در پی انتصاب بختیار و کابینه وی در روز ۲۶ دی از سوی مجلس شورای ملی شاه با همسرش تهران را به مقصد مصر ترک کرد. پس از فرار شاه فرماندهان نظامی به ظاهر پشت سر بختیار موضع گرفتند با این حال بختیار همواره از وقوع کودتای نظامی بر ضد خود بیمناک بود و اگر چه به وی اطمینان داده شده بود که هایزر (ژنرال آمریکایی که به تهران اعزام شده بود تا فرماندهان ارشد ارتش را متقاعد کند که به جای شاه به بختیار وفادار باشند) از رهبران ارشد نظامی قول گرفته است که علیه بختیار کودتا نکنند. تقریبا بلافاصله پس از عزیمت شاه برخی از واحدهای نظامی در چندین شهر به غارت پرداختند و به تظاهرکنندگان تیراندازی کردند و برخی دیگر از آنها به جرگه انقلابیون ملحق شدند. هزاران سرباز گریختند و به خانه هایشان رفتند. افسران ارشد باقی مانده در کشور از اطلاعات دستور یکدیگر یا فرمانبرداری از غیرنظامیان سرباز زدند و به منظور آمادگی برای تحولات احتمالی شروع به برقراری ارتباط هایی با گروههای اسلا می و انقلابی کردند. بنابراین تنها گروهی که می توانست شاه را بر صدر قدرت نگه دارد به علت رفتارهای شخص شاه از دور خارج شد.
در همین حین امام خمینی در فرمانی به ملت شریف ایران از آنها خواستند که بر برخورد مهرآمیز با نظامیان و بالاخص سربازان مردم تهران و شهرهای دیگر در تظاهرات با انداختن صدها شاخه گل به سر ورودی سربازان در طول مسیر راهپیمایی از آنها می خواستند که به توده مردم بپیوندند. امام خمینی فرمودند: من از طبقه شریف ارتش که دستشان به خون جوانان آلوده نشده است میخواهم که ننگ اطاعت از جنایتکاران را تحمل نکنند و با قاطعیت آنان را از مقابله با ملت بازدارند. ملت از خود شماست، برای منافع اجانب برادرکشی نکنید و با پشتیبانی از اسلام و ملت، نام خود را در تاریخ جاوید کنید. (صحیفه امام؛ ج ۶، ص ۲)
در این خصوص باید به این مسئله اشاره کرد که موضوع بستن فرودگاه مهرآباد برای جلوگیری از ورود امام به تهران پیش از سایر طرحها در جلسات شورای امنیت مطرح شده بود. علت آن نیز این بود که بختیار به سبب عواقب دیگر طرحها از آنها صرف نظر کرد. بنابراین، این طرح در جلسات شورای امنیت از اقبال بیشتری برخوردار بود و بیشتر مباحث حول اجرای آن می گذشت. در این جلسات ضمن اشاره به موقعیت استراتژیک موجود، ورود امام خمینی به کشور را به منزله پایان حکومت پهلوی قلمداد می کردند، بنابراین اگرچه فشارهای درونی و بین المللی زیادی در خصوص بسته شدن فرودگاهها بر دولت بختیار تحمیل می شد تا جایی که بسیاری از مردم اعلام کرده بودند خودشان نسبت به بازگشایی فرودگاه وارد عمل خواهند شد، با این حال بختیار و ساواک نسبت به بسته بودن فرودگاه پافشاری کرده و حتی با استقرار چند جنگنده و تانکهای نظامی تلاش کردند موجی از رعب و وحشت را در میان مردم و نزدیکان امام ایجاد کنند. در حقیقت باید گفت تصمیم بختیار مبنی بر بستن فرودگاههای کشور برای جلوگیری از ورود امام به کشور نه تنها اقدام مثبتی در جهت حفظ حکومت پهلوی نبود بلکه، حرکت انقلاب را تسریع بخشید و نیز سیاستهای طرفداری از آزادی بختیار نیز سرنگون شد. پس از بررسی تمامی امکانها و قطع نظر از اینکه هیچ راهی برای نیامدن امام به ایران وجود ندارد، بختیار در ۹ بهمن اعلام کرد که تمامی فرودگاههای کشور باز است و هیچ ممانعتی از ورود امام به کشور وجود ندارد.
در ذیل به ذکر خاطره کوتاهی از ابوالفضل توکلی بینا در خصوص ورود امام خمینی به ایران می پردازیم:
امام خمینی صبح روز ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ وارد فرودگاه مهرآباد تهران شدند، طبق برنامه عده ای از شاگردان برجسته امام مانند شهید دکتر بهشتی، شهید مطهری، شهید باهنر، آقای هاشمی رفسنجانی و شخصیت های مختلف به سالن فرودگاه مهرآباد رفتند و به ایشان خوش آمد گفتند. امام خمینی هم با وجود اینکه خسته به نظر می رسیدند، در سالن فرودگاه سخنرانی بسیار خوبی کردند. براساس برنامه ریزی های انجام شده قرار بود که از همین سالن به طرف بهشت زهرا حرکت کنیم، اما ازدحام جمعیت به حدی بود که امکان اجرای این برنامه میسر نبود لذا تصمیم گرفتیم امام را برگردانیم به سطح فرودگاه و از پاویون دولت برنامه را اجرا نمائیم. ترتیبی داده شد که مجدداً امام را به سطح فرودگاه برگرداندیم. من تنها بودم. درب سالن فرودگاه هم بسته شد، بلافاصله دیدم حاج احمد آقا پشت درب سالن فرودگاه نگران هستند در بلافاصله باز شد و ایشان به امام ملحق شدند. درسطح فرودگاه افراد نیروی هوایی با لباس فرم و مسلسل بدوش ایستاده بودند. یک اتومبیل بنز هم آماده بود تا امام را به پاویون دولت ببرد. وقتی امام نزدیک شدند من درب جلوی اتومبیل را باز کردم تا حضرت امام به داخل اتومبیل تشریف فرما شوند، تعداد زیادی حدود ۳۰ تا ۴۰ نفر نظامی دور اتومبیل حضرت امام حلقه زده بودند. من به شدت نگران امام بودم که یک مرتبه حضرت امام برای سوار شدن به اتومبیل دستشان را روی درب جلوی ماشین قرار دادند. ایشان همانطوری که دستشان روی درب اتومبیل بود رو کردند به افسران نیروی هوایی که با مسلسلهای سبک اتومبیل امام را احاطه کرده بودند، و فرمودند: شما افسران شریف تا کی نشسته اید که بختیار خائن شرف شما را ببرد.
این بیان امام برای افسران نیروی هوایی خیلی تاثیرگذاشت به طوری که آنها شروع کردند به ابراز احساسات، و جمعیت با صلوات به طرف پاویون دولت حرکت کرد. این پیش بینی تا حدودی قبلاً انجام شده بود و حرکت را از پاویون دولت اجراء کردیم. من در اولین ماشین استیشن که وزارت نیرو در اختیار ما قرارداده بود قرار گرفتم، و اتومبیل حضرت امام هم به رانندگی محسن رفیق دوست و همراهی فرزند امام به طرف بهشت زهرا حرکت کرد.
برگرفته از کتاب دیدار در نوفل لوشاتو؛ صص 260 - 261)
.
انتهای پیام /*