ارزش تربیتی حکومت اسلامی
اینکه ما می گوییم و شما هم اشاره به آن کردید که هیچ رژیمی مثل حکومت اسلامی نمی تواند انسان را و ملتهای انسانی را آنطور که باید اداره کند و تربیت، این برای این است که همۀ رژیمهای غیر توحیدی و رژیمهایی که به دست غیر انبیا وجود پیدا کرده اند آنقدری که بینش دارند، اگر ما فرض بکنیم که اینها صد درصد هم امین هستند و دلسوز برای ملتها، لکن شعاع بینش بشر را باید دید تا کجاست، و انسان تا کجا می تواند سیر بکند و احتیاجات انسان چقدر است. آیا به مقدار سعۀ وجود انسان و قابلیت رشد انسان این رژیمهای غیر الهی دیدشان وافی است؟ تا فرض بکنیم که اگر هم اشخاصی باشند دلسوز و اشخاصی باشند که بخواهند خدمت بکنند به ملتها، بتوانند خدمت بکنند. یا دیدِ اینها محدود است تا یک حدودی، و اگر آنها هم بخواهند خدمت بکنند تا همین حدود می توانند خدمت بکنند؟ (442)
13 / 4 / 58
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 257
وظیفه دولت، نجات جوانان
جوانهای ما را نجات بدهید! دولتها موظف اند جوانهای ما را نجات بدهند. دانشگاهها موظف اند این جوانها را نجات بدهند.(443)
4 / 8 / 58
* * *
تفاوت حکومت الهی با غیر الهی در انسان سازی
تفاوت بزرگی که بین همۀ رژیمهای دنیا، به هر قِسمی که می خواهد باشد، تمام رژیمهای بشری با هر فرمی که می خواهد باشد و آن رژیمی که الهی است و تابع قوانین الهی است، تفاوت بزرگ این است که تمام رژیمها، آنی که دیگر عدل و داد و خوب است فقط در حدود طبیعت است. شما شاید در هیچ رژیمی پیدا نکنید که حکومت دنبال این باشد که تهذیب نفس مردم را بکند، کاری به آن نداشتند. حکومت دنبال این بوده است که بی نظمی نشود. یک کسی در خانۀ خودش هر کاری بکند تعرضی به آن ندارد. بیرون نیاید توی خیابان عربده بکشد، و نظم را به هم نزند، تو خانۀ خودش هر کاری می خواهد بکند آزاد هست، فقط حکومتهای الهی است که برای اصل مقصد، این بوده است که انسان را آنطور که باید باشد، درست کند. انسان اولش یک حیوانی است، بدتر از حیوانات. اگر سر خود باشد انسان، همین طور بار بیاید، هیچ حیوانی مثل انسان نیست در اینکه در شهوت، در درندگی، در شیطنت. حیوانات دیگر حدود شیطنتشان محدود است. حدود شهواتشان محدود است. حدود آن سبعیتشان.(444)
7 / 10 / 58
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 258
رابطه تربیت با صلاح و فساد یک کشور
شما آقایان معلمین و همۀ معلمهایی که در سرتاسر کشور هستند و همۀ اساتیدی که در دانشگاهها هستند مسئولند نسبت به این امانتی که خدای تبارک و تعالی و اولیای اطفال و اولیای اینها به شما سپرده اند. همه مسئول هستید. گمان نکنید که شما ده نفر، پنجاه نفر، پیش شما هست، و شما آن پنج نفر یا ده نفر یا پنجاه نفر را تعلیم می دهید، و ممکن است که خیال کنید که این عدّه چیزی نیستند، دیگران کارها را انجام بدهند. ممکن است در بین همین ده نفر، همین پنجاه نفر که شما تعلیم می دهید یک شخصی پیدا بشود که بعدها یک مقام عالی داشته باشد، رئیس جمهور یک مملکت بشود، نخست وزیر بشود، مراتب عالیۀ کشور دست او بیاید. چنانچه همین یک نفری که پیش شما بوده بعد هم رفته پیش کسان دیگر تا رسیده به آن آخر یک تربیت فاسدی بشود؛ یعنی یا تعلیمی باشد و هیچ کاری به این نداشته باشند که این باید تربیت انسانی هم بشود، یا خدای نخواسته معلّم منحرفی باشد و این کودک از اول و بعد هم در مراتب دیگر، تحت یک تربیت انحرافی واقع بشود، ممکن است همین یک نفر، یک کشور را به باد فنا بدهد.
رضاخان هم یک نفر بود. وقتی هم که آمد به تهران، یک نفر آدمی بود که در یک فوجی، در یک چیزی، یک منصب کوتاهی داشت؛ لکن دریافته بودند آنهایی که می خواستند با قُلدری این مملکت را چپاول کنند که این اهل این کار است. از این جهت او را فرستادند به طوری که در رادیوها، وقتی که او را بردنش از خارج ایران، رادیوهای انگلستان بود آنوقت، آنجا اعلام کردند که این را ما آوردیم. لکن بعداز اینکه برای ما خرابکاری کرد و خطا کردو خیانت، او را بردیم. ممکن است که از زیر دست شما، اگر تربیت
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 259
یک تربیت صحیح نشود، یک رضاخان بیرون بیاید، یک محمدرضا بیرون بیاید. شما که نمی دانید این آدمی که پیش شما[است ]ولو حالا فرض کنید بچۀ کشاورزی است یا بچۀ کاسبی است آمده، شما که اطلاع ندارید که این بچۀ کشاورز و کاسب بعدها چه خواهد شد. رضا خان هم یک آدمی بود که بچۀ یک نفر آدم پایین بود. لکن چون تربیت تربیت انسانی نبوده است و اسلامی نبوده است، یک نفر آدم فاسد از کار درآید، یک کشور را به سالهای طولانی به فساد می کشد. چنانچه شما دیدید که این پدر و پسر از باب اینکه تربیت انسانی و اسلامی نداشتند، با اینکه یک نفر بودند لکن یک مُهره ای بود که خارجیها او را تقویت می کردند. پس شما گمان نکنید که یک بچۀ کاسبی پیش من هست و این چیزی نیست؛ می رود کاسب می شود؛ یا یک بچۀ ـ فرض کنید ـ کشاورزی پیش من هست، این [را] گمان نکنید. شما فکر این را بکنید که این بچه ممکن است یک وقتی رئیس یک کشور بشود؛ رئیس یک ارتش بشود. آن وقت که این رئیس کشور شد، رئیس ارتش شد، کشور را به تباهی می کشد و ارتش را به تباهی می کشد.
همیشه اکثراً افراد نادر هستند که وارد می شوند و یک کشور را یا ترقی می دهند، و یا تنزل می دهند. شما باید توجه به این معنا داشته باشید که اگر تربیتتان تربیت خدای نخواسته خلاف انسانی و اسلامی باشد، هر کاری که او بعدها بکند شما هم شریک جُرمید. و اگر تربیت، یک تربیت انسانی و روی فطرت انسان باشد، بعدها هم که هر کار خوبی بکند شما شریکید در آن کار خوب.(445)
* * *10 / 11 / 59
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 260
حکومت خدا بر دلها
بعثت این است که حکومت خدا در دلهای بشر حکومت کند تا اینکه در جامعه های بشر هم حکومت کند. تا تزکیه در رده های بالا حاصل نشود و تصفیه در رده های بالا حاصل نشود، این مملکت و همۀ ممالکی که هستند اصلاح نخواهند شد.(446)
11 / 3 / 60
* * *
دولت فاسد و انحراف اخلاقی مردم
ملت عراق باید متوجه این معنا باشد که اگر چنانچه صدام در عراق باقی بماند، آنها را رو به فساد می کشد، جوانها را رو به فساد می کشد. و خدا می داند که آن قدر لطمه ای که بر عراق وارد شده است از این حزب کافر عفلقی و بر جوانهای آنها وارد شده است، چه صدمات اخلاقی بوده که وارد شده است! آنکه انسان را و کشورها را تهدید می کند این انحرافات اخلاقی است که تهدید می کند، و الاّ سلاح ـ فی نفسه ـ چه اشکال دارد؟ (447)
14 / 1 / 61
* * *
دولت و تشویق مغزها
اگر گذاشته بودند که خود مردم و دانشمندان، متکفل امور باشند و مردم را تشویق کرده بودند، حال کشور ما اینطور نبود. ما الآن باید فرصت را غنیمت شمرده و برای اسلام و کشور اسلامی کار بکنیم و زندگی خودمان را هدر ندهیم.
امروز مردم از وضع دولت مطلعند و شما مردم را برای پشتیبانی از خود لازم دارید. دولت بدون پشتیبانی مردم نمی تواند کار بکند و هر یک از ادارات و وزارتخانه ها باید این مسئله را مد نظر داشته باشند که برای خدا، مردم را راضی نگه دارند. و اگر
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 261
شما تاریخ پنجاه سال سلطنت را ملاحظه کنید، آن وقت تکلیف خودتان را می دانید که با ملت بودن چیست و بدون ملت بودن چیست. همۀ ما باید برای خدمت به توده هایی که در طول تاریخ همیشه محروم بوده اند، کوشش کنیم. و دولت باید آنها را مقدم بدارد و مغزهایی را که مشغول به کارند تشویق بکند. و دولت باید این فرصت را، که در این کشور افرادی پیدا می شوند که خودشان می توانند کارها را انجام بدهند، غنیمت بشمارد و به تدریج، ان شاءالله ، به آنجایی برسند که ما دیگر به خارج احتیاجی نداشته باشیم.(448)
27 / 6 / 61
* * *
مبارزه علمی و عملی بزرگ
من در اینجا به جوانان عزیز کشورمان، به این سرمایه ها و ذخیره های عظیم الهی و به این گلهای معطر و نوشکفتۀ جهان اسلام، سفارش می کنم که قدر و قیمت لحظات شیرین زندگی خود را بدانید؛ و خودتان را برای یک مبارزۀ علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده کنید.
و من به همۀ مسئولین و دست اندرکاران سفارش می کنم که به هر شکل ممکن وسایل ارتقای اخلاقی و اعتقادی و علمی و هنری جوانان را فراهم سازید؛ و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزشها و نوآوریها همراهی کنید؛ و روح استقلال و خودکفایی را در آنان زنده نگه دارید.(449)
29 / 4 / 67
* * *
کتابتعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی (س)صفحه 262