مجله کودک 505 صفحه 35

دنیا به خودش دیده! فکر کردم همه این را میدانند!» - بابابزرگ جو، میدانستم که او آدم مشهوری است و میدانستم که خیلی باهوش است... پیرمرد فریاد زد: «باهوش! باهوش که چه عرض کنم! او در کار شکلاتسازی یک جادوگر است! هرچیزی که دلش بخواهد میتواند درست کند! درست نمیگویم! عزیزانم؟» آن سه پیرزن و پیرمرد دیگر، آهسته سر تکان دادند و گفتند: «دقیقاً همینطور است. مو لای درزش نمیرود.» و بابابزرگ جو گفت: «یعنی من تا بهحال هیچوقت دربارهی آقای ویلی وانکا و کارخانهاش چیزی برایت نگفتهام؟» چارلی کوچولو جواب داد: «نه، هیچوقت.» - ای داد و بیداد! نمیدانم چهام شده! - میشود خواهش کنم حالا برایم تعریف کنی، بابابزرگ جو؟ - حتماً برایت تعریف میکنم، پسر عزیزم. کنارم روی تخت بنشین و خوب گوش بده... آنچه که خواندید، بخشی از آغاز کتاب چارلی و کارخانه شکلاتسازی بود. کتاب توسط نشر افق به بهای 4200 تومان چاپ و منتشر شده و در دسترس شماست. از فریدون خبری نبود. چشمه چشم از در آبی خانه برنمیداشت. نیم ساعتی منتظر شد. اما انگار برای فریدون مشکلی پیش آمده بود. نمیخواست بیاید. چشمه برای اینکه فرصت را

مجلات دوست کودکانمجله کودک 505صفحه 35