غزل

ساغر فنا‌

 

ساغر فنا

تا در جهٰان بود اثر از جای پای تو

تا نغمه ای بود به فلک از ندای تو

تا ساغر است و مستی و میخوارگیّ و عشق  تا مسجد است و بُتکده و دیر جای تو 

تا هست رنگی از سخن دلپذیر تو  تا هست بویی از تو و از مُدّعای تو

تا هست واژه ای ز تو در بین واژه ها  تا هست رونقی ز تو و گفته های تو

هرگز نه آنچه دَر خور عشق است و عاشقی

تا یک نشانه ای نبود از فنای تو

 

کتابدیوان اشعارصفحه 175