حاج سید صادق شمس الدین واعظ خاطره ای از آخرین سال تبعید حضرت امام در عراق نقل می کنند به این شرح که: خاطره اینکه در سال ۱۳۹۸ﻫ . ق. بنده به عتبات مشرف شدم که سال آخر تبعید آن حضرت بود. نجف اشرف مشرف شدم. نیمه شعبان در حرم اباعبدالله ـ علیه السلام ـ ساعت نُه صبح امام را دیدم که بعد از زیارت برای نماز زیارت به قسمت بالا سر آمدند؛ جا نبود من جای خود را تقدیمکردم؛ یک رکعت ایستاده و یک رکعت نشسته خواندند پس از من احوالپرسی نمودند. وقت گرفتم و پس از ساعتی به منزل امام در کربلا که یک مرید کویتی ایشان در اختیارشان گذاشته بود، رفتم. نامه تسلیت آیت الله مصباح یزدی را در فقدان و رحلت مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی ـ رحمة الله علیه ـ تقدیم کردم و از اوضاع و احوال جویا شدند و خبرها را تقدیم نمودم. وقت گرفتم، نجف هم شرفیاب شوم. دو روز بعد دو ساعت به غروب تشرف خدمت پیدا کردم. امام از حمام آمده بودند فقط عبایی به دوش داشتند. من مشکل آن روز را به عرض رساندم و آن [دربارۀ] طرفداری و مخالفتهایی از دکتر علی شریعتی در ایران بود و خواستم دستوری بدهند که غائله ختم شود. فرمودند: از من چیزی نقل نکن فعلاً روز مبارزه است. من جسارتی کردم اشاره نمودم به گنبد مطهر مولا امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ عرض کردم: مگر مسأله جبر و تفویض را در میدان مبارزه بیان نکردند؟ بعد احساس کردم امام ناراحت می شوند، حرف را به مسائل مناسک منا و ترتیب و عدم ترتیب برگرداندم. در همین مجلس اجازه ای در امور حسبیّه و وجوهات شفاهی از امام (ره) گرفتم برای امور مردم. چون من از مصرف سهم امام پرهیز داشتم و شهریه هم نمی گرفتم؛ ولی به خاطر مردم که دست گردان می کردند بخصوص در حج این اجازه را گرفتم.
(منبع: صحیفه دل ۲، ص ۱۰۰)
.
انتهای پیام /*