چشم بیمار
من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم
فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم
همچو منصور خریدار سر دار شدم
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 145
غم دلدار فکنده است به جانم شرری
که به جان آمدم و شهره بازار شدم
در میخانه گشایید به رویم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم
جامه زهد و ریا کندم و بر تن کردم
خرقه پیر خراباتی و هوشیار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند می آلوده مددکار شدم
بگذارید که از بتکده یادی بکنم
من که با دست بت میکده بیدار شدم(249)
* * *
خواندن خدا به تناسب مقام و نیاز
و لما کان جامعا لجمیع الصور الکونیة و الالهیة کان مربّی بالاسم الاعظم المحیط بجمیع الاسماء والصفات، الحاکم علی جمیع الرسوم والتعینات.
فالحضرة الالهیة ربّ الانسان الجامع الکامل؛ و فینبغی له ان یدعوا ربه بالاسم المناسب لمقامه والحافظ له من منافراته. ولهذا استعیذ بالله من الشیطان الرجیم دون سائر الاسماء و صار ماموراً بالاستعاذة برب الناس فی قوله تعالی «قُل اعُوذُ بِرَبِّ النَّاس» من شرّ الذی ینافر مرتبته و کمالاته، و هو الوسوسة فی صدره من الموسوس القاطع لطریقه فی سلوک المعرفة.(250)
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 146
هدایت ماهیات و نفوس
ثم ان قول الله تعالی رضیّ کله، لا یدخل فیه السخط. فانه بقوله التکوینی هدی الماهیات الی طریقها المستقیم، من الوجود و کمالات الوجود؛ و بقوله التشریعی هدی النفوس المستعدة لاخراجها من القوة الی الفعل فی جانب العلم والعمل. فمن هُدی بالهدایة التکوینیة او التشریعیة فمن متابعة قول الله التکوینی و اطاعة امره «کن» و قوله التشریعی و اطاعة اوامره التکلیفیة؛ و من لم یهتد فلعدم استعداده و مخالفة امره التکوینی و شقاوته و عدم اطاعة امره التکلیفی.(251)
* * *
درخواست همراهی از خداوند
ملتفت باش که خیالات فاسدۀ قبیحه و تصورات باطله از القائات شیطان است که می خواهد جنود خود را در مملکت باطن تو برقرار کند؛ و تو که مجاهدی با شیطان و جنودش و می خواهی صفحۀ نفس را مملکت الهی [و ]رحمانی کنی، باید مواظب کید آن لعین باشی و این اوهام برخلاف رضای حق تعالی را از خود دور نمایی تا ان شاءالله در این جنگ داخلی این سنگر را که خیلی مهم است از دست شیطان و جنودش بگیری، که این سنگر به منزلۀ سرحدّ است، اگر اینجا غالب شدی امیدوار باش.
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 147
و ای عزیز، از خدای تبارک و تعالی در هر آن استعانت بجوی و استغاثه کن در درگاه معبود خود، و با عجز و الحاح عرض کن: بارالها، شیطان دشمن بزرگی است که طمع بر انبیا و اولیای بزرگ تو داشته و دارد، تو خودت با این بندۀ ضعیف گرفتار امانی و اوهام باطله و خیالات و خرافات عاطله همراهی کن که بتواند از عهدۀ این دشمن قوی برآید؛ و در این میدان جنگ با این دشمن قوی که سعادت و انسانیت مرا تهدید می کند تو خودت با من همراهی فرما که بتوانم جنود او را از مملکت خاص تو خارج کنم و دست این غاصب را از خانۀ مختص به تو کوتاه نمایم.(252)
* * *
کرامت، حاصل کار برای خدا
ای عزیز، نام نیک را از خداوند بخواه. قلوب مردم را از صاحبِ قلب خواهش کن با تو باشد. تو کار را برای خدا بکن، خداوند علاوه بر کرامتهای اخروی و نعمتهای آن عالَم در همین عالم هم به تو کرامتها می کند؛ تو را محبوب می نماید؛ موقعیت تو را در قلوب زیاد می کند؛ تو را در دو دنیا سربلند می فرماید. ولی اگر بتوانی با مجاهده و زحمت قلب خود را از این حب هم بکلی خالص نما؛ باطن را صفا ده تا عمل از این جهت خالص شود و قلب متوجه حق گردد؛ روح بی آلایش شود؛ کدورت نفس برطرف گردد.(253)
* * *
قلب مومن آیینه جمال محبوب
در حدیث قدسی است که می فرماید: لا یَسَعُنی ارضِی و لا سَمائی، بل یَسَعُنی قَلبُ عَبدِیَ المُومنِ. هیچ موجودی آینۀ جمال
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 148
محبوب نیست، مگر قلب مومن، متصرّف در قلب مومن، حق است نه نفس. کارکن در وجود او محبوب است. قلب مومن، خودسر نیست؛ هرزه گرد نیست: قَلبُ المُومِنِ بَینَ اصبَعَیِ الرَّحمنِ، یُقَلِّبُهُ کَیفَ یَشاءُ. دست حق در مملکت قلب او متصرف است؛ تقلیب و تقلب قلب او با خود حقّ تعالی است. ای بیچاره، تو که عابد نفسی و متصرف در قلب تو شیطان و جهل است و دستِ تصرف حق را از قلب خود منقطع کردی، چه ایمانی داری که مورد تجلی حق و سلطنت مطلق گردی؟ پس، بدان تا بدین حال هستی و این رذیلۀ «خودنمایی» در توست، تو کافر بالله هستی و در سلک منافقین محسوب می شوی؛ گر چه به خیال خود مسلمی و مومن به خدایی.(254)
* * *
حسن ظن به حق
حسن ظن خود را به حق کامل کن و اعتماد به فضل او نما، «ان الله یغفرالذنوب جمیعا» خدای تعالی جمیع گناهان را بیامرزد و همه را در بحر عطا و رحمت خود مستغرق نماید. تخلف در «وعدۀ» حق محال است، گرچه تخلف در «وعید» ممکن است و چه بسا بسیار واقع شود. پس دل خوش دار به رحمت کامل او که اگر رحمت حق شامل حالت نبود مخلوق نبودی. هر مخلوقی مرحوم است: «وسعت رحمته کل شی ء».(255)
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 149
هدایت نور علم به دل
پس از آنکه دانسته شد که القای علوم و معارف از عوالم غیبیه و تابع ارتباط نفوس است، بدان چنانچه در حدیث است: لیس العلم بکثرة التعلیم، بل هو نور یقذفه] الله ] فی قلب من یشاء. نیست دانش به بسیاری آموختن و آموخته شدن؛ بلکه آن نوری است که می اندازد آن را خدا در دل هر کس می خواهد. پس هر یک از نفوس که ارتباط به ملکوت اعلی و عالم ملائکۀ مقربین پیدا کند، القائاتی که در آن شود القایِ ملکی و علومی که به آن افاضه شود علوم حقیقیه و از عالم ملائکه است.(256)
* * *
تجلی اسرار بر کُمَّل
بدانکه معرفت عقل و جهل و جنود آنها، از مختصات علوم غیبیّه الهیّه و معارف حقّیه باطنیّه است که معرفت آنها به جمیع شئون و تمام مدارج و مراتب و همه اسرار و حقایق، میسور و میسّر نشود، مگر از برای اصحاب ولایت و ایقان و اوحدیّ از ارباب معارف و ایمان، که به نور معرفت و قدم سلوک از جِلباب بشریّت خارج و حجب عوالم مُلک و ملکوت را خرق نموده، به مبادی وجود و مصادر غیب و شهود رسیده، و به مشاهده حضوریّه، عوالم غیب را دریافته باشند؛ و این جز برای کُمَّل رخ ندهد.(257)
* * *
شرط باز شدن درهای سعادت
بدانکه اگر قدمی در راه سعادت زدی و اقدامی نمودی، و با حق ـ تعالی مَجدُه ـ از سر آشتی بیرون آمدی و عذر ماسبق خواستی، درهایی از سعادت به رویت باز شود، و از عالم غیب از تو دستگیریها شود و حجابهای طبیعت، یک یک، پاره شود و نور
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 150
فطرت بر ظلمتهای مکتسبه غلبه کند، و صفای قلب و جلای باطن بروز کند و درهای رحمت حق تعالی به رویت باز شود، و جاذبۀ الهیّه تو را به عالم روحانیت جذب کند، و کم کم محبت حق در قلبت جلوه کند و محبتهای دیگر را بسوزاند، و اگر خدای ـ تبارک و تعالی ـ در تو اخلاص و صدق دید، تو را به سلوک حقیقی راهنمایی کند و کم کم چشمت را از عالم کور کند و به خود روشن فرماید، و دلت را از غیر خودش وارسته و به خودش پیوسته کند.
بار خدایا! آیا شود که این دل محجوب و این قلب منکوس را به خود آری، و این غافل فرو رفته در ظلمات طبیعت را به عالم نور کشانی، و بُتهای دل را به دست قدرت خود درهم شکنی، و غبار تن را از پیش چشم فرو ریزی؟
بار الها! ما به امانت تو خیانت کردیم، و فطرت الله را به تصرف شیطان پلید دادیم، و از فطرت الهیّه محجوب شدیم؛ و ترسم که کم کم، با این سیر طبیعی و سلوک شیطانی، از فطرت الهی یکسره بیرون آییم، و خانه را یکجا به تصرف شیطان و جنود آن و جهل و جنود آن دهیم.
پروردگارا! تو خود از ما دستگیری کن! ما طاقت مقاومت نداریم، مگر لطف تو دستی گیرد انَّک ذُوالفَضلِ العَظِیمِ.(258)
* * *
نقش قلب در درک حقیقت توحید
بدانکه ایمان به معارف الهیّه و اصول عقاید حقّه صورت نگیرد مگر به آنکه اولاً: آن حقایق را به قدم تفکر و ریاضت عقلی و آیات و بیِّنات و براهین عقلیه ادراک کند، و این مرحله به منزله مقدّمۀ ایمان است، و پس از آنکه عقل حظّ خود را استفیاء نمود، به آن قناعت نکند؛ زیرا که اینقدر از معارف، اثرش خیلی کم است و
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 151
حصول نورانیّت از آن، کمتر شود. پس از آن، باید سالک الی الله اشتغال به ریاضات قلبیّه پیدا کند، و این حقایق را با هر ریاضتی شده به قلب رساند، تا قلب به آنها بگرود.
پس در اینجا، مراتب ایمان فرق کند، و شاید معنای حدیث شریف که فرماید: «علم نوری است که خدای تعالی در دل هر کس که خواهد افکند» همین باشد؛ زیرا که علم بالله تا در حد عقل است، نور است، و پس از ریاضات قلبی، خدای تعالی آن را در قلوب مناسبه افکند، و دل به آن بگرود.
مثلاً، حقیقت توحید، که اصلِ اصول معارف است، و اکثر فروع ایمانیه و معارف الهیه و اوصاف کاملۀ روحیّه و صفات نورانیّۀ قلبیّه از آن منشعب شود، تا در ادراک عقلی است، هیچ یک از این فروع بر آن مترتب نشود، و انسان را به هیچ یک از آن حقایق نرساند.
مثلاً، توکّل به خدای تعالی یکی از فروع توحید و ایمان است. ما غالباً یا به برهان یا به امور شبیه به برهان ارکان توکّلمان تمام است، ولی حقیقت توکّل در ما حاصل نیست.
ما همه می دانیم که در مملکتِ حق تعالی کسی تصرفی، بی اجازۀ قیّومی و اشارۀ اشراقی آن ذات مقدس نکند، و ارادۀ کسی بر ارادۀ قویمۀ ذات مقدس، قاهر نشود؛ مع ذلک، ما از اهل دنیا و ارباب ثروت و مکنت، طلب حاجات کنیم و از حق تعالی غفلت نماییم. توکّل ما بر اوضاع طبیعت و امور طبیعیّه صدها مقابل بالاتر است از توکّل به حق. این نیست مگر آنکه حقیقت توحید افعال در قلب ما حاصل نشده.(259)
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 152
صفات مومنان
خدای تعالی در آیۀ دوم از سورۀ انفال فرماید: (انَّمَا المُومِنُونَ الَّذِینَ اذَا ذُکِرَ الله وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اذَا تُلِیَت عَلَیهِم آیَاتُهُ زَادَتهُم ایماناً وَ عَلَی رَبِّهِم یَتَوَکَّلُونَ) تا آنکه می فرماید: (اُولئِکَ هُمُ المُومِنُونَ حَقّاً) به طور حصر می فرماید: مومنان آنانند که این چند صفت را دارند و غیر اینها مومن نیستند، و در آخر نیز فرماید: اینها فقط مومن درست راست می باشند.
یکی از اوصافی که برای آنها ذکر شده است آنکه چون ذکر خدا شود قلبهای آنان ترسناک شود. و دیگر آنکه چون آیات حق بر آنها خوانده شود، آن آیات ایمان آنها را زیادت کند. و دیگر آنکه توکّل آنها بر پروردگار خودشان است.(260)
* * *
علم و ادراک، ایمان نیست
در روایات شریفه، اوصاف مومنین را شمرده اند و آنها را مُتَّصف به صفاتی کردند؛ از قبیل توکّل و تسلیم و رضا و خوف و رجا و امثال آن. و البته کسی که مُتَّصف به آن صفات نباشد، از اهل ایمان نخواهد بود. و این نیست جز آنکه این علم و ادراک که در ما هست، ایمان نیست، و الاّ ملازم با این اوصاف شریفه و اعمال صالحه بودیم، والله العالم.(261)
* * *
جایگزینی اخلاص در قلب
انسان باید در همین عالم، این چند صباح را مغتنم شمارد و ایمان را با هر قیمتی هست، تحصیل کند و دل را با آن آشنا کند. و این در اوّلِ سلوک انسانی صورت نگیرد، مگر آنکه اوّلاً، نیّت را در
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 153
تحصیل معارف و حقایق ایمانیه خالص کند و قلب را با تکرار و تذکّر، به اخلاص و ارادت آشنا کند تا اخلاص در قلب جایگزین شود.(262)
* * *
مقام مخلِص و مخلَص
پس از تحصیل اخلاص، ممکن است راه به حقیقت پیدا کرد چنانچه در قرآن شریف در سورۀ مبارکه والصّافات در آیۀ 159 و 160 می فرماید: (سُبحَانَ الله عَمَّا یَصِفُونَ * الاَّ عِبادَ الله المُخلَصِینَ) جز بندگان مخلَص که خلوص از مراتب شرک و دوبینی دارند و خالص از کثافات طبیعت شدند، خداوند منزَّه است از توصیف دیگران، گر چه مخلَصین (با فتح لام) مقام بالاتر از مخلِصین (با کسر لام) است.(263)
* * *
اهمیّت اخلاص
اخلاص در تحصیل توحید و تجرید، از مهمّات سلوک است.(264)
* * *
عبور از علم به ایمان، شرط توکل
چه بسا فقیه و محدِّث و متعبِّد بزرگواری که با آثار و اخبار معصومین ـ علیهم السلام ـ مانوس و احادیث باب توکّل علی الله و تفویض الی الله و ثقۀ بالله و رضا بقضاء الله را محفوظ است، و آن را از معادن وحی داند، و مفاد آنها را معتقد و چون علم برهانی متعبّد است، ولی به همین بلیّۀ بزرگ مبتلاست. و این نیست جز آنکه علوم آنها از حدود عقل و نفس تجاوز نکرده و به مرتبه قلب که محل نور ایمان است، نرسیده. و تا علوم در این پایه است، از
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 154
آنها احوال قلبیّه و حالات روحیّه حاصل نشود.(265)
* * *
دستگیری فیض خدا
بار الها! مگر فیض تو از ما دستگیری فرماید، و رحمت واسعۀ ذات مقدّست شامل حال ما افتادگان شود، و به هدایت و توفیق تو راه هدایت و رستگاری از برای ما باز شود.(266)
* * *
غنای از مخلوق
کسی که روی نیاز به درگاه غنی مطلق آورد، و دلبستگی به ذات مقدّس حق تعالی پیدا کرد، و چشم طمع از مخلوق فقیر نیازمند پوشید، بی نیازی و غنای از مخلوق در قلب او جایگزین شود، و عزّت و بزرگواری در دل او وطن کند.(267)
* * *
یقین شرط تحقق توکل
و در کتاب مستدرک عَن ابِی بَصیر عَنِ الصّادِقِ ـ علیه السلام ـ قالَ:«قالَ لی: ما مِن شَی ءٍ الاّ وَ لَهُ حَدٌّ. قالَ: فَقُلتُ: وَ ما حَدُّ التَّوَکُّلِ؟ قالَ: الیَقینُ. قُلتُ: فَما حَدُّ الیَقینِ؟ قالَ: ان لا یَخافَ مَعَ الله شَیئاً». خحدّ شی ء آن است که آن شی ء به آن منتهی شود. و در اینجا شاید مقصود آن است که توکّل منتهی شود به یقین، و صاحب توکّل دارای مقام یقین شود، چنانچه یقین منتهی شود به توحید فعلی که غیر حق ضارّ و نافعی و موثّر و مقدّری نبیند. و شاید مقصود آن باشد که توکّل محفوف و محدود به یقین است و
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 155
بی تحقّق یقین، توکّل به حقیقت محقّق نشود، چنانچه یقینِ به حقیقت، ثمره توحید است و محفوف و محدود به آن است.(268)
* * *
دلبستگی به رحمت واسعه
اهل معرفت گویند: «بِبِسمِ الله ِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ ظَهَرَ الوُجُودُ». این اسم رحمت که شعب آن رافت و عطوفت و امثال آن از اسماء صفاتیّه و افعالیّه است ـ اسمی است که حق تعالی بیشتر خود را به آن معرفی فرموده، و در هر یک از سور قرآنیّه آن را تکرار فرموده تا دلبستگی بندگان به رحمت واسعه آن ذات مقدّس روزافزون شود، و دلبستگی به رحمت حق منشا تربیت نفوس و نرم شدن قلوب قاسیه شود.(269)
* * *
نقطه بیضاء و سوداء قلب
برای اعمال صورت ملکوتی است، هر یک از اعمال را در قلب انسانی اثری است که از آن در روایات تعبیر شده به نقطه بیضا و نقطه سودا؛ زیرا که از هر عمل صالحی اگر با شرایط صوریّه و معنویّه و قالبیّه و قلبیّه آورده شود، یک نورانیّتی در باطن قلب حاصل شود و یک صفای باطنی از برای انسان رخ دهد که انسان را به معرفت الله و توحید نزدیک کند تا آنجا که حقایق و سرایر توحید در قلب جایگزین شود، و از آن در ملک بدن نیز سرایت کند، و ارض طبیعت نورانی و مشرق به نور الهی شود که این غایت سعادت انسانی است.(270)
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 156
مبدا عزت نفس
عزّت نفس، مبداش توکّلِ علَی الله و اعتماد بر حق تعالی، و غایتش خداست، و ثمره اش ترک غیر است.(271)
* * *
مقام ولایت
مقام ولایت مقامی است که واردات در تحت سیطرۀ آن واقع می شود.
اگر تمام ملک جهان را به ولیّ کامل بدهند یا همه چیز را از او بگیرند، در قلبش اثری حاصل نشود، و هیچ یک از واردات در او تغییری ندهد.(272)
* * *
الطاف خفیه الهی
یک الطاف خفیه ای خدای تبارک و تعالی دارد که ماها علم به آن نداریم، اطلاع بر او نداریم. و چون ناقص هستیم از حیث علم، از حیث عمل، از هر جهتی ناقص هستیم، از این جهت در اینطور اموری که پیش می آید جزع و فزع می کنیم، صبر نمی کنیم. این برای نقصان معرفت ماست به مقام باری تعالی. اگر اطلاع داشتیم از آن الطاف خفیه ای که خدای تبارک و تعالی نسبت به عبادش دارد و اِنَّهُ لَطیفٌ عَلی عِبادِه و اطلاع بر آن مسائل داشتیم، در اینطور چیزهایی که جزئی است و مهم نیست اینقدر بی طاقت نبودیم؛ می فهمیدیم که یک مصالحی در کار است، یک الطافی در کار است، یک تربیتهایی در کار است...
از خدای تبارک و تعالی مسئلت می کنم که ما را بیدار کند؛ ما را به آن الطافی که خفی است و ما مطلع بر آن نیستیم، ما را بر آنها مطلع بفرماید تا اینکه ما هم مثل اشخاصی که معرفت دارند به
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 157
مقام ربوبیت، معرفت دارند به مدارج انسانیت، و دنیا را مد نظرشان نمی آورند، استقلال به آن نمی دهند، مآرب دنیایی شان تحت نظرشان نیست مستقلاً، و اینجا را طریق می دانند از برای جاهای دیگر، از برای سعادتهای بزرگ دیگر.(273)
10 / 8 / 56
* * *
شکست ناپذیری قیام برای خدا
اگر قیام برای خدا باشد، پشتوانۀ خدا باشد، یک طمانینه ای در نَفس پیدا می شود که دیگر شکست توی آن نیست؛ یک حالت نفسانی در انسان پیدا می شود برای اینکه به یک قدرت لایزال متصل شده است.(274)
11 / 9 / 57
* * *
غلبه بر هر چیزی با اتکال به خدا
من از ملت خودم و از همۀ شما و از همۀ ملتهای مُسلم می خواهم که اتکال به خدا بکنید؛ در همۀ کارها اتکال به خدا بکنید. قدرتها در مقابل قدرت خدا هیچ است، قوه ها در مقابل قوه الهی نابود است. اتکال به خدا بکنید، غلبه به هر چیز می کنید. پیغمبر اسلام با آنکه یک نفر بود در مقابل همۀ دشمنها، با اتکال به خدا غلبه کرد بر همه. و وقتی وارد مکه شد ـ مکه ای که او را آنقدر زجر داده بودند ـ وارد مکه شد، پیروزمندانه با فتح، با نصر وارد شد و دنیا را روشن کرد. نهضت رسول اکرم نهضت انسانی بود، نهضت الهی بود؛ مثل قدرتهای دیگر نبود که شیطانی است [و] برای منافع شخصی یا برای دولتداری قیام کردند و آدمکشی می کنند. خیر، یک قدرت الهی دنبال این بود. تعلیمات الهی بود که
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 158
ملتهایی که به سنگ پرستی و بت پرستی و آتش پرستی و بدتر از اینها مبتلا بودند، اینها را... موحد کرد، و نور توحید و پرچم توحید را بر همۀ ممالک اسلام سایه افکن کرد. برای اینکه اتکالش به خدا بود، جبرئیل امین پشت سرش بود. شما هم اتکال به خدا کنید تا جبرئیل امین پشت سر شما با شما همراه باشد، فرشتگان با شما همراه باشند.(275)
6 / 12 / 57
* * *
تقوا موجب نترسی از غیر خدا
وقتی که تقوا بود، وقتی با خدا بودیم، باک نیست که مردم از ما اِعراض کنند؛ دنیا پشت بر ما بکند. باک نباید داشته باشیم برای اینکه خدا با شماست. و اگر خدای نخواسته عنایت او برداشته شد، همۀ عالم هم که با شما باشند فایده ندارد.(276)
14 / 12 / 57
* * *
حل کارها در توجه به خدا
من متوقعم که همۀ آقایان به خدا اتکا بکنند، به خدا توجه بکنند که با توجه به خدا این کارها حل می شود و حل شد.(277)
29 / 1 / 58
* * *
رمز پیروزی در توجه به خدا و اولیا
تا اعتماد به خدا هست، تا توجه به خدا هست، تا اینکه این روحیۀ شجاعت درشماهست، پیروزخواهیدبود.(278)
29 / 1 / 58
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 159
توجه به معنویت کلید پیروزی
اینهمه اسلام خواستن، توجه همه به معنویت بودن، توجه همه به خدا و دین خدا بودن، شما را پیروز کرد. این توجه را از دست ندهید؛ این رمز پیروزی است، کلید پیروزی است؛ این کلید را محکم نگه دارید. وحدت پیدا بکنید؛ مقصد هم خدا.(279)
4 / 2 / 58
* * *
معنویت اسلام مایه عزت مسلمین
اگر همۀ ملتها و دولتهای اسلامی اغراض شخصیه را کنار بگذارند و همه با هم به اسلام رو بیاورند و تحت لوای «لااله الاالله » باشند، قدرت اول را در دنیا احراز می کنند؛ برای اینکه معنویت اسلام کمک آنهاست و خدای تبارک و تعالی پشتیبان.(280)
5 / 2 / 58
* * *
تاثیر تقوا در احیای کشور
آنی که تقوا و ایمان دارد نه تطمیع در او تاثیر می کند ـ که خیانت کند ـ برای اینکه ببرد یک چیزی؛ و نه تهدید در او اثر می کند؛ برای اینکه تهدیدها را با خلاف تکلیف کردن موازنه می کند، می گوید نباید بکنم. اگر شما و ما دست به هم بدهیم و یک جامعۀ توحیدی، به معنای اینکه همه معتقد به خدا، همه معتقد به اینکه یکوقتی کارها جزا دارد، همه معتقد و مومن به همۀ جهات، اگر ما و شما دست به هم بدهیم و جوانها را مومن، متقی، بار بیاوریم، مملکتمان تا آخر احیا می شود.(281)
* * *3 / 3 / 58
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 160
تقویت روح در توجه به خدا
تقویت در جانب روح به این است که توجهتان به خدای تبارک و تعالی زیاد باشد؛ اتکایتان به قدرت لایزال حق تعالی باشد، و نظرتان نظر الهی باشد و تبعیت از احکام خدا بکنید؛ و در جسم و جان هر دو فداکار اسلام باشید.(282)
1 / 4 / 58
* * *
تاثیر ذکر در آرامش قلب
توجه به او را از یاد نبرید. توجه به او منشا همه خیرات است، برای دنیای شما، برای آخرت شما. به ذکر خدا مطمئن می شود قلبها: الاَ بِذِکرِالله ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ قلبها اگر بخواهد مطمئن باشد، که بهترین نعمت این است که انسان مطمئن باشد الآن شما اینجا نشسته اید، نه شما از من می ترسید، نه من از شما، برادریم همه، این «اطمینان» است.(283)
6 / 7 / 58
* * *
حل مشکلات با اتکال به خداوند
شما استناد به خدا داشته باشید. و این استناد به خدا تمام مشکلاتمان را ان شاءالله حل خواهد کرد، مشکلات زیاد است. لکن ارادۀ مصمم ملت و مهمتر استناد به خدای تبارک و تعالی، مشکلات را آسان می کند.(284)
22 / 7 / 58
* * *
رو به رحمت الهی کنید
پشت به دنیا و رو به عالم غیب، پشت به انانیت خود، و رو به
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 161
رحمت الهی، قدرت الهی. این را حفظش کنید! این نعمتی که خدا به شما داد و شما را متحول کرد به یک ملت دیگری.(285)
1 / 10 / 58
* * *
اتصال دل به مبدا قدرت
دلهایتان را به آن مبدا قدرت متصل کنید. گمان نکنید که ما خودمان چیزی هستیم. از این وابستگیهای دنیایی بیرون بروید و وابسته کنید خودتان را به آن مبدا قدرت. قطره ها خودتان را به دریا برسانید. ماها قطره ایم، از قطره هم کمتر. اما اگر متصل بشویم به آن دریا، کار ازمان خیلی می آید.(286)
* * *12 / 10 / 58
رفع حجاب با تعلیم خدا
ما محجوب هستیم و نمی دانیم قصد چیست. و همه محجوب هستیم الاّ آن کسی که به تعلیم خدا معلَّم است، و آن کسانی که به تعلیم او معلَّم هستند.(287)
* * *
غلبه بر دشمن از تقویت ایمان
شما و همۀ دوستانی که می خواهند مهیا بشوند از برای این ارتش بیست میلیونی، که ان شاءالله موفق بشوند، به همۀ آنها سفارش این معنا را که یک قدرت ایمان در خودتان ایجاد کنید. اطمینان قلبی پیدا بکنید. قوه، قوۀ الهی در خودتان ایجاد کنید. این قوۀ الهی و قدرت الهی موجب این معنا می شود که خدای تبارک و تعالی طرف شما را بترساند، و هر چند زیاد باشند شما غلبه به آنها بکنید.(288)
* * *28 / 1 / 59
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 162
نقش ایمان در رفع حجابها
خدای تبارک و تعالی، یک میزانی در قرآن کریم قرار داده است که با آن میزان ما باید خودمان را و دیگران را بشناسیم. می فرماید که: «اَلله ُ ولیُّ الَّذینَ آمَنوُا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا اَولیاءُهُمُ الطّاغُوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ اِلَی الظُّلُماتِ». میزان در مومن و غیر مومن؛ مومن واقعی و غیر مومن این است که کتاب خدا می فرماید که چنانچه مومن است، خدای تبارک و تعالی ولیّ اوست، و مومنین را خدای تبارک و تعالی از همۀ ظلمتها، از همۀ تاریکیها، از همۀ چیزهایی که انسانها را محجوب می کند از حق تعالی، از همۀ اینها اخراج می کند و در نور وارد می کند. این انسانی که در اینجا غرق حجابهاست، غرق ظلمات است، اگر ایمان واقعی بیاورد، از همۀ انواع ظلمات، خداوند او را خارج می کند و به نور وارد می کند. یک قلب ظلمانی که در این عالم تمام چیزهایش حجاب است برای او، این حجابها را خدای تبارک و تعالی، یکی پس از دیگری برمی دارد و نور را به جای آنها می گذارد، که نور مطلق همان جمال خودش هست.(289)
6 / 3 / 59
* * *
شرط بیداری و نجات
ملت ما متحول شد به یک ملتی بیدار، آشنای به همۀ امور. و شما مطمئن باشید که این بیداری ان شاءالله ، با شرط اینکه توجهتان را به خدا مستحکم کنید، این بیداری هست و شما را نجات می دهد ان شاءالله .(290)
14 / 3 / 59
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 163
نترسیدن به خاطر تمسّک به خدا
تا تمسک به او دارید از هیچ چیز، از هیچ آسیبی نترسید. کسی که به خدا متمسک است از هیچ چیز نمی ترسد؛ برای اینکه، آخرش این است که انسان را بکشند، آخرش شهادت است، از این ترسی ندارد.(291)
15 / 4 / 59
* * *
هی نگویید من، بگویید مکتب من
اینقدر خودنمایی نکنید. این اشتباه است. انسان باید توجه به خدا داشته باشد و خودش را در مکتبش فانی کند. هی نگوید من، بگوید: مکتب من. هر وقت می گویید، «مکتب من» بگویید. از پیغمبرها بشنوید این مطلب را. از اولیای خدا تعلیم بگیرید که همیشه دنبال مکتب بوده اند، نه دنبال خودشان؛ نه خودشان زرق و برق دنیایی داشته اند و نه اینقدر توجه به نفس داشتند که من چه کردم و من چه کردم. خیر، این حرفها نبوده. از آنها باید تعلیم بگیریم و آدم بشویم. آدم، وقتی [ساخته ]می شود که خودش را هیچ نبیند و هرچه می بیند خدا ببیند و هر چه هم هست اوست: الله ُ نُورُ السَّمواتِ وَالاَرض. تمام قدرتها مال اوست و تمام نورها مال اوست و همه چیز از اوست و ما هیچ هستیم و این معنا را باید ادراک بکنیم. اگر مسلمین ادراک بکنند که ما از خدا هستیم و برای خدا باید باشیم، دیگر آسیب نمی بینند.(292)
15 / 5 / 59
* * *
الهی شدن کارها
همین معناست که یک جامعه ای پیدا بشود که همه متوجه به خدای ـ تبارک و تعالی باشند و همه در راه او. اگر همه در راه او
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 164
شد، اقتصاد هم الهی می شود، فرهنگ هم الهی می شود، ارتش هم الهی می شود، ژاندارمری هم الهی می شود، دانشجو و معلّم هم الهی می شوند.(293)
9 / 6 / 59
* * *
سرّ غلبه بر مشکلات
ما با دست خالی بر این قدرت فوق العاده، قدرت شیطانی که همۀ قدرتها دنبال او بودند، غلبه کردیم و این نبود جز اینکه ملت ما همراه با هم بودند و صبور بودند و بر مشکلات صبر می کردند و مشکلات را با صبر و با اتکال به خدای تبارک و تعالی این مشکلات را حل کردند.(294)
* * *21 / 7 / 59
چگونگی حصول اطمینان
اگرتمام عالم را، تمام اینکه کشانها و تمام این سیّارات و ثوابت و هرچه هست در تحت سلطۀ یک نفر بیاید، باز قانع نمی شود، برای اینکه اینها کمال مطلق نیست. تا نرسد به آنجایی که اتصال به دریای کمال مطلق پیدا بکند و فانی در آنجا بشود، برایش اطمینان حاصل نمی شود. الا بِذِکرِ الله ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ. نه به ریاست جمهوری ونه به نخست وزیری و نه به قدرت قدرتهای بزرگ و نه به دارا بودن همۀ مُلک و ملکوت. آنی که اطمینان می آورد و نفس را از آن تزلزل که دارد و خواهش که دارد بیرون می آورد «ذکر الله » است. نه ذکر الله به اینکه با لفظ، ما لا اله الاّ الله بگوییم. ذکر اللهی که در قلب واقع می شود، یاد خدا، توجه به او: الا بذِکرِ الله ِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ.(295)
* * *28 / 12 / 59
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 165
اتکای به خدا در ادامه جنگ
انسان باید هر کاری می کند یک راهی داشته باشد، یک اتکایی داشته باشد. ملت ما اتکای به خدا دارد، در جبهه، جنگ می کند. ملت ما اتکاء به خدا دارد، در جبهه جنگ می کند و نماز شب می خواند و ـ عرض می کنم که ـ با دشمن اسلام مبارزه می کند، اگر آنجا شهید بشود آن اجرش با خدای تبارک و تعالی است و پیش خدا آبرومند است، پیش خلق هم آبرومند است.(296)
19 / 5 / 60
* * *
اصلاح امور با اتکای به خدا
اتکال به خدا بکنید، اطمینان داشته باشید که با اتکال به خدا تمام کارهای شما اصلاح می شود.(297)
19 / 5 / 60
* * *
نزول سکینه در دل رزمندگان
بارالها! جوانان رزمندۀ ایران فتح را از تو می دانند و به قدرت خویش مغرور نیستند. و اگر غرور و سرافرازی هست برای آن است که مورد عنایت و حمایت ذات مقدس تو هستند. تو، طمانینه و سکینه را در دل آنان نازل فرمودی و رعب و وحشت را در قلوب دشمنان آنان که دشمنان اسلامند انداختی. خداوندا! هر چه هست از توست، و امید آن داریم که این عنایت و حمایت را ادامه دهی تا پیروزی نهایی، و پس از آن نیز تا آنگاه که دشمنان تو و اسلام در نبرد با جنودالله و حزب الله هستند و تا استقرار حکومت الله .(298)
12 / 1 / 61
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 166
تقوا برای دفع آفات دنیا
اینکه می بینید که در نماز جمعه، که بزرگترین اجتماعات است ـ در اسلام قاعده اش بود، باشد ـ و بحمد الله ، امروز در ایران بزرگترین اجتماعات است، در خطبه امر شده است به اینکه دعوت به تقوا بکنید، این برای اهمیتی است که تقوا دارد. دنبال اینکه توحید را تذکر می دهید و صلوات و سلام را بر پیغمبر اکرم و اولیایش می فرستید و از آنها نام می برید، در قبال او، امر به تقوا کنید. و سرسری از امر به تقوا نگذرند ائمه جمعه، این را یکی از مسائل مهم بدانند. ملت اگر متقی شد، می تواند که حفظ کند خودش را از همۀ آفاتی که در دنیا پیش می آید. و ائمۀ جمعه ان شاء الله ، بیشتر توجه بکنند که مردم را دعوت کنند به تقوا. باید مردم را آشنا کرد با آن چیزی که انبیا برای آن آمدند. برای مکارم اخلاق همۀ انبیا آمدند؛ بُعِثتُ لاُِتَمِّمَ مَکارِمَ الاخلاق. برای تقوا و آدم سازی آمدند انبیا، و حالا که این ائمۀ جمعه شغل انبیا را که نماز جمعه بوده است و نماز بوده است، در سایر جاها این شغل شریف را متکفل شده اند، همت کنند به اینکه مردم را آموزش تقوا بدهند، دعوت به تقوا بکنند. ذکر تقوا و تاریخ تقوا گفتن، این در خطبۀ جمعه کافی نیست، باید دعوت کنند مردم را به تقوا، وادار کنند مردم را به تقوا. اهمیت بدهند به این خاصۀ الهی که انبیا برای آن آمدند. و شما آموزگارها باید اهمیت بدهید به مسئله تقوا. و آموزندگان هم باید اهمیت بدهند. و اساتید دانشگاه و اساتید حوزه ها هم به این خاصه باید اهمیت خاص بدهند که اگر علم تنهای بی تقوا باشد، ولو علم توحید باشد، ولو علم ادیان باشد، در آن عالم ارزش ندارد.(299)
5 / 10 / 61
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 167
باز شدن راهها بر اثر توجه به خدا
اگر توجه به خدا بکنند و با توجه به خدا اشتغال به کار بکنند و اشتغال به فعالیت برای اسلام بکنند، خدای تبارک و تعالی راهها را بر آنها باز می کند.(300)
21 / 11 / 61
* * *
معنویت جوانان جبهه از جانب خدا
الآن انسان می بیند که جوانهایی هستند، من زیاد به اینها بر می خورم، جوانهایی هستند که می آیند گریه می کنند که ما می خواهیم برویم به جبهه نمی گذارند برویم. همین پریروز یا دیروز بود که یک جوانی آمده بود، گفت دوتا برادرم کشته شده، خودم می خواهم بروم. گفتم جوان، تو کافی است، آنها رفتند دیگر بس است، شروع کرد گریه کردن. خوب یک همچو [معنویتی]، این جز به عنایت خدا نمی شود. یک معنویتی است که غیر از عنایت خدا نمی تواند این معنویت را برای کسی ایجاد کند.(301)
11 / 11 / 62
* * *
عوامل ایجاد طمانینه
حرکت در راه حق و عمل به آن، خود تفکر آزاد و ذکر خداست که موجب طمانینه است.(302)
7 / 3 / 63
* * *
ذکر دائمی
آنچه مایۀ نجات انسانها و آرامش قلوب است وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 168
تعالی حاصل شود.(303)
* * *
مددنما
ای دوست مدد نما که سیری بکنم
طاعت به کناری زده خیری بکنم
فارغ ز تویی و منی و سرّ و علن
یاری طلبم روی به دیری بکنم(304)
* * *
هر آنچه هستم بنما
هوشیاری من بگیر و مستم بنما
سرمست زبادۀ الستم بنما
بر نیستیم فزون کن از راه کرم
در دیدۀ خود هر آنچه هستم بنما(305)
* * *
استقامت در پرتو ایمان
ایران متکی به یک قدرت عظیم است و آن قدرت خدا. کسی که متکی به قدرت خداست، کسی که ایمان در قلب او هست، کسی که علم به معاد دارد و خدا را می شناسد و قضای الهی را می داند، این از این معانی از میدان در نمی رود.(306)
30 / 3 / 64
* * *
نقش اخلاص و ایمان
شما ملاحظه کنید الآن قدرتهای بزرگی که اتکا دارند به آن سلاحهای عجیب و غریب خودشان، در اضطراب دارند زندگی می کنند. گمان نکنید که کاخ سفید یا کرملین الآن آرام نشسته اند و با
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 169
وضع آرام زندگی می کنند. آنها با اضطراب زندگی می کنند و این اضطراب برای این است که آنها تبع شیطان هستند و شیطان نمی گذارد که طمانینه پیدا بشود در قلب انسان.
شما بخواهید که اضطراب نداشته باشید و بخواهید که ایمانتان را قوی بکنید، بدانید که نصرت دنبالش است. اول باید اخلاصتان را قوی بکنید، ایمانتان را قوی بکنید بعد دنبال کار بروید به آن طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است. و این اخلاص و ایمان، شما را تقویت می کند و روحیۀ شما را بالا می برد و نیروی شما جوری می شود که هیچ قدرتی نمی تواند مقابله بکند.(307)
28 / 4 / 65
* * *
سر نهم بر قدمت
بر کنم خرقه سالوس اگر لُطف کُنی
سر نهم بر قدمت خرقه گذارم به کنار(308)
* * *
گر لطف کنی
گر لُطف کُنی نوازیم با نظری
صاحب نظران را همه از یاد برم(309)
* * *
فریادرس
فریادرس ناله درویش تویی
آرامی بخش این دل ریش تویی
طوفان فزاینده مرا غرق نمود
یادآور راه کشتی خویش تویی(310)
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 170
حسن ختام
اَلا یا ایها الساقی زمی پر ساز جامم را
که از جانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را
از آن می ریز در جامم که جانم را فنا سازد
برون سازد ز هستی هسته نیرنگ و دامم را
از آن می ده که جانم را ز قید خود رها سازد
به خود گیرد زمامم را فرو ریزد مقامم را
از آن می ده که در خلوتگه رندان بی حرمت
به هم کوبد سجودم را به هم ریزد قیامم را
نبودی در حریم قدس گلرویان میخانه
که از هر روزنی آیم گلی گیرد لجامم را
روم در جرگه پیران از خود بیخبر شاید
برون سازند از جانم به می افکار خامم را
تو ای پیک سبکباران دریای عدم از من
به دریادار آن وادی رسان مدح و سلامم را
به ساغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه
به پیر صومعه برگو ببین حسن ختامم را(311)
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 171