا. کسی‏‎ ‎‏که متکی به قدرت خداست، کسی که ایمان در قلب او هست،‏‎ ‎‏کسی که علم به معاد دارد و خدا را می شناسد و قضای الهی را‏‎ ‎‏می داند، این از این معانی از میدان در نمی رود.(306)‏

30 / 3 / 64

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نقش اخلاص و ایمان 

‏     ‏‏شما ملاحظه کنید الآن قدرتهای بزرگی که اتکا دارند به آن‏‎ ‎‏سلاحهای عجیب و غریب خودشان، در اضطراب دارند زندگی‏‎ ‎‏می کنند. گمان نکنید که کاخ سفید یا کرملین الآن آرام نشسته اند و با‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 169

‏وضع آرام زندگی می کنند. آنها با اضطراب زندگی می کنند و این‏‎ ‎‏اضطراب برای این است که آنها تبع شیطان هستند و شیطان‏‎ ‎‏نمی گذارد که طمانینه پیدا بشود در قلب انسان.‏

‏     شما بخواهید که اضطراب نداشته باشید و بخواهید که ایمانتان‏‎ ‎‏را قوی بکنید، بدانید که نصرت دنبالش است. اول باید اخلاصتان‏‎ ‎‏را قوی بکنید، ایمانتان را قوی بکنید بعد دنبال کار بروید به آن‏‎ ‎‏طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است. و این اخلاص و‏‎ ‎‏ایمان، شما را تقویت می کند و روحیۀ شما را بالا می برد و نیروی‏‎ ‎‏شما جوری می شود که هیچ قدرتی نمی تواند مقابله بکند.(307)‏

28 / 4 / 65

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

سر نهم بر قدمت 

 

‏بر کنم خرقه سالوس اگر لُطف کُنی‏

‏ ‏‏سر نهم بر قدمت خرقه گذارم به کنار(308)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

گر لطف کنی 

 

‏گر لُطف کُنی نوازیم با نظری‏

‏ ‏‏صاحب نظران را همه از یاد برم(309)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فریادرس 

 

‏فریادرس ناله درویش تویی‏

‏ ‏‏آرامی بخش این دل ریش تویی‏

‏طوفان فزاینده مرا غرق نمود‏

‏ ‏‏یادآور راه کشتی خویش تویی(310)‏

‏ ‏

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 170

حسن ختام 

‏ ‏

‏ ‏

‏اَلا یا ایها الساقی زمی پر ساز جامم را‏

‏ ‏‏که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را‏

‏از آن می ریز در جامم که جانم را فنا سازد‏

‏ ‏‏برون سازد ز هستی هسته نیرنگ و دامم را‏

‏از آن می ده که جانم را ز قید خود رها سازد ‏

‏ ‏‏به خود گیرد زمامم را فرو ریزد مقامم را‏

‏از آن می ده که در خلوتگه رندان بی حرمت‏

‏ ‏‏به هم کوبد سجودم را به هم ریزد قیامم را‏

‏نبودی در حریم قدس گلرویان میخانه‏

‏ ‏‏که از هر روزنی آیم گلی گیرد لجامم را‏

‏روم در جرگه پیران از خود بیخبر شاید‏

‏ ‏‏برون سازند از جانم به می افکار خامم را‏

‏تو ای پیک سبکباران دریای عدم از من ‏

‏ ‏‏به دریادار آن وادی رسان مدح و سلامم را ‏

‏به ساغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه‏

‏ ‏‏به پیر صومعه برگو ببین حسن ختامم را(311)‏*‎[17]‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 171

  • )) و چون جامع همۀ صورتهای کونیه و الهیه بود، از این رو در تحت تربیت اسم اعظمی که به همۀ اسما و  صفات محیط بود و بر همۀ رسمها و تعینها حکومت داشت قرار گرفت، پس رب انسان جامع کامل همانا حضرت الهیه است و سزاوار است که او خدای را به نامی که با مقامش تناسب دارد و او را از اموری که با او سازگار نیست محافظت می کند، بخواند و از این روست که باید در مقام استعاذه و پناهندگی از شیطان رجیم      به نام الله پناهنده شود نه دیگر نامها و آنجا که می خواهد به پروردگار مردم پناهنده شود که خدا می فرماید: قل اعوذ برب الناس به او امر شده است تا از شر کسی پناهنده شود که با مرتبۀ او و کمالات او ضدیت و تنافر دارد و آن وسوسۀ باطنی است و پناه به خدا برد از کسی که در باطن او وسوسه ایجاد می کند و در راه معرفت، راهزن اوست.
  • )) باید متوجه بود که قول خدای تعالی همه اش رضایت بخش است و هیچ سخطی در آن نیست زیرا با قول  تکوینی حضرتش ماهیات را به راه راستش که وجود و کمالات وجود است هدایت فرمود و با قول تشریعی اش نفوس مستعد را هدایت فرمود تا در ناحیۀ علم و عمل از قوه به فعل آیند. پس هر کس که با هدایت تکوینی یا تشریعی هدایت شده باشد در امر تکوینی الهی و اطاعت امر(کن) و در قول تشریعی و اطاعت دستورات اوست و آن کس که هدایت نشده باشد استعدادش معدوم و با امر تکوینی مخالفت کرده و شقاوت گریبانگیرش گشته و اوامر تکلیفی و دستورات شرعی او را انجام نخواهد داد.
  • )) «من در آسمان و زمینم نگنجم، ولی در دل بندۀ مومنم جای گیرم». این حدیث با اندکی تغییر در عوالی اللئالی؛ ج 4، ص 7؛ بحارالانوار؛ ج 55، ص 39 آمده است.
  • )) «همانا قلبها در میان دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارند، آنها را هر گونه بخواهد می چرخاند»؛ بحارالانوار؛ ج 72، ص 48، «کتاب العشرة»، باب 40، ح 9.
  • )) زمر  /  53.
  • )) اقتباس از سورۀ اعراف، آیه 156.
  • )) بحارالانوار؛ ج 1، ص 225، «کتاب العلم»، باب 7، ح 17.
  • )) «العلمُ نورٌ یَقعُ فی قَلبِ مَن یُریدُ الله ُ تبارکَ و تعالی اَن یَهدیه»؛ بحارالانوار؛ ج 1، ص 225، «کتاب العلم»، باب 7، ح 17.
  • )) «مومنان کسانی هستند که چون نام خدا برده شود، خوف بر دلهای ایشان چیره گردد و چون آیات خدا بر آنان خوانده شود، ایمان ایشان افزون گردد و بر پروردگارشان توکل می کنند»؛ (انفال  /  2).
  • )) «و ایشان بدرستی همان ایمان آورندگان هستند»؛ (انفال  /  4).
  • )) «ابوبصیر از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ نقل می کند که: آن حضرت به من فرمودند: هیچ چیزی نیست، مگر اینکه حدّی دارد. ابوبصیر گفت: به امام(ع) عرض کردم: حدّ توکّل چیست؟ امام(ع) فرمود: یقین. گفتم: حدّ یقین چیست؟ فرمود: اینکه با [وجود] خدا، از چیزی نترسی»؛ مستدرک الوسائل؛ ج 11، ص 215، باب 11، ح 2.
  • )) الفتوحات المکیة؛ ج 1، ص 102، (طبع چهار جلدی) و با تحقیق عثمان یحیی، ج 2، ص 133.
  • )) نگاه کنید به: اصول کافی؛ ج 2، ص 170، «کتاب الایمان و الکفر»، باب 94 (انَّ الله انّما یُعطی الدّینَ مَن یُحِبُّهُ)، ح 7؛ همان؛ ص 208، «کتاب الایمان و الکفر»، «باب الذُّنوب»، ح 13، ص 209، ح 20.
  • )) «خداوند در حق بندگان بسی مهربان است»؛ (آل عمران  /  30).
  • )) رعد  /  28.
  • )) بقره  /  257.
  • * علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر در این مبحث رجوع کنید به:1. شرح دعای سحر؛ ص 218.2. همان؛ ص 238.3. همان؛ ص 239.4. همان؛ ص 279.5. چهل حدیث؛ ص 113. 6. شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ ص 416.7. صحیفه امام؛ ج 6، ص 281ـ282 .8. همان؛ ص 360ـ361 . 9. همان؛ ج 7، ص 59ـ60 . 11. همان؛ ج 6، ص 468ـ469 .12. همان؛ ج 7، ص 45ـ48 . 13. همان؛ ص 88ـ89 . 14. همان؛ ص 129ـ130 .15. همان؛ ص 147ـ149 . 16. همان؛ ص 153ـ154 . 17. همان؛ ص 190ـ191 . 18. همان؛ ص 264ـ265 . 19. همان؛ ص 265ـ267 . 20. همان؛ ص 399ـ401 . 21. همان؛ ج 8، ص 438ـ439 . 22. همان؛ ص 424ـ425 .23. همان؛ ج 9، ص 30ـ32 . 24. همان؛ ص 181ـ182 .25. همان؛ ج 11، ص 273ـ274 .26. همان؛ ص 368ـ370 .27. همان؛ ص 397ـ398 .28. همان؛ ص 456ـ457 .29. همان؛ ص 532ـ533 .30. همان؛ ص 533ـ535 .31. همان؛ ج 12، ص 241ـ243 .32. همان؛ ص 246ـ247 .33. همان؛ ص 355ـ356 .34. همان؛ ص 378ـ380 .35. همان؛ ص 384ـ386 .36. همان؛ ص 404ـ406 .37. همان؛ ج 13، ص 141ـ143 .38. همان؛ ص 158ـ160 .39. همان؛ ص 234ـ235 .40. همان؛ ص 289ـ291 .41. همان؛ ص 506ـ507 .42. همان؛ ج 14، ص 209ـ210 .43. همان؛ ج 15، ص 76ـ78 .44. همان؛ ص 382ـ383 .45. همان؛ ص 383ـ384 .46. همان؛ ص 402ـ404 .47. همان؛ ص 449ـ450 .48. همان؛ ج 16، ص 17ـ18 .49. همان؛ ص 180ـ181 .50. همان؛ ص 185ـ187 .51. همان؛ ص 312ـ313 .52. همان؛ ص 3911ـ392 .53. همان؛ ص 462ـ464 .54. همان؛ ص 468ـ469 .55. همان؛ ج 17، ص 118ـ119 .56. همان؛ ص 150ـ151 .57. همان؛ ص 192ـ194 .58. همان؛ ص 211ـ212 .59. همان؛ ص 174ـ178 .60. همان؛ ص 222ـ223 .61. همان؛ ج 18، ص 100ـ101 .62. همان؛ ص 216ـ217 .63. همان؛ ص 460ـ462 .64. همان؛ ص 503 . 65. همان؛ ج 19، ص 225ـ227 .66. همان؛ ص 481ـ482 .67. همان؛ ج 20، ص 76ـ77 .68. همان؛ ص 229ـ230 .69. همان؛ ص 279ـ280 .70. همان؛ ص 471ـ472 71. همان؛ ج 21، ص 116ـ117