بیگانۀ خویش
تا روی تو را دیدم و دیوانه شُدم
از هستی و هرچه هست بیگانه شُدم
بیخود شُدم از خویشتن و خویشیهٰا
تا مَست ز یک جُرعۀ پیمانه شُدم
کتابدیوان اشعارصفحه 220