‏از مهم ترین رویدادهائی که رخنه عمیق در صفوف نظامیان و تردید در سران ارتش ‏‎ ‎‏پدید آورد، دیدار همافران در روز 19 بهمن با امام بود. روزنامه های 20 بهمن که ‏‎‏‎‎‏تصاویر این دیدار را در صفحات اول خود چاپ کرده و همافران نیروی هوائی را در ‏‎ ‎‏حال سلام نظامی به امام نشان می داد؛ ژنرال هایزر را نیز نگران کرده بود. او صریحاً ‏‎ ‎‏می نویسد؛ پیوستن افراد نیروی زمینی به امام جای شگفتی نداشت، زیرا با هدیه گل و ‏‎ ‎‏اظهار مهر نسبت به آنان همخوانی داشت؛ ولی افراد نیروی هوایی که هم ارتباطی با ‏‎ ‎‏عامه مردم نداشتند و به ویژه همگی تحصیل کردگان در آمریکا بوده و حتی غالباً در ‏‎ ‎‏پادگان های خود به زبان انگلیسی صحبت می کردند، نشان از فتح و پیروزی انقلا بیون ‏‎ ‎‏می داد و ناتوانی سران نظامی از رو در روئی با مردم.‏

‏‏بعد از آن که دیدار همافران و بیعت آنان با امام ( پنجشنبه 19 بهمن ) بازتاب جهانی ‏‎ ‎‏یافته و سران نظامی خصوصاً ژنرال هایزر را همان طور که گفتم به شگفتی کشانده بود، در شامگاه جمعه 20 بهمن، در مرکز آموزش نیروی هوائی دوشان تپه، هنگام نمایش ‏‎ ‎‏فیلم بازگشت امام به تهران از تلویزیون ایران، بین افراد و پرسنل نیروی هوائی که به ‏‎ ‎‏شدت تحت  تاثیر قرار گرفته و ابراز احساسات می کردند و افراد وابسته به گارد ‏‎ ‎‏شاهنشاهی درگیری شدیدی به وجود آمد که به تیراندازی طرفین منجر شد. با خروج ‏‎ ‎‏همافران از پادگان و فریاد استمداد از مردم، انبوه مردم هیجان زده و انقلابی وارد ‏‎ ‎‏محوطه شده و با کمک پرسنل نیروی هوائی، انبار اسلحه را به روی مردم باز کرده و ‏‎ ‎‏آنها را بین مردم توزیع کردند.‏

‏‏بر اساس اظهارات تیمسار قره باغی، به مرکز فرماندهی ستاد گزارش رسید که در ‏‎ ‎‏بعضی از مساجد بین مردم اسلحه پخش می کنند. تیمسار قره باغی به سپهبد رحیمی، ‏‎ ‎‏فرماندار نظامی تهران و رئیس شهربانی تلفن زده و جویای اوضاع می گردد. رحیمی در ‏‎ ‎‏جواب می گوید : «فرمانداری نظامی از دیشب در جریان است، ولی چون درگیری در ‏‎ ‎‏داخل محوطه آموزشی بوده، خود نیروی هوائی مشغول رسیدگی است ...» و در مورد ‏‎ ‎‏توزیع اسلحه در مساجد و اقدامات فرمانداری نظامی می گوید که: «نیروهای نظامی حق ‏‎ ‎‏ورود به مساجد را ندارند و این امر قانوناً ممنوع است» و می گوید، مطلب را به ‏‎ ‎‏نخست وزیر بختیار گزارش داده، او هم اجازه نمی دهد وارد مساجد شوند.‏

 (خاطرات سیاسی – اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج 3، ص 228 - 229)

 

. انتهای پیام /*