مجله کودک 512 صفحه 25

در این فکرم که قبلاً چه میکردند مردم؟ چه عیبی داشت کرسی؟ چه عیبی داشت هیزم؟  دوباره یادم آمد از آن شبهای پر برف ننه سرمای قصه شب یلدای پرحرف  چه شد آن جمع کرسی؟ چه زود آن سالها رفت صفای قصهها کو؟ ننه سرما کجا رفت؟  زمستان هست؛ اما ننه سرما نداریم بیا یک بار دیگر به کرسی رو بیاریم صورتش کوبید، تا پشهی مزاحم را دور کند. پشه از جا پرید و کمی آن طرفتر نشست و دوباره صورت شیر را گزید. شیر دوباره نعره کشید و با پنجهاش

مجلات دوست کودکانمجله کودک 512صفحه 25