فصل دوم: عوامل موثر بر تعلیم و تربیت

فضایل اخلاقی

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

بهترین بهشتها 

‏     ‏‏بدان ای عزیز که عزم و ارادۀ قویه در آن عالم خیلی لازم است‏‎ ‎‏و کارکن است. میزان یکی از مراتب بهشت، که از بهترین‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 173

‏بهشتهاست، اراده و عزم است که انسان تا دارای ارادۀ نافذه و عزم‏‎ ‎‏قوی نباشد، دارای آن بهشت و مقام عالی نشود. در حدیث است‏‎ ‎‏که وقتی اهل بهشت در آن مستقر گردند، یک مرقومه از ساحت‏‎ ‎‏قدس الهی ـ جلت عظمته ـ صادر گردد برای آنها به این مضمون:‏‎ ‎‏«این کتاب از زندۀ پایدار جاویدان است به سوی زندۀ پایدار‏‎ ‎‏جاویدان. من چنانم که به هر چه بفرمایم بشو می شود؛ تو را نیز‏‎ ‎‏امروز چنان کردم که به هر چه امر کنی بشود می شود».‏

‏     ملاحظه کن این چه مقامی و سلطنتی است، و این چه قدرتی‏‎ ‎‏است الهی که ارادۀ او مظهر ارادة الله شود، معدومات را لباس‏‎ ‎‏وجود دهد. از تمام جنات جسمانی این قدرت و نفوذ اراده بهتر و‏‎ ‎‏بالاتر است. و معلوم است این مرقومه عبث و جزاف رقم نشود.‏‎ ‎‏کسی که اراده اش تابع شهوات حیوانی باشد و عزمش مرده و‏‎ ‎‏خمود باشد به این مقام نرسد. کارهای حق تعالی از جزاف‏‎ ‎‏مبراست: در این عالم از روی نظام و ترتیب اسباب و مسببات‏‎ ‎‏است، در آن عالم هم همین طور است. بلکه آن عالم الیق به نظام و‏‎ ‎‏اسباب و مسببات است. تمام نظام عالم آخرت از روی تناسبات و‏‎ ‎‏اسباب است؛ نفوذ اراده از این عالم باید تهیه شود ـ دنیا مزرعۀ‏‎ ‎‏آخرت و مادۀ همۀ نعم بهشتی و نقم جهنمی است.(312)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

رجای مستحسن 

‏     ‏‏اگر زمین دل را از خارهای اخلاق فاسده و سنگ و شوره های‏‎ ‎‏معاصی پاک نمود و بذر اعمال را در او کشت و به آب صافی علم‏‎ ‎‏نافع و ایمان خالص آن را آبیاری کرد و از مفسدات و موانع، مثل‏‎ ‎‏عجب و ریا و امثال آنها که به منزلۀ علفهایی است که مانع از سبز‏‎ ‎‏شدن زراعت است، خالص نمود، پس از آن به انتظار فضل خدا‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 174

‏نشست که حق تعالی او را ثابت نگه دارد و عاقبت او را ختم به خیر‏‎ ‎‏فرماید، این رجای مستحسن است چنانچه حق تعالی فرماید: ان‏‎ ‎‏الذین آمنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون‏‎ ‎‏رحمة الله .‏‎[1]‎‏ آنان که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و جهاد در راه‏‎ ‎‏خدا نمودند، آنها امیدوار رحمت خداوندند.(313)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تقویت ندامت در دل 

‏     ‏‏باید انسان بکوشد تا آنکه صورت ندامت را در دل قوت دهد‏‎ ‎‏تا ان شاءالله به بیت احتراق وارد شود. و آن چنان است که به واسطۀ‏‎ ‎‏تفکر در تبعات و آثار موحشۀ معاصی، ندامت را در دل قوت‏‎ ‎‏دهد، و نمونۀ «نارالله الموقدة»‏‎[2]‎‏ را خود به اختیار خود در دل خود‏‎ ‎‏روشن کند و قلب را به آتش ندامت محترق کند تا آنکه همۀ‏‎ ‎‏معاصی از آن آتش بسوزد و کدورت و زنگار قلب مرتفع شود.‏‎ ‎‏بداند که اگر این آتش‏‏] ‏‏را‏‏]‏‏ در این عالم خود برای خود روشن‏‎ ‎‏نکند، و این در جهنم را، که خود باب الابواب بهشت است، به‏‎ ‎‏روی خود مفتوح نکند، از این عالم که منتقل شد، ناچار در آن عالم‏‎ ‎‏آتش سخت سوزناکی برای او تهیه شود و ابواب جهنم به روی او‏‎ ‎‏باز گردد و ابواب بهشت و رحمت به روی او منسد گردد.(314)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

راهی به حقیقت 

‏     ‏‏در هر صورت، ای عزیز، تو در تمام عوالم برزخ و قبر و قیامت‏‎ ‎‏و درجات آن محتاجی به معارف حقۀ الهیه و علوم حقیقیه و اخلاق‏‎ ‎‏حسنه و اعمال صالحه. در هر درجه که هستی بکوش و اخلاص‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 175

‏خود را زیادت کن و اوهام نفس و وساوس شیطان را از دل بیرون‏‎ ‎‏نما، البته نتیجه برایت حاصل می شود و راهی به حقیقت پیدا‏‎ ‎‏می کنی و طریق هدایت برای تو باز می شود و خداوند تبارک و‏‎ ‎‏تعالی از تو دستگیری می فرماید.(315)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تجلیات قلب 

‏     ‏‏انسان سالک پس از آنکه، متسنّن به سنن الهیّه و متلبس به‏‎ ‎‏لباس شریعت شد و اشتغال به تهذیب باطن و تصقیل سرّ و تطهیر‏‎ ‎‏روح و تنزیه قلب پیدا کرد، کم کم از انوار غیبیه الهیه در مرآت‏‎ ‎‏قلبش تجلیّاتی حاصل شود و با جذبه های باطنیّه و عشق فطری‏‎ ‎‏جبلّی، مجذوب عالم غیب گردد. و پس از طی این مراحل، سلوک‏‎ ‎‏الی الله با دستگیری باطنی غیبی شروع شود و قلب حق طلب و‏‎ ‎‏حق جو شود و وجهۀ قلب از طبیعت منسلخ و به حقیقت منسلک‏‎ ‎‏گردد و با جذوۀ نار محبت و نور هدایت، که یکی رفرف عشق و‏‎ ‎‏یکی براق سیر است، به سوی کوی محبوب و جمال جمیل ازل‏‎ ‎‏رهسپار شود و دست و رو از آلودگیِ توجه به غیر، شست و شو‏‎ ‎‏دهد و با قلب پاک از آلودگی به رِجز شیطان، که حقیقت سوائیّت و‏‎ ‎‏اصل اصول شجرۀ منحوسۀ خبیثۀ غیریّت و کثرت است، متوجّه به‏‎ ‎‏مقصد و مقصود گردد و مُترَنِّم به (وَجَّهتُ وَجهِیَ لِلَّذی فَطَرَ‏‎ ‎‏السَّمواتِ وَ الارضَ)...‏‏[‏‏ الی آخره‏‎[3]‎‏] گردد و خلیل آسا، تَنَفُّر از‏‎ ‎‏آفلین، که مقارّ نقص و رجز است، پیدا کند و توجه به کمال مطلق‏‎ ‎‏نقشۀ قلب او گردد.(316)‏

*  *  *

‏ ‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 176

وظیفه انسان پس از غلبۀ جنود عقل 

‏     ‏‏اینطور که دید، جنود عقل در مملکت روح او غلبه دارد، شکر‏‎ ‎‏خدایِ تعالی کند، و بکوشد تا مملکت باطن را از جنود جهل پاک‏‎ ‎‏کند، و حکم عقل و جنود آن را در باطن محکم و نافذ کند.(317)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

انسان طبیب روح خود 

‏     ‏‏باید دانست که هر کس باید خود، معالج قلب و طبیب روح‏‎ ‎‏خود باشد «دایه دلسوزتر از مادر نخواهد بود». روزهای فرصت و‏‎ ‎‏مهلت و موسَّع خود را نگذارد از دست برود و در هنگامی که ایام‏‎ ‎‏بیچارگی و فشار و ضیق است، از خواب غفلت برخیزد و هیچ‏‎ ‎‏دوایی برای او موثر نشود.(318)‏

‏ ‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

ریاضات علمیّه و عملیّه 

‏     ‏‏مومنینی که قلبهای آنها مصفّی و خالص شده باشد برای نور‏‎ ‎‏ایمان، تمام این خصال در آنها مجتمع شود و سایر مردم، که در آنها‏‎ ‎‏یکی یا بیشتر از جنود عقل است، می توانند به واسطه ریاضات‏‎ ‎‏علمیّه و عملیّه، خود را کامل کنند و از جنود جهل منزَّه و مبرّی‏‎ ‎‏شوند و به جنود عقل مزیّن و محلّی گردند و به درجۀ علیای کامله‏‎ ‎‏در جوار انبیا و اولیا برسند.(319)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

روش طهارت قلب

‏     ‏‏چون قلب را از کثافات خالی کرد، مهیای برای ذکر خدا و‏‎ ‎‏قرائت کتاب خدا شود و تا قِذارات و کثافات عالم طبیعت در آن‏‎ ‎‏است، استفادت از ذکر و قرآن شریف میسور نشود؛ چنانچه در‏‎ ‎‏کتاب الهی اشاره به آن فرماید در سورۀ مبارکۀ واقعه (آیۀ 77 الی‏‎ ‎‏79):‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 177
‏(انَّهُ لَقُرآنٌ کَرِیمٌ * فِی کِتَابٍ مَکنُونٍ * لاَ یَمَسُّهُ الاَّ المُطَهَّرُونَ).‏‎[4]‎

‏    ‏‏و در سورۀ مومن ‏‏[‏‏ آیۀ‏‏]‏‏ 13 فرماید:‏

‏(هُوَ الَّذِی یُرِیکُم آیَاتِهِ وَ یُنَزِّلُ لَکُم مِنَ السَّمَاءِ رِزقاً وَ مَا یَتَذَکَّرُ الاَّ مَن‏‎ ‎‏یُنِیبُ).‏‎[5]‎

‏    ‏‏پس از آنکه دل را برای ذکر خدا و قرآن شریف مهیّا نمود،‏‎ ‎‏آیات توحید و اذکار شریفۀ توحید و تنزیه را با حضور قلب و حال‏‎ ‎‏طهارت، تلقین قلب کند؛ به این معنی که قلب را چون طفلی فرض‏‎ ‎‏کند که زبان ندارد و می خواهد او را به زبان آورد، چنانچه آنجا یک‏‎ ‎‏کلمه را تکرار کند و به دهان طفل گذارد تا او یاد گیرد، همین طور‏‎ ‎‏کلمۀ توحید را با طمانینه و حضور قلب، باید انسان تلقین قلب کند‏‎ ‎‏و به دل بخواند تا زبان قلب باز شود. و اگر وقتی چون اواخر شب یا‏‎ ‎‏بین الطّلوعَین، بعد از فریضۀ صبح برای این کار اختصاص دهد‏‎ ‎‏خیلی بهتر است. پس در آن وقت، با طهارت وجهۀ قرآن و ذکر را‏‎ ‎‏متوجه قلب کند، و آیات شریفۀ الهیّه که مشتمل بر تذکّر و مشتمل‏‎ ‎‏بر توحید است به قلب بخواند به طور تلقین و تذکیر.‏

‏     و اگر آیات شریفه آخر سورۀ حشر را از قول خدای تعالی (یَا‏‎ ‎‏ایُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا الله َ)‏‎[6]‎‏ که آیۀ 18 است، تا آخر سوره، که‏‎ ‎‏مشتمل بر تذکر و محاسبه نفس و محتوی بر مراتب توحید و اسما‏‎ ‎‏و صفات است، در یک وقت فراغت از نفس از واردات دنیایی،‏‎ ‎‏مثل آخر شب یا بین الطّلوعین با حضور قلب بخواند و در آنها‏‎ ‎‏تفکر کند، امید است ـ ان شاء الله  نتایج حسنه ببرد. و همین طور‏‎ ‎‏در اذکار شریفه با حضور قلب ذکر شریف: «لا الهَ الاَّ الله» ـ که‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 178

‏افضل و اجمع اذکار است‏‎[7]‎‏ ـ این عمل را بکند؛ امید هست خداوند‏‎ ‎‏از او دستگیری کند. و البته در هر حال، از نقص و عجز خود و از‏‎ ‎‏رحمت و قدرت حق، غافل نباشد، و دست حاجت پیش ذات‏‎ ‎‏مقدّس او دراز کند و از آن ذات مقدّس دستگیری طلب کند؛ امید‏‎ ‎‏است که اگر مدتی اشتغال به این عمل پیدا کند، نفس به توحید‏‎ ‎‏عادت کند، و نور توحید در قلب جلوه کند. و البته از شرایط عامۀ‏‎ ‎‏ذکر، نباید غفلت شود و ما بیشتر شرایط قرائت قرآن ـ که شرایط‏‎ ‎‏ذکر نیز هست ـ در کتاب «آداب الصّلاة» مذکور داشتیم‏‎[8]‎‏، گرچه‏‎ ‎‏خود از آن استفاده نبردیم؛ ولی از حضرت مولای متّقیان مرویّ‏‎ ‎‏است که فرموده: «اُنظُر الی ما قالَ، وَ لاتَنظُر الی مَن قالَ».‏‎[9]‎

‏    ‏‏و اگر در شب و روز چند دقیقه ای به حسب اقبال قلب و توجه‏‎ ‎‏آن ـ یعنی به مقداری که قلب حاضر است ـ نفس را محاسبه کند در‏‎ ‎‏تحصیل نور ایمان، و از آن مطالبۀ نور ایمان کند، و آثار ایمان را از‏‎ ‎‏آن جستجو کند، خیلی زودتر به نتیجه می رسد، ان شاءالله .(320)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مقام عدالت 

‏     ‏‏عدالت، که عبارت ازحدّ وسط بین افراط و تفریط وغُلّو و‏‎ ‎‏تقصیر است، ازفضایل بزرگ انسانیّت است؛ بلکه ازفیلسوف‏‎ ‎‏عظیم الشان «ارسطاطالیس» منقول است که: «عدالت جزوی نَبُوَد‏‎ ‎‏از فضیلت؛ بلکه همۀ فضیلتها بُوَد، و جور ـ که ضد آن است ـ‏‎ ‎‏جزوی نَبُوَد از رذیلت؛ بلکه همۀ رذیلتها بُوَد».‏‎[10]‎‏(321)‏

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 179

تعدیل قوای سرکش در جوانی 

‏     ‏‏انسان تا در عالم طبیعت است ممکن است قوای سرکش خود‏‎ ‎‏را تعدیل کند و نفس چموش سرکش را در مهار عقل و شرع کشد،‏‎ ‎‏و این در اول جوانی بسیار سهل و آسان است، زیرا که نور فطرت‏‎ ‎‏مقهور نشده، و صفای نفس را از دست نرفته، و اخلاق فاسده و‏‎ ‎‏صفات ناهنجار در نفس رسوخ ننموده.(322)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فضایل اهل معرفت

‏     ‏‏آنان که از جذوۀ محبت الهی بهره دارند، و از نور معارف‏‎ ‎‏قلبشان متنور است، همیشه با حق دلخوش و با رضای او مانوسند.‏‎ ‎‏آنها مثل ما در ظلمت دنیا فرو نرفتند، و از لذات و شهوات دار فانی‏‎ ‎‏منفعل نشدند. آنها شطر قلوبشان به حق و اسما و صفات او‏‎ ‎‏مفتوح است، و از دیگران دل خود را بسته و چشم خود را‏‎ ‎‏پوشیده اند.(323)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

فضیلت شکر نعم 

‏     ‏‏وقتی شکر نعم الهیه به همۀ مراتب رخ دهد، از تجلی‏‎[11]‎‏ اولی‏‎ ‎‏وجود و بسط بساط رحمت وجود تا آخرین تجلی به جلوۀ قبضی‏‎ ‎‏ـ که به بساط مالکیت و قهاریت برچیده شود در قلب سالک به‏‎ ‎‏مشاهده حضوریه واقع شود؛ بلکه قلب سالک، خود، مظهر جلوۀ‏‎ ‎‏رحمانی و رحیمی و مالکی و قهّاری گردد. و این حقیقت حاصل‏‎ ‎‏نشود جز برای کُمَّل از اولیا، بلکه به حقیقت حاصل نگردد، مگر از‏‎ ‎‏برای حضرت ختمی ـ صلّی الله علیه و آله ـ بالاصالة، و از برای‏‎ ‎‏کُمَّل از اولیا ـ علیهم السلام ـ بالتبعیّه. و از این جهت است که ذات‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 180

‏مقدس حق تعالی فرماید: (وَ قَلِیلٌ مِن عِبَادِیَ الشَّکُورُ).‏‎[12]‎‏(324)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شکر حق به جمیع السنه 

‏     ‏‏آنان که جمع مابین حضرات خمسۀ الهیه کردند، و متحقق به‏‎ ‎‏سرایر خفیّه انسانیه شدند، و جالس سرمنزل برزخیت کبری شدند‏‎ ‎‏[‏‏و‏‏]‏‏ متنعم به نعم باطنه و ظاهره گردیدند، شکر حق ـ جلّ و علا ـ به‏‎ ‎‏جمیع السنه گویند و ثنای خداوند به تمام زبانها کنند.(325)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

قطع طمع از مردم 

‏     ‏‏در روایات شریف است که تمام خیرات مجتمع است در قطع‏‎ ‎‏طمع از مردم‏‎[13]‎‏، برای آن است که قطع طمع از مردم، راه انقطاع به‏‎ ‎‏حق و وصول به باب الله را باز کند، و آن مجمع همه خیرات و مرکز‏‎ ‎‏تمام برکات است.(326)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آیینه مصفای قلب 

‏     ‏‏نفس انسانی چون آینه ای است که در اوّل فطرت، مصفّی و‏‎ ‎‏خالی از هر گونه کدورت و ظلمت است. پس اگر این آیینه مصفّای‏‎ ‎‏نورانی با عالم انوار و اسرار مواجه شود ـ که مناسب با جوهر ذات‏‎ ‎‏اوست ـ کم کم از مقام نقص نورانیّت به کمال روحانیّت و نورانیّت‏‎ ‎‏ترقّی کند تا آنجا که از تمام انواع کدورات و ظلمات رهایی یابد، و‏‎ ‎‏از قریۀ مظلمۀ طبیعت و بیت مظلم نفسیّت خلاصی یابد و هجرت‏‎ ‎‏کند، پس نصیب او مشاهده جمال جمیل گردد و اجر او بر خدا‏‎ ‎‏واقع شود.(327)‏

*  *  *

‏ ‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 181

ملکه عفت 

‏     ‏‏نفس بهیمی را جهت تفریطی است که از آن تعبیر به «خمود»‏‎ ‎‏کنند و آن عبارت است از: باز داشتن قوۀ شهوت از حدّ اعتدال و‏‎ ‎‏مقدار لازم، و مهمل گذاشتن این قوه شریفه که از برای حفظ‏‎ ‎‏شخص و نوع، به او مرحمت شده است. و چون این قوه، در تحت‏‎ ‎‏میزان عقل و شرع ارتیاض پیدا کرد و از جانب غلوّ و تقصیر و حد‏‎ ‎‏افراط و تفریط، خارج شد و متحرّک به حرکات عقلیّه و شرعیّه‏‎ ‎‏گردید، و در تحت تصرّف عُمّال الهی درآمد، و از تصرف و خدعه‏‎ ‎‏شیطان و وهم خارج شد، یک حالت سکونت و طمانینه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ در‏‎ ‎‏آن حاصل شود و یک ملکه اعتدال و میانه روی در آن پیدا شود که‏‎ ‎‏از قوه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ که صبغۀ عقلیّه بلکه الهیه پیدا کرده، تعبیر به «عفّت»‏‎ ‎‏شود.(328)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نتیجه شرح صدر 

‏     ‏‏انسانی که دارای شرح صدر باشد، هر چه از کمال و جمال و‏‎ ‎‏مال و منال و دولت و حَشَم در خود ببیند، به آن اهمیّت ندهد و در‏‎ ‎‏نظرش بزرگ و مهم نیاید. سعۀ وجود چنین انسانی، به قدری است‏‎ ‎‏که بر تمام واردات قلبی غلبه کند و از ظرف وجودش، هیچ چیز‏‎ ‎‏لبریزی نکند. و این سعه صدر، از معرفت حق تعالی پیدا شود؛ در‏‎ ‎‏موادّ مستعدّه لایقه اُنس با خدا، قلب را به مقام اطمینان و طمانینه‏‎ ‎‏رساند.‏

‏     و یاد حق تعالی دل را از منازل و مناظر طبیعت منصرف کند، و‏‎ ‎‏تمام جهان و جهانیان را از نظر او بیاندازد، و دلبستگی به احدی‏‎ ‎‏غیر از حق پیدا نکند، و با هیچ چیز دل خوش نکند، و همّتش به‏‎ ‎‏مرتبه‏‏[‏‏ ای‏‏]‏‏ رسد که تمام عوالم وجود در پیش نظرش نیاید. پس،‏‎ ‎‏هر چه واردات قلبی پیدا کند، دامن گیر او نشود. و خود را به‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 182

‏واسطه آنها بزرگ و بزرگوار نشمارد. و هر چه غیر از حق و آثار‏‎ ‎‏جمال و جلال او است، در نظرش کوچک باشد. و این خود، منشا‏‎ ‎‏تواضع برای حق شود، و به تبع برای خلق؛ زیرا که خلق را نیز از‏‎ ‎‏حق بیند. و همین، منشا عزّت نفس و بزرگواری هم شود؛ زیرا که‏‎ ‎‏روح تملّق که از نفع طلبی و خودخواهی پیدا شود، در او نیست.‏

‏     پس، خداخواهی سعه صدر آورد، و سعۀ صدر تواضع و عزّت‏‎ ‎‏نفس آورد.(329)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آزاد مرد کیست؟ 

‏     ‏‏آزادمرد آن است که چون خطای خود را دید از پافشاری‏‎ ‎‏خود داری کند و ما آن شخصیت را به روشنفکری معین می کنیم که‏‎ ‎‏از لجاج و فساد دوری کند و از گفتۀ خود اگر باطل بود برگردد.(330)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تهذیب در جوانی

‏     ‏‏اگر در جوانی انسان مهذب شد، شد. اگر در جوانی خدای‏‎ ‎‏نخواسته مهذب نشد، بسیار مشکل است که در زمان کهولت و‏‎ ‎‏پیری که اراده ضعیف است و دشمن قوی، ارادۀ انسان ضعیف‏‎ ‎‏می شود و جنود ابلیس در باطن انسان قوی، ممکن نیست دیگر آن‏‎ ‎‏وقت. اگر هم ممکن باشد بسیار مشکل است. از حالا به فکر‏‎ ‎‏باشید؛ از جوانی به فکر باشید.(331)‏

23 / 7 / 43 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آراستگی به اخلاق حسنه

‏     خدا نکند پیش از کسب ملکات فاضله و تقویت قوای روحانی،‏‎ ‎‏ریش انسان کمی سفید و عمامه بزرگ گردد که از استفاده های‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 183

‏علمی و معنوی و از تمام برکات باز می ماند. تا ریش سفید نشده‏‎ ‎‏کاری کنید، تا مورد توجه مردم قرار نگرفته اید فکری به حال خود‏‎ ‎‏نمایید. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد جامعه به او‏‎ ‎‏روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را‏‎ ‎‏می بازد، خود را گم می کند، قبل از آنکه عنان اختیار از کف شما‏‎ ‎‏ربوده شود، خود را بسازید و اصلاح کنید. به اخلاق حسنه آراسته‏‎ ‎‏شوید، رذایل اخلاقی را از خود دور کنید، در درس و بحث،‏‎ ‎‏اخلاص داشته باشید تا شما را به خدا نزدیک سازد. اگر در کارها‏‎ ‎‏نیت، خالص نباشد انسان را از درگاه ربوبی دور می کند. طوری‏‎ ‎‏نباشد که پس از هفتاد سال وقتی نامۀ عمل شما را باز کنند، ببینند‏‎ ‎‏«العیاذ بالله » هفتاد سال از خداوند عز و جل دور شده اید.(332)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مراقبت از اعمال و گفتار 

‏     ‏‏شما تصمیم بگیرید لااقل در این یک ماه از خود مراقبت به‏‎ ‎‏عمل آورید، از گفتار و کرداری که خداوند تبارک و تعالی راضی‏‎ ‎‏نیست اجتناب ورزید. از هم اکنون در همین مجلس با خدای خود‏‎ ‎‏عهد ببندید که در ماه مبارک رمضان از غیبت، تهمت و بدگویی‏‎ ‎‏نسبت به دیگران خودداری کنید. زبان، چشم، دست، گوش و‏‎ ‎‏سایر اعضا و جوارح را تحت ارادۀ خود در آورید. اعمال و اقوال‏‎ ‎‏خود را مراقبت نمایید، شاید همین عمل شایسته موجب گردد که‏‎ ‎‏خداوند تبارک و تعالی به شما توجه فرموده، توفیق عنایت کند و‏‎ ‎‏پس از سپری شدن شهر صیام که شیاطین از زنجیر رها می گردند،‏‎ ‎‏شما اصلاح شده باشید و دیگر فریب شیطان را نخورید و مهذب‏‎ ‎‏گردید.(333)‏

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 184

تهذیب برای اداره مملکت 

‏     ‏‏جدیت باید بکنید؛ خودتان مهذب کنید و تمسک به اسلام‏‎ ‎‏بکنید و اعمالتان را تطبیق بکنید با احکام اسلام؛ افراد شایسته ای‏‎ ‎‏بشوید که بعدها ان شاءالله امید است زود باشد آن وقت که‏‎ ‎‏مقدرات مملکت دست خود اهل مملکت بیفتد و شماها هم وارد‏‎ ‎‏بشوید در مملکتتان و اداره کنید مملکت خودتان را.(334)‏

30 / 7 / 57 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

میزان سعادت 

‏     ‏‏آنکه میزان انسانیت است، به حَسَبِ همین آیه ای‏‎[14]‎‏ که شما‏‎ ‎‏خواندید، آنچه میزان سعادت است همین است که انسان مومن‏‎ ‎‏باشد و صبر داشته باشد و دیگران را به صبر وادار کند و حق‏‎ ‎‏بگوید و دیگران را به حق گفتن وادار کند. وقتی ایمان دارید و صبر‏‎ ‎‏دارید و دیگران را به صبر وادار می کنید و به حق وادار می کنید،‏‎ ‎‏شما سعادتمندید.(335)‏

25 / 2 / 58 

‏ ‏

*  *  *

 

 

عدم اعوجاج در آدم امین 

‏     ‏‏شماها ذخایر این مملکت هستید، جوانید، دانشجو هستید،‏‎ ‎‏ذخیرۀ این مملکت هستید، طوری بکنید که این ذخیره ها برای‏‎ ‎‏مملکتتان مفید واقع بشود و خودتان را اصلاح بکنید تا ان شاءالله ‏‎ ‎‏یک انسانهای متعهد صحیح العمل امین؛ کشورتان دست خودتان و‏‎ ‎‏خودتان اداره اش بکنید. آدم امین را هیچ کس نمی تواند مُعوَجش‏‎ ‎‏کند. اشخاصی که اعوجاج دارند اینها امانت ندارند؛ اینها‏‎ ‎‏صلاحیت ندارند.(336)‏

*  *  *17 / 4 / 58 


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 185

کار برای خدا 

‏     ‏‏کوشش کنید که کارتان برای خدا باشد. وقتی برای خدا باشد،‏‎ ‎‏از هیچ چیز باک نداشته باشید؛ خدا همراه شماست. کسی که خدا‏‎ ‎‏همراهش است، از هیچ چیز نباید باک داشته باشد.(337)‏

11 / 8 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

از خود گذشتن رمز پیروزی 

‏     ‏‏این توجه به خدا بود. از خود گذشته بود به خدا پیوسته بود.‏‎ ‎‏این رمز، رمز پیروزی است. ‏

‏     تا انسان به خود مشغول است نمی تواند کاری بکند. برای‏‎ ‎‏اینکه خودها هستند. افراد هستند تا شما به خود مشغولید و‏‎ ‎‏برادرتان هم همین طور و من هم همین طور. و برادرم همین طور.‏‎ ‎‏هر کدام یک آمال خاصی دارید. تا توجه به خود است اقبال به‏‎ ‎‏خود است و پشت به خدا، همه نکبتها هست. در پیروزی شما‏‎ ‎‏عکس بود مطلب. از آمال خودتان دست برداشته بودید.(338)‏

1 / 10 / 58 

‏ ‏

*  *  *

 

 

کم کردن توجه به نفس 

‏     ‏‏می دانند بخواهید سالم باشید از آن راه باید بروید. باید از‏‎ ‎‏توجهاتی که به نفس هست خودتان را کم کم خارج بکنید، البته‏‎ ‎‏مساله ای نیست که به این زودی بشود، لکن کم کم خارج بکنید.‏‎ ‎‏اینهمه آمال ما زیر خاک خواهد رفت، تمام خواهد شد. اینهمه‏‎ ‎‏توجهات به خود به ضررمان تمام می شود و تمام می شود. آنکه‏‎ ‎‏باقی می ماند آن است که مربوط به خداست: ما عِندَکُم یَنفَدُ وَ ما‏‎ ‎‏عِندَالله ِ باقٍ.‏‎[15]‎‏ آنکه است ‏‏[‏‏باقی می ماند‏‏]‏‏.(339)‏

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 186

غفلت نکردن از خدا

‏     ‏‏از خدا غافل نباشید.از یک قدرت مافوق الطبیعه، قدرت بزرگ،‏‎ ‎‏غافل نباشید. اتّکا کنید به آن قدرت. پشتوانۀ شما یک همچو‏‎ ‎‏قدرتی است. پشتوانۀ شما یک همچو قدرتی است.(340)‏

14 / 3 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

اعتراف به خلاف موجب بزرگی است 

‏     ‏‏بدانید که این چیزهایی که در نفس خودتان هست، این اوصافی‏‎ ‎‏که در نفس خودتان هست، اگر مهار نکنید یک وقت یک دیکتاتور‏‎ ‎‏از کار در می آیید. اینطور نباشد که آنقدر خودتان را ببینید که هرچه‏‎ ‎‏می گویید همان درست است؛ و آنقدر خودبین باشید که اگر‏‎ ‎‏نادرستی را فهمیدید هم، حاضر به تسلیم نباشید.‏

‏     انسان کامل آن است که اگر فهمید که حرفش حق است با برهان‏‎ ‎‏اظهار کند ومطالبش را برهانی بفهماند. اینکه در قرآن کریم دارد که‏‎ ‎‏لا اکراهَ فِی الدِّینِ برای اینکه تحمیل عقاید نمی شود کرد. امکان‏‎ ‎‏ندارد که همین طوری یک کسی تحمیل عقاید بکند. این باید با‏‎ ‎‏یک توطئه هایی ‏‏[‏‏باشد‏‏]‏‏ که بد را به دیگران به عنوان خوب جلوه‏‎ ‎‏بدهد. یا اینکه اگر انسان باشد و اگر تربیت شده باشد با برهان آن‏‎ ‎‏مطلبی را که دارد به مردم بفهماند. تحمیل نباشد. آگاه کند مردم را‏‎ ‎‏بر اینکه راه این است، نه اینکه تحمیل کند به مردم که باید از این‏‎ ‎‏راه بروید. شما توجه به این معنا داشته باشید که چنانچه ان شاءالله ‏‎ ‎‏رئیس و فرماندار شدید، این خوی را که در انسان هست این خوی‏‎ ‎‏را از خودتان زایل کنید. و از الآن توجه به این معنا داشته باشید که‏‎ ‎‏مبادا مبتلا به این خودخواهی عظیم باشید که منشا دیکتاتوری و‏‎ ‎‏منشا همۀ مفاسد است. اگر یک چیزی را دیدید که واقعاً خلاف‏‎ ‎‏کردید، اعتراف کنید. این اعتراف، شما را در نظر ملتها بزرگ‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 187

‏می کند؛ نه اینکه اعتراف به خطا شما را کوچک می کند.(341)‏

24 / 11 / 59 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مراقبت از زبان 

‏     ‏‏آن چماق زبان و چماق قلم بالاترین چماقهاست که فسادش‏‎ ‎‏صدها برابر چماقهای دیگر است. آنهایی که می خواهند صحبت‏‎ ‎‏بکنند، و خصوصاً در این چند روز زیاد هم هستند، باید توجه‏‎ ‎‏بکنند به اینکه قبل از اینکه می خواهند صحبت بکنند، بنشینند و با‏‎ ‎‏خودشان فکر بکنند ببینند که این زبان چماق است و می خواهد به‏‎ ‎‏سر یک دسته دیگر کوبیده بشود، یا اینکه این زبان زبان رحمت‏‎ ‎‏است و برای وحدت؟ چنانچه مالک نفس خودشان هستند ـ این‏‎ ‎‏امر مهم که مالکیت شخص بر نفس خودش است، حضرت موسی‏‎ ‎‏ـ سلام الله علیه ـ یک همچو ادعایی کرد، و او بحق بود، که به‏‎ ‎‏خدای تبارک و تعالی عرض کرد که من مالک هیچ کس نیستم الاّ‏‎ ‎‏مالک خودم و برادرم ـ این یک ادعای بزرگی است که شایستۀ‏‎ ‎‏پیغمبران است. ماها مالک خودمان نیستیم. مالک برادرهایمان هم‏‎ ‎‏نیستیم. مالک فرزندانمان هم نیستیم. مالک دوستانمان هم نیستیم.‏‎ ‎‏عمده مالکیتِ خودش است بر خودش. انسان وقتی می خواهد‏‎ ‎‏صحبت بکند ‏‏[‏‏باید‏‏]‏‏ زبان مملوک او باشد و او سلطنت بر زبان‏‎ ‎‏خودش داشته باشد؛ نه اینکه شیطان بر نفس او و بر زبان او تسلط‏‎ ‎‏پیدا کند، و حرفها و چماقها و اسلحه هایی باشد که از اسلحۀ صدام‏‎ ‎‏برنده تر است.(342)‏

4 / 12 / 59 

*  *  *

‏ ‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 188

انسان، منشا خیر و شر 

‏     ‏‏آنچه که به سر انسان می آید از خیر و شر، از خود آدم است.‏‎ ‎‏آنچه که انسان را به مراتب عالی انسانیت می رساند، کوشش خود‏‎ ‎‏انسان است و آنچه که انسان را به تباهی در دنیا و آخرت می کشد،‏‎ ‎‏خود انسان و اعمال خود انسان است.‏

‏     این انسان است که خدای تبارک و تعالی به طوری خلق فرموده‏‎ ‎‏است که راه راست و کج را می تواند انتخاب کند. و تمام انبیا از‏‎ ‎‏صدر عالم تا آخر برای این آمده اند که این آدم را از آن راه کج و‏‎ ‎‏راههای باطل هدایت کنند به صراط مستقیم انسانیت؛ یک سرش‏‎ ‎‏اینجاست و سر دیگرش عندالله است. ما خودمان را اگر توانستیم‏‎ ‎‏اصلاح کنیم، کنترل کنیم و تربیت کنیم خودمان را، مراقبت کنیم از‏‎ ‎‏خودمان، در همۀ امور موفق خواهیم شد. و چنانچه ـ خدای‏‎ ‎‏نخواسته ـ در آن مقاصد اسلامی یا انسانی که داریم، موفق نشویم،‏‎ ‎‏مع ذلک، آن توفیق الهی که برای اشخاص صحیح و متعهد هست،‏‎ ‎‏برای ما هم هست.(343)‏

11 / 5 / 60 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بی توقعی از مردم 

‏     ‏‏اینی که اساس است این است که ما حسابمان را با خدا درست‏‎ ‎‏کنیم نه با مردم، و از هیچ کس هم توقع نداشته باشیم. مایی که‏‎ ‎‏برای خدا می خواهیم یک کاری بکنیم توقع نداشته باشیم.(344)‏

18 / 11 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

عمل به حکم خدا 

‏     ‏‏هیچ کدام از ما نباید انتظار تعریف را داشته باشیم. باید به‏‎ ‎‏حکم خدا عمل کنیم و به این هم کاری نداشته باشیم که چه کسی‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 189

‏از این کاری که برای خدا می کنیم خوشش می آید و یا چه کسی‏‎ ‎‏بدش می آید.(345)‏

28 / 2 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

نجات از خودخواهی 

‏     ‏‏سرکوب کنید آمالی که خیال می کنید یک چیزی است. حساب‏‎ ‎‏کنید که ما چی هستیم، و این منظومۀ شمسی چی هست و این‏‎ ‎‏کهکشانها چی هستند در مقابل عظمت خدا تا بفهمید که ما درگیر‏‎ ‎‏یک شیطنت کثیف هستیم، نه یک شیطنتی که باز یک چیزی‏‎ ‎‏هست. ما گرفتار یک شیطنت هایی در خودمان هستیم که‏‎ ‎‏کثافتکاری است و پستی است. و خودتان را نجات بدهید و‏‎ ‎‏خودمان را نجات بدهیم. اگر از این بند نجات پیدا بکنید، آن‏‎ ‎‏بعدش آسان می شود، وحدت آسان می شود، اما از این بند باید‏‎ ‎‏نجات پیدا بکنیم، از این بند خودخواهی، هر چه هست برای‏‎ ‎‏خودم، خود محوری، من، نه غیر. این در همۀ نفوس هست مگر‏‎ ‎‏اینکه تهذیب بشود.(346)‏

21 / 4 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

شروع اصلاح از خودمان 

‏     ‏‏ما باید از خودمان شروع کنیم، اگر ما خودمان را اصلاح کنیم‏‎ ‎‏قهراً آن مقصدی که ما داریم، در دنیا هم صدور پیدا می کند،‏‎ ‎‏چنانچه پیدا کرده است. اگر خدای نخواسته، ماهواهای نفسانی‏‎ ‎‏مان اسباب این بشود که گله ها به شکایت ها، شکایت ها به‏‎ ‎‏مخالفتها برسد، آن روزی است که عزای همۀ کشور را باید بگیریم‏‎ ‎‏و گناهش گردن ماست که نفسانیت خودمان را زیر پا‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 190

‏نگذاشتیم.(347)‏

21 / 4 / 62 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تقویت قلب 

‏     ‏‏هر عملی اولش فکر است. هر کاری اولش تفکر و تامل در‏‎ ‎‏اطراف کار است. اگر مادر روحمان ضعف باشد نمی توانیم کاری‏‎ ‎‏بکنیم، روح را قوی کنید، قلب خودتان را قوی کنید، به خدا منقطع‏‎ ‎‏بشوید.(348)‏

23 / 2 / 63 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

بت نفس، مادر بتها

‏     ‏‏من به تو توصیه می کنم که اوّل قدم بیرون آمدن از حجاب‏‎ ‎‏ضخیم انکار است که مانع هر رشد و هر قدم مثبت است. این قدم‏‎ ‎‏کمال نیست، لکن راهگشای به سوی کمال است چنانچه «یقظه» را‏‎ ‎‏که در منازل سالکان، اوّل منزل محسوُب شده است از منازل نتوان‏‎ ‎‏شمرد، بلکه مقدمه و راهگشای منازل سالکین است. در هر‏‎ ‎‏صورت با روح انکار نتوان راهی به سوی معرفت یافت.‏

‏     آنان که انکار مقامات عارفان و منازل سالکان کنند، چون‏‎ ‎‏خودخواه و خودپسند هستند هرچه را ندانستند حمل به جهل‏‎ ‎‏خود نکنند و انکار آن کنند تا به خودخواهی و خودبینی شان‏‎ ‎‏خدشه وارد نشود (مادر بتها بت نفس شماست) تا این بت بزرگ و‏‎ ‎‏شیطان قوی از میان برداشته نشود راهی به سوی او جلّ و علا‏‎ ‎‏نیست و هیهات که این بت شکسته و این شیطان رام گردد.(349)‏

*  *  *

‏ ‏


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 191

اهمیت انگیزۀ الهی داشتن 

‏     ‏‏اگر با انگیزۀ الهی مُلک جن و انس کسی را باشد، بلکه اگر‏‎ ‎‏به دست آورد، عارف بالله و زاهد در دنیاست و اگر انگیزه، نفسانی‏‎ ‎‏و شیطانی باشد هرچه به دست آورد، اگر چه یک تسبیح باشد، به‏‎ ‎‏همان اندازه از خداوند تعالی دور است و فاصله گرفته.(350)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

آرامش قلوب 

‏     ‏‏آنچه مایۀ نجات انسانها و آرامش قلوب است وارستگی و‏‎ ‎‏گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمی خدای‏‎ ‎‏تعالی حاصل شود.(351)‏

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

راه حل مسائل 

‏     ‏‏خودی را کنار بگذارید و خدا را توجه کنید. اگر این مسئله در‏‎ ‎‏هر انسانی حل بشود، همۀ مسائلش حل شدنی است.(352)‏‎[16]‎

13 / 6 / 64 

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 192

  • )) بقره  / 218.
  • )) همزه  /  6.
  • )) «من از روی اخلاص، رو به سوی کسی آوردم که آسمانها و زمین را آفرید...»؛ (انعام  /  79).
  • )) «آن قرآن کریم است، در کتابی پوشیده که بجز پاکان آن را مسّ نمی کنند».
  • )) «اوست خدایی که آیاتش را به شما نشان می دهد و از آسمان برای شما روزی نازل می کند؛ و بجز کسی که  اهل انابه باشد متذکّر نخواهد شد».
  • )) «ای کسانی که ایمان آورده اید، از خداوند بهراسید».
  • )) مراجعه شود به: اصول کافی؛ ج 2، ص 375، «باب من قال لا اله الاّ الله »، ح 1ـ2؛ توحید صدوق؛ ص 18.
  • )) آداب الصلاة؛ ص 180، مصباح اول، باب 4.
  • )) امیرالمومنین علیّ بن ابی طالب ـ علیهم السلام ـ فرمودند: «به آنچه که گفته شده نظر افکنید و نگاه کنید، نه  به آنکه [آن سخن را] گفته است»؛ تصنیف غرر الحکم؛ ص 58، رقم 612.
  • )) طوسی، نصیرالدین (خواجه)؛ اخلاق ناصری؛ ص 136.
  • )) در نسخه اصل «که از تجلّی».
  • )) «و اندکی از بندگان من سپاسگزارند»؛ (سبا  /  13).
  • )) رجوع شود به اصول کافی؛ ج 2، ص 119، «باب الاستغناء عن الناس»؛ همان؛ ص 241، «باب الطمع».
  • )) والعصر  /  2ـ3.
  • )) نحل  /  96.
  • علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع بیشتر در این مبحث رجوع کنید به:1. شرح حدیث جنود عقل و جهل؛ ص 263، 272ـ273.2. جهاد اکبر؛ ص 41.3. صحیفه امام؛ ج 15، ص 491ـ492 . 4. همان؛ ج 19، ص 446ـ447 .