مجنون
یا رب نظری ز پاکبٰازانم ده
لُطفی کُن و رَه بدلنوازانم ده
از مدرسه و خانقهم باز رهان
مجنون کُن و خاطر پریشانم ده
کتابدیوان اشعارصفحه 238