سه خاطره خواندنی از حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور درمورد نقش تعیین کننده یادگار فقید امام راحل(س) در خصوص مسائل انقلاب اسلامی ایران و همراهی ایشان با حضرت امام از نظر می گذرد.


حاج سید احمد آقا خود را فدای امام کرد
در ارتباط با مرحوم حجت السلام و المسلمین حاج احمد آقا خمینی یک نکته ای را که باید عرض کنم بعنوان یک اصل کلی وآن این است که مرحوم حاج احمد آقا رسماً و عملاً خودش را از هر حیث در تمام زمینه ها، از نظر سیاسی و معنوی فدای امام کرد، او معتقد بود که برای بارور شدن افکار و اندیشه ها و شخصیت حضرت امام باید فداکاری بشود و از همه چیز مایه گذاشته بشود و لذا او تمام توان و استعداد و نبوغ و عمر خودش را در این راه سرمایه گذاری کرد و این حالت و این روحیه دقیقاً برخاسته از اوصاف کمالیه یک انسان خود ساخته، وارسته، مومن و متقی است برخاسته از یکی از خصلتهای والای اسلامی او است و آن مسئله ایثار و فداکاری است که در انسانهای وارسته یافت می شود و در غیر از اسلام یا اصلاً سراغ نداریم یا بسیار اندک و نادر، وجود دارد چرا که طبیعت انسانها و بشر اینگونه است که سعی می کند خودش پیشرفت در زمینه های مادی ، معنوی ، سیاسی، اقتصادی و غیر ذلک بنماید.
یکی از موارد استثنائی مرحوم حاج احمد آقا خمینی است، حاج احمد آقا یکی از نوابغ روزگار خودش بود، نبوغ، استعداد و هوشیاری و ویژگیهای درونی را از امام و این خانواده بزرگ به ارث برده بود و در مسائل درس و تدریس و فراگیری علوم مختلفه شایستگیهای فراوانی داشت ، خودش خصلتهای بسیار والائی را در زمینه های مختلف داشت ، به عنوان یکی از تحلیل گران ورزیده سیاسی در زمان قبل از پیروزی انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب بود، مورد مشورت امام بود ، زمینه ها و ابعاد شخصیتی که هر یک می توانست مقدمه ای برای بارور شدن فوق العاده شخصی خود حاج احمد آقا در زمینه های سیاسی، اجتماعی بشود یعنی اگر حاج احمد آقا این امکانات و این قوا و نیروی ذاتی خودش را در جهت شخص خودش بکار می گرفت و مصرف می کرد، بی شک در دوران خودش یکی از بزرگان عرصه حوزه های علمیه در زمینه های علوم قدیم، جدید، و در عرصه مسائل سیاسی و غیر ذلک بود و می شد ولی حاج احمد آقا معتقد بود که امام با آن عظمتی که دارد و با آن موقعیتی که در جهان اسلام بر اثر مجاهدات ۵۰-۶۰ ساله اش بدست آورده باید در تمام ابعاد و زمینه ها بارور بشود و باید تمام امکانات بسیج بشود در جهت حفظ و حراست از موقعیت، شخصیت و عناوین مختلف و زمینه های گوناگونی که در شخص امام هست چرا که او تمام وجودش وقف اسلام و انقلاب شده و لذا حمایت از امام حمایت از اسلام و توحید و نبوت و امامت، ولایت و همه چیز است، روی این حساب حاج سید احمد خودش را و تمام زمینه های وجودی خودش را وقف امام و فدای امام ومصروف در امام کرده بود و حقیقتاً فانی و ذوب در وجود مقدس امام شده بود. چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب، تا امام زنده بود یک لحظه از امام جدا نشد و هیچ فکری جز حفظ و حراست و حمایت از حضرت امام در سرش وجود نداشت و خارج از محدوده امام فکر نمی کرد،گرچه فکرداشت و در عین حال در زمینه های مختلف صاحب نظریه بود، صاحب تحلیل بود، استنباط و اجتهاد در زمینه های گوناگون خودش به خودی خود داشت اما اینها را به هیچ وجه بروز نمی داد و یا اگر بروز می داد در آن لحظه ای که می فهمید امام با ابراز این نظریه هم مخالف است و یا خوشش نمی آید و مایل نیست ، دیگر متوقف می کرد.


نقش حاج احمد آقا در رابطه با تسخیر لانه جاسوسی
البته من یک بحث جداگانه ای راجع به لانه های جاسوسی، مقدمات وموخراتش باید داشته باشم که آن مفصل است امّا این نقش را بصورت گذرا عرض می کنم. ما ازیک طرف دولت موقت را داشته باشیم که طبیعتاً روابط بسیار دوستانه و نزدیکی را با سران دولت آمریکا داشتند وبرقرار کرده بودند، از یک طرف عناصر لیبرال غیردولت موقتی را داریم اعم از نهضت آزادی، روشنفکران وجبهه ملی و احزاب مختلف وسایر گروهکهایی که درارتباط با آمریکا وغرب و شرق بودند تمام این احزاب سیاسی و گروهکها و حتی بخشی ازمذهبیون وکسانی که سیاسی هم نبودند شدیداً وابستگی مستقیم و یا غیرمستقیم ویا وابستگی روحی به غرب وآمریکائیها داشتند. تنها این امام و یک مجموعه ای که طرفدارتفکر امام بودند درداخل ایران اینها بودند که شدیدأً با تحرکات امریکا، برنامه ها و سیاستهای امریکا در دنیای اسلام و ایران مخالف بودند. ما دربدنه سیستم اعم از دولت موقت ودست اندرکارانی که با آنها کار می کردند یا سیاسیون کسی را یا مجموعه ای را نداشتیم که موافق تسخیرلانه جاسوسی باشند طبیعتاً یک مجموعه وسیع سیاسی وغیرسیاسی و مذهبی وقتی مخالف یک حرکت باشند می توانند مانع عمده ای دراجرای این تفکر بشمارآید ولو اینکه حضرت امام هم موافق باشند. امام بارها و بارها تأکید کرده بودند که رابطه با امریکا را قطع کنید. ولی خوب تجربه در طول تاریخ نشان می دهد حتی بزرگترین رهبران الهی هم وقتیکه زمینه مردمی و زمینه همگانی وجود نداشته باشند، نمی توانستند کاری انجام بدهند. انبیاء الهی، پیغمبران اولوالعزم، ائمه اطهار(ع) ما همه خانه نشین شدند. علی بن ابیطالب (ع) آنهمه موانع داشت و یا امام حسن مجتبی (ع) نتوانست کاری بکند، اینها نشان می دهد که موانع عامّه بخصوص موانعی که ازطریق سران سیاسی، نظامی وخشکه مقدسها به وجود می آید چقدر می تواند رهبری را متوقف کند ویا مانع تحرک آن بشود. دررابطه با امام حسن مجتبی (ع) یا علی بن ابیطالب (ع) بیشترین مشکل ازطریق همین شخصیتهای بلند پایه سیاسی و نظامی وغیرذلک پیدا کردند که متوقف شدند. درآن موقع این فضای منفی بوجود آمده بود یعنی فضای سیاسی کشورحتی فضای نظامی مساعدی و فضای مذهبی مساعدی نیز برای آنها این کاروجود نداشت وعملاً می توانست مانع بزرگی برای این کار باشد و امّا به هرحال وقتی که لانه جاسوسی بوسیله دانشجویان مسلمان خط امام و بخصوص با حضورآقای موسوی خوئینی ها تصرف شد و به اصطالح صحیح تسخیر وآزاد گردید. این مهم اگربخودی خود و ازطریقی غیراز راه مورد وثوق حضرت امام (س) می خواست عمل شود طبیعتاً فشارها و ارائه اخباری که به امام از کانالهای دولتی و سیاسی می آمد، کافی بود که دستور توقف عملیات داده شود و بگویند به دانشجویان از آنجا بیایند بیرون وخارج بشوند، برای اینکه خوب مشخص است دولت بازرگان، بنی صدر، قطب زاده اینهایی که ارکان سیاسی مملکت بودند حتی برخی از شخصیتهای روحانی در داخل شورای انقلاب که مرعوب جوسازی لیبرالها و دولت موقت شده بودند، اینها بیایند خدمت امام و عرض کنند که مصلحت نظام و کشور و این هدفها نیست که اینطوری بشود و ما الان کلی مشکلات داریم و دنیا با ما قطع رابطه می کند و چه می کند و از این حرفهایی که همیشه می زنند و باید ما این غائله را ختم کنیم. امّا امام با توجه به اعتمادی که به تفکر احمدآقا داشت و اینکه احمد آقا درچهارچوب انقلاب و نظام جمهوری اسلامی خودش را فدا می کرد و فداکاری کرده و وجود آقای موسوی خوئینی ها درمیان دانشجویان یک آرامش کاملی نسبت به صحت راه و مصلحت راه پیدا کردند. اینجا بود که احمد آقا نقش محوری را دررابطه با فتح لانه جاسوسی عمل می کرد. یکی ازموارد اینکه خود احمد آقا شخصاً دردفترارتباطات ودفترتلفن حضورپیدا می کرد ومستقیم ارتباط برقرار می کرد و بلافاصله می رفت داخل، اندرون و با امام صحبت می کرد، قبل ازظهر، بعد ازظهر، شب دائماً ارتباط با محل لانه جاسوسی با بچه هایی که درآنجا بودند ، بود و آنها (دانشجویان مسلمان پیرو خط امام) حتی اطلاعیه هایی که می خواستند بدهند لحظه به لحظه تلفن می زدند، می دادند به احمد آقا و ایشان می داد به امام و چک می کرد و بعد اطلاعیه را برمی گرداند. احمد آقا سفارش کرده بود به ما در دفتر امام که ا ین اطلاعیه ها به تمام رسانه های گروهی داده شود و طبق نظرامام ودستورامام رادیو و تلویزیون باید اطلاعیه های دانشجویان خط امام را درصدراخباربخواند. این اولین خبر و مهمترین خبرانقلاب ما است ، امامی که روی اخبار اینقدرحساس بود که می فرمود به هیچ وجه نباید خبرمن را اول اخبار بخوانید، لذا ما شاهد بودیم حتی ملاقاتهای با امام دروسط های خبر می آمد یعنی طبق اهمیت خبرتنظیم می شد سیاست خبری هم به نظر امام اینطوری شده بود منتهی امام فرمودند که مسئله لانه جاسوسی و اخبار آن واطلاعیه های دانشجویان باید درصدراخبار بیاید. مسئله طوری شده بود که اخبارلانه جاسوسی نه تنها درایران درصدرخبرقرارگرفته بود بلکه درتمام خبرهای دنیا هم درصدراخبار قرارگرفته بود واین است که علیرغم تمام فشارهایی که از سوی جناحها ی سیاسی وغیرسیاسی مختلف برای شکست این حرکت و به اصطلاح امام" شکست انقلاب دوم" از داخل و خارج وارد می شد این حرکت ادامه پیدا کرد و ادامه ای موفقیت آمیز. نقش حاج احمد آقا به نظرمن یک نقشی ازنقشهای تعیین کننده بود یعنی ازنقشهای محوری بود دراین قضیه، اگرما برای انقلاب دوم که اشتغال لانه جاسوسی است فرض کنید چندتا رکن قائل بشویم برای این جریان یکی امام، یکی حرکت دانشجویان با هدایت حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا موسوی خوئینی ها، محورسومش احمد آقاست . قطعأ که اگراحمد آقا نمی بود این ارتباط و ا ین همزه ی وصل نبود بین امام و آنها. دشمن خیلی راحت می توانست رخنه کند وقطع کند این جریان واین حرکت را و حاج احمد آقا بود که دائمأ برای اینها وقت ملاقات می گرفت دراین مدت، دهها باراینها با حضرت امام ملاقات کردند و مسائل مهم و ریزی که درآنجا(لانه جاسوسی) بود وخیلی هم حساس بود با امام مشورت می کردند و تصمیم می گرفتند و به مرحله اجرا و عمل می گذاشتند. قبل ازاجرای عمل تسخیرلانه جاسوسی حضرت امام مطلع نبودند. امام نسبت به کسانیکه می آیند وصرفأ سوال می کنند بدبین بودند یعنی امام معتقد بودند این افرادی که می آیند سوال می کنند که آقا اجازه می دهد ما این کار را بکنیم؟ فلان کار را بکنیم خوب است؟ امام معتقد بودند که اینهایی که می آیند این سوالها را می کنند اهل کار نیستند ، اگرکسی اهل کار و عمل باشد این تفکر و اندیشه و اصول دردستش می آید، باید برود کارانجام بدهد، نباید بیاید بپرسد آقا من این کار را بکنم یا نکنم وقتی امام مثلاً می آیند حکم می کنند که فرض کن رژیم شاه رژیمی است فاسد، رژیمی ضد اسلامی است و ... دیگرنباید کسی بپرسد که خوب حالا با این رژیم می شود جنگید، مبارزه کرد یا نه؟ وقتی می آید می پرسد اهل مبارزه نیست ، اگرتواهل مبارزه بودی می رفتی و کارمی کردی، حالا وقتیکه حضرت امام بارها وبارها فرمودند که " ما رابطه با آمریکا را می خواهیم چیکار؟" » رابطه ما گرگ ومیش است« »همه ی جنایتها از طرف امریکاست« اینها جاسوس هستند . طبیعی است یک انسان مسلمان و طرفدار امام و انقلاب وظیفه خودش را تشخیص می دهد که باید این رأس فتنه ازبین برود، این جاسوس نابود شود، جاسوس که نباید توی مملکت اسلامی باشد.آقایان دانشجویان درجلسه مشورتی صحبت کرده بودند که ما قبل از اجرای عمل برویم و خدمت امام برسیم و با امام مشورت کنیم، ولی درهمان جلسه شان به این نتیجه می رسند که با توجه به شناختی که ازحضرت امام وجود دارد و نظریات و اندیشه هایی که ازحضرت امام وجود دارد ما این کار را می کنیم و درهمان اولین لحظه ای که سفارت را فتح کردیم و آزاد کردیم با امام تماس می گیریم اگر امام فرمود بیائید بیرون، می آئیم بیرون ، اگرامام فرمود ادامه بدهید ادامه می دهیم، البته تصمیم اولیه آنان این بود که سه روز در سفارت امریکا بمانند و خواسته های شان را طی قطعنامه ای به رسانه ها اعلام کنند وخارج شوند که همین کارشان هم درست بود که بیایند ثابت کنند که آقا جان ما اهل مبارزه هستیم، اهل جنگیدن با آمریکا هستیم، خودمان را تا مرحله شهادت هم پیش بردیم. یکی دوباردیگرهم اتفاق افتاده بود که حمله به این لانه جاسوسی شده بود و تفنگداران امریکا تیراندازی کرده بودند و به رگبار بسته بودند. احتمال اینکه اینها بروند آنجا شهید بشوند وجود داشت ، یعنی بدوند وارد سفارت که می شوند آنها را به رگبار ببندند با این احتمال رفتند و آنجا را گرفتند، بلافاصله درهمان روزیعنی بنده توی دفتربودم که تلفن ازلانه جاسوسی شد قبل ازاینکه خبرش منتشربشود که ما الان داخل سفارت هستیم و اینجا را گرفتیم، گفتند حاج احمد آقا را می خواهیم، می خواهیم با ایشان صحبت کنیم. حاج احمد آقا را پیدا کردیم و ایشان آمد و درجریان قرارگرفت . آقای موسوی خوئینی ها با ایشان صحبت کرد و ایشان هم رفت خدمت امام و امام بلافاصله فرمود که اینجا را نگه دارید که خوب جائی را گرفتید تعبیرامام این بود که کارتان خوب بودو خوب جائی را هم گرفتید وتحت هیچ عنوانی آنجا را ترک نکنید اصلاً وقتی این پیغام برای بچه ها توی لانه رسیده بود از خوشحالی به هوا پریده بودند، امام راضی بود ازعملشان، عملکردشان دقیقاً مورد توجه امام قرارگرفته بود.


نقش حاج سید احمد آقا در حفظ و حراست از امام
بحث دیگری که وجود دارد نقش حاج احمد آقاست در رابطه با حفظ و حراست ازحضرت امام که خوب خیلی کارسازو برجسته است. درزمینه های مختلف. بعد ازبیماری قلبی حضرت امام دراواخرسال ۵۸ ، حاج احمد آقا یکی از وظائف اصل خودش را حفظ جان امام می دانستند و لذا تمام زندگی خود را درقم رها کردند و همراه امام آمد توی بیمارستان قلب تهران و بدنبال آن تا پایان عمر شریف حضرت امام ، یک لحظه ازامام جدا نمی شد و ازفکر و یاد امام هم خارج نمی شد، در رابطه با ا ین وظیفه مهمی که بعنوان یک مسئولیت الهی و شرعی وسیاسی برای خود تلقی می کرد، از هرکاری فروگذار نمی کرد.


منبع: سفیر امام و انقلاب(خاطرات حجت الاسلام والمسلمین سید علی اکبر محتشمی پور)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، در دست انتشار.

. انتهای پیام /*