بعد از انقلاب وقتى حضرت امام به قم تشریف آوردند، معمولاً براى بازدید به منزل حضرات علما مى‏رفتند. شبى که توفیق همراهى ایشان را داشتم به منزل عده‏اى از جمله آقاى انصارى، آقاى دوزدوزانى، آقاى سید ابوالفضل موسوى تبریزى رفتیم. در منزل یکى از آقایان بچه فلجى را آوردند تا امام دستى به بدن وى بکشد، شاید خدا به او شفا عنایت کند. من در این اندیشه بودم که امام چه عکس‏العملى خواهد داشت که دیدم آستینها را بالا زدند و دستشان را چهار پنج مرتبه از روى شانه‏ها تا روى پاهاى بچه کشیدند. هر چند شفاى آن بچه موضوع مهم و قابل اهمیتى بود، اما مطلب مهمتر اطمینان این انسانهاى بزرگ به قدرت خداوند است که بدون هراس از طعنه ملامتگران چنین شجاعانه اقدام مى‏کنند و به نتیجه هم مى‏رسد.

منبع: سبوى نور، به کوشش غلامعلى رجایى و فرامرز شعاع حسینى، ص58

. انتهای پیام /*