مجله کودک 514 صفحه 27

آرزو دارد که روزی، صاحب یک دکه باشد. تا میان کوچهی ما، کار و بارش سکه باشد.  من خوشم میآید از او، پیرمرد خندهرویی است. در بساط سادهی او، هیچ چیزی جز صفا نیست. برمیگشت، که در راه با مردی ماهیگیر روبرو شد. ماهیگیر با سبدی پُر از ماهی از سمت دریا میآمد. شکارچی با دیدن سبد پُر از ماهی، یکدفعه هوس ماهی کرد

مجلات دوست کودکانمجله کودک 514صفحه 27