فصل دوم: عوامل موثر بر تعلیم و تربیت

حکومت و قانون

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

‏ ‏

ارزش تربیتی حکومت اسلامی 

‏     ‏‏اینکه ما می گوییم و شما هم اشاره به آن کردید که هیچ رژیمی‏‎ ‎‏مثل حکومت اسلامی نمی تواند انسان را و ملتهای انسانی را‏‎ ‎‏آنطور که باید اداره کند و تربیت، این برای این است که همۀ‏‎ ‎‏رژیمهای غیر توحیدی و رژیمهایی که به دست غیر انبیا وجود پیدا‏‎ ‎‏کرده اند آنقدری که بینش دارند، اگر ما فرض بکنیم که اینها صد‏‎ ‎‏درصد هم امین هستند و دلسوز برای ملتها، لکن شعاع بینش بشر‏‎ ‎‏را باید دید تا کجاست، و انسان تا کجا می تواند سیر بکند و‏‎ ‎‏احتیاجات انسان چقدر است. آیا به مقدار سعۀ وجود انسان و‏‎ ‎‏قابلیت رشد انسان این رژیمهای غیر الهی دیدشان وافی است؟ تا‏‎ ‎‏فرض بکنیم که اگر هم اشخاصی باشند دلسوز و اشخاصی باشند‏‎ ‎‏که بخواهند خدمت بکنند به ملتها، بتوانند خدمت بکنند. یا دیدِ‏‎ ‎‏اینها محدود است تا یک حدودی، و اگر آنها هم بخواهند خدمت‏‎ ‎‏بکنند تا همین حدود می توانند خدمت بکنند؟ (442)‏

13 / 4 / 58 

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 257

وظیفه دولت، نجات جوانان 

‏     ‏‏جوانهای ما را نجات بدهید! دولتها موظف اند جوانهای ما را‏‎ ‎‏نجات بدهند. دانشگاهها موظف اند این جوانها را نجات‏‎ ‎‏بدهند.(443)‏

4 / 8 / 58 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

تفاوت حکومت الهی با غیر الهی در انسان سازی 

‏     ‏‏تفاوت بزرگی که بین همۀ رژیمهای دنیا، به هر قِسمی که‏‎ ‎‏می خواهد باشد، تمام رژیمهای بشری با هر فرمی که می خواهد‏‎ ‎‏باشد و آن رژیمی که الهی است و تابع قوانین الهی است، تفاوت‏‎ ‎‏بزرگ این است که تمام رژیمها، آنی که دیگر عدل و داد و خوب‏‎ ‎‏است فقط در حدود طبیعت است. شما شاید در هیچ رژیمی پیدا‏‎ ‎‏نکنید که حکومت دنبال این باشد که تهذیب نفس مردم را بکند،‏‎ ‎‏کاری به آن نداشتند. حکومت دنبال این بوده است که بی نظمی‏‎ ‎‏نشود. یک کسی در خانۀ خودش هر کاری بکند تعرضی به آن‏‎ ‎‏ندارد. بیرون نیاید توی خیابان عربده بکشد، و نظم را به هم نزند،‏‎ ‎‏تو خانۀ خودش هر کاری می خواهد بکند آزاد هست، فقط‏‎ ‎‏حکومتهای الهی است که برای اصل مقصد، این بوده است که‏‎ ‎‏انسان را آنطور که باید باشد، درست کند. انسان اولش یک حیوانی‏‎ ‎‏است، بدتر از حیوانات. اگر سر خود باشد انسان، همین طور بار‏‎ ‎‏بیاید، هیچ حیوانی مثل انسان نیست در اینکه در شهوت، در‏‎ ‎‏درندگی، در شیطنت. حیوانات دیگر حدود شیطنتشان محدود‏‎ ‎‏است. حدود شهواتشان محدود است. حدود آن سبعیتشان.(444)‏

7 / 10 / 58 

*  *  *


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 258

رابطه تربیت با صلاح و فساد یک کشور 

‏     ‏‏شما آقایان معلمین و همۀ معلمهایی که در سرتاسر کشور‏‎ ‎‏هستند و همۀ اساتیدی که در دانشگاهها هستند مسئولند نسبت به‏‎ ‎‏این امانتی که خدای تبارک و تعالی و اولیای اطفال و اولیای اینها به‏‎ ‎‏شما سپرده اند. همه مسئول هستید. گمان نکنید که شما ده نفر،‏‎ ‎‏پنجاه نفر، پیش شما هست، و شما آن پنج نفر یا ده نفر یا پنجاه نفر‏‎ ‎‏را تعلیم می دهید، و ممکن است که خیال کنید که این عدّه چیزی‏‎ ‎‏نیستند، دیگران کارها را انجام بدهند. ممکن است در بین همین ده‏‎ ‎‏نفر، همین پنجاه نفر که شما تعلیم می دهید یک شخصی پیدا بشود‏‎ ‎‏که بعدها یک مقام عالی داشته باشد، رئیس جمهور یک مملکت‏‎ ‎‏بشود، نخست وزیر بشود، مراتب عالیۀ کشور دست او بیاید.‏‎ ‎‏چنانچه همین یک نفری که پیش شما بوده بعد هم رفته پیش کسان‏‎ ‎‏دیگر تا رسیده به آن آخر یک تربیت فاسدی بشود؛ یعنی یا‏‎ ‎‏تعلیمی باشد و هیچ کاری به این نداشته باشند که این باید تربیت‏‎ ‎‏انسانی هم بشود، یا خدای نخواسته معلّم منحرفی باشد و این‏‎ ‎‏کودک از اول و بعد هم در مراتب دیگر، تحت یک تربیت انحرافی‏‎ ‎‏واقع بشود، ممکن است همین یک نفر، یک کشور را به باد فنا‏‎ ‎‏بدهد.‏

‏     رضاخان هم یک نفر بود. وقتی هم که آمد به تهران، یک نفر‏‎ ‎‏آدمی بود که در یک فوجی، در یک چیزی، یک منصب کوتاهی‏‎ ‎‏داشت؛ لکن دریافته بودند آنهایی که می خواستند با قُلدری این‏‎ ‎‏مملکت را چپاول کنند که این اهل این کار است. از این جهت او را‏‎ ‎‏فرستادند به طوری که در رادیوها، وقتی که او را بردنش از خارج‏‎ ‎‏ایران، رادیوهای انگلستان بود آنوقت، آنجا اعلام کردند که این را‏‎ ‎‏ما آوردیم. لکن بعداز اینکه برای ما خرابکاری کرد و خطا کردو‏‎ ‎‏خیانت، او را بردیم. ممکن است که از زیر دست شما، اگر تربیت‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 259
‏یک تربیت صحیح نشود، یک رضاخان بیرون بیاید، یک‏‎ ‎‏محمدرضا بیرون بیاید. شما که نمی دانید این آدمی که پیش‏‎ ‎‏شما‏‏[‏‏است‏‎ ‎‏]‏‏ولو حالا فرض کنید بچۀ کشاورزی است یا بچۀ‏‎ ‎‏کاسبی است آمده، شما که اطلاع ندارید که این بچۀ کشاورز و‏‎ ‎‏کاسب بعدها چه خواهد شد. رضا خان هم یک آدمی بود که بچۀ‏‎ ‎‏یک نفر آدم پایین بود. لکن چون تربیت تربیت انسانی نبوده است‏‎ ‎‏و اسلامی نبوده است، یک نفر آدم فاسد از کار درآید، یک کشور‏‎ ‎‏را به سالهای طولانی به فساد می کشد. چنانچه شما دیدید که این‏‎ ‎‏پدر و پسر از باب اینکه تربیت انسانی و اسلامی نداشتند، با اینکه‏‎ ‎‏یک نفر بودند لکن یک مُهره ای بود که خارجیها او را تقویت‏‎ ‎‏می کردند. پس شما گمان نکنید که یک بچۀ کاسبی پیش من هست‏‎ ‎‏و این چیزی نیست؛ می رود کاسب می شود؛ یا یک بچۀ ـ فرض‏‎ ‎‏کنید ـ کشاورزی پیش من هست، این ‏‏[‏‏را‏‏]‏‏ گمان نکنید. شما فکر‏‎ ‎‏این را بکنید که این بچه ممکن است یک وقتی رئیس یک کشور‏‎ ‎‏بشود؛ رئیس یک ارتش بشود. آن وقت که این رئیس کشور شد،‏‎ ‎‏رئیس ارتش شد، کشور را به تباهی می کشد و ارتش را به تباهی‏‎ ‎‏می کشد.‏

‏     همیشه اکثراً افراد نادر هستند که وارد می شوند و یک کشور را‏‎ ‎‏یا ترقی می دهند، و یا تنزل می دهند. شما باید توجه به این معنا‏‎ ‎‏داشته باشید که اگر تربیتتان تربیت خدای نخواسته خلاف انسانی‏‎ ‎‏و اسلامی باشد، هر کاری که او بعدها بکند شما هم شریک‏‎ ‎‏جُرمید. و اگر تربیت، یک تربیت انسانی و روی فطرت انسان‏‎ ‎‏باشد، بعدها هم که هر کار خوبی بکند شما شریکید در آن کار‏‎ ‎‏خوب.(445)‏

*  *  *10 / 11 / 59 


کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 260

حکومت خدا بر دلها

‏     ‏‏بعثت این است که حکومت خدا در دلهای بشر حکومت کند تا‏‎ ‎‏اینکه در جامعه های بشر هم حکومت کند. تا تزکیه در رده های بالا‏‎ ‎‏حاصل نشود و تصفیه در رده های بالا حاصل نشود، این مملکت و‏‎ ‎‏همۀ ممالکی که هستند اصلاح نخواهند شد.(446)‏

11 / 3 / 60 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دولت فاسد و انحراف اخلاقی مردم 

‏     ‏‏ملت عراق باید متوجه این معنا باشد که اگر چنانچه صدام در‏‎ ‎‏عراق باقی بماند، آنها را رو به فساد می کشد، جوانها را رو به فساد‏‎ ‎‏می کشد. و خدا می داند که آن قدر لطمه ای که بر عراق وارد شده‏‎ ‎‏است از این حزب کافر عفلقی و بر جوانهای آنها وارد شده است،‏‎ ‎‏چه صدمات اخلاقی بوده که وارد شده است! آنکه انسان را و‏‎ ‎‏کشورها را تهدید می کند این انحرافات اخلاقی است که تهدید‏‎ ‎‏می کند، و الاّ سلاح ـ فی نفسه ـ چه اشکال دارد؟ (447)‏

14 / 1 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

دولت و تشویق مغزها 

‏     ‏‏اگر گذاشته بودند که خود مردم و دانشمندان، متکفل امور‏‎ ‎‏باشند و مردم را تشویق کرده بودند، حال کشور ما اینطور نبود. ما‏‎ ‎‏الآن باید فرصت را غنیمت شمرده و برای اسلام و کشور اسلامی‏‎ ‎‏کار بکنیم و زندگی خودمان را هدر ندهیم. ‏

‏     امروز مردم از وضع دولت مطلعند و شما مردم را برای‏‎ ‎‏پشتیبانی از خود لازم دارید. دولت بدون پشتیبانی مردم نمی تواند‏‎ ‎‏کار بکند و هر یک از ادارات و وزارتخانه ها باید این مسئله را مد‏‎ ‎‏نظر داشته باشند که برای خدا، مردم را راضی نگه دارند. و اگر‏

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 261

‏شما تاریخ پنجاه سال سلطنت را ملاحظه کنید، آن وقت تکلیف‏‎ ‎‏خودتان را می دانید که با ملت بودن چیست و بدون ملت بودن‏‎ ‎‏چیست. همۀ ما باید برای خدمت به توده هایی که در طول تاریخ‏‎ ‎‏همیشه محروم بوده اند، کوشش کنیم. و دولت باید آنها را مقدم‏‎ ‎‏بدارد و مغزهایی را که مشغول به کارند تشویق بکند. و دولت‏‎ ‎‏باید این فرصت را، که در این کشور افرادی پیدا می شوند که‏‎ ‎‏خودشان می توانند کارها را انجام بدهند، غنیمت بشمارد و‏‎ ‎‏به تدریج، ان شاءالله ، به آنجایی برسند که ما دیگر به خارج‏‎ ‎‏احتیاجی نداشته باشیم.(448)‏

27 / 6 / 61 

*  *  *

‏ ‏

‏ ‏

مبارزه علمی و عملی بزرگ 

‏     ‏‏من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و‏‎ ‎‏ذخیره های عظیم الهی و به این گلهای معطر و نوشکفتۀ جهان‏‎ ‎‏اسلام، سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی‏‎ ‎‏خود را بدانید؛ و خودتان را برای یک مبارزۀ علمی و عملی بزرگ‏‎ ‎‏تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید.‏

‏     و من به همۀ مسئولین و دست اندرکاران سفارش می کنم که به‏‎ ‎‏هر شکل ممکن وسایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری‏‎ ‎‏جوانان را فراهم سازید؛ و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزشها و‏‎ ‎‏نوآوریها همراهی کنید؛ و روح استقلال و خودکفایی را در آنان‏‎ ‎‏زنده نگه دارید.(449)‏

29 / 4 / 67 

*  *  *

‏ ‏

‎ ‎

کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 262