مجله کودک 02 صفحه 29

من که 10 سالم بیشتر نیست، من که همه اش به فکر بازیم و به هیچ چیزی به اندازه تفریح فکر نمیکنم، همیشه غصه میخورم که چرا حواسم از خیلی چیزهای مهم پرت میشود. مثلا من مجله کودک و نوجوان میخوانم، اما کمتر پیش میآید که به روزنامه بابا نگاه کنم و بیشتر وقتها از چیزهایی که توی روزنامه بابا میبینم، سردر نمیآورم. اما دیشب توی روزنامه بابا خبری را خواندم که خیلی مرا به فکر فرو برد. در روزنامه بابا نوشته بود که در کشور فلسطین، یک مادربزرگ مهربان و دوست داشتنی که حتماً مثل همه مادربزرگهای دنیا قصه های قشنگ بلد بوده و با آب و تاب تعریف می کرده است، وقتی میبیند سربازان اسراییلی با شلیک گلوله، نوه کوچکش را به قتل میرسانند، از شدت ناراحتی سکته میکند و میمیرد. راستی! در آن سوی دنیا چه خبر است؟ آخر چطور بعد از این همه سال و بعد از این همه پیامبری که خدای مهربان فرستاد تا مردم مهربانی را از آنها یاد بگیرند، عدهای میتوانند اینقدر ظالم باشند و به خاطر به دست آوردن پول و قدرت، این همه انسان بیگناه را به کشتن بدهند؟ خوب معلوم است. شیطان هیچ وقت بیکار نمینشیند و از آدمهای احمق کمک میگیرد تا همه دنیا را به جنگ بکشانند. «محمدالدوره» را که می شناسید؟ حتماًتوی تلویزیون دیده اید که چقدر آرام در آغوش پدرش به شهادت رسید. من برای محمد الدوره ناراحت نیستم. برای آن مادربزرگ و نوه اش هم ناراحت نیستم. چون آنها رفتهاند پیش خدا و من مطمئنم که پیش خدا خیلی از اینجایی که ما در آن هستیم، قشنگتر است و پیش خدا بودن خیلی بیشتر از زندگی کردن توی این دنیای پر دردسر کیف دارد. من برای خودم ناراحت هستم، چونکه دارم در ایران به راحتی زندگی میکنم و از مشکلات بچههای فلسطین خبر ندارم. برای خودم ناراحتم، چون تا دیشب هیچ وقت از بابا یا مامان یا معلم مدرسه نپرسیده بودم که فلسطینیها برای چه میجنگند و برای چه با اسرائیل صلح نمیکنند؟ اما دیشب که این را از بابا پرسیدم، خیلی چیزها فهمیدم. حالا با اینکه کاری از دستم بر نمیآید دلم می خواهد برای کودکان فلسطینی نقاشی بکشم. برایشان شعر بخوانم و راجع به عقیده ای که دارند داستان بنویسم. و اگر این کارها را نتوانستم بکنم، دلم می خواهد لااقل برایشان غصه بخورم تا کودکان فلسطینی احساس نکنند که تنها هستند. دلم می خواهد که کودکان فلسطینی بدانند که در ایران بچههایی هستند که غم بچههای فلسطین را می فهمند و هر طوری که بتوانند به آنها کمک میکنند. راستی بچهها! ما تا به حال برای فلسطینیها چه کاری کرده ایم؟ وقتی کاری از دستمان بر نمیآید، بهتر نیست بنشینیم و فکر کنیم که مردم فلسطین می خواهند از چه چیزی دفاع کنند و برای حفظ چه چیزی می جنگند؟ این فکر کردن ما اگر هیچ فایدهای نداشته باشد لااقل کمک می کند که ما یک جور دیگری زندگی کنیم. یک جور دیگری که خیلی بیشتر از یک زندگی معمولی کیف دارد. همه بچههایی که دلشان می خواهد یک روزی بروند پیش خدا، می فهمند من چه میگویم. چون بچهها دلشان

مجلات دوست کودکانمجله کودک 02صفحه 29