عروس حضرت امام در کتاب یک ساغر از هزار به نقل بخشی از خاطرات خود با ایشان می پردازند در ذیل خاطره گم شدن دیوان اشعار امام خمینی را می خوانیم:
من از امام به طور مکرر درخواست می کردم که شعر بگویند ولی ایشان هر بار با تعابیر متفاوت، مخالفت خود را اعلام می کردند. من شنیده بودم ایشان در دوران جوانی سه بار دیوان شعری ترتیب داده بودند؛ اما هر بار اشعارشان به دلایلی گم شده بود. این موضوع به نظر من طبیعی نبود. چون ایشان در کارهایشان خیلی منظم بودند و گم شدن نوشته ها و دفترچه هایشان اصلاً طبیعی نبود، همه چیزشان جای مشخصی داشت، ممکن نبود چیزی را جایی بگذارند و بعداً یادشان برود. در هر صورت، مرتبه اول که اشعارشان گم می شود، تعدادی از آنها را که از حفظ داشتند، با اشعار تازه ای به دفتر جدید اضافه کردند. این دفتر نیز گم می شود. بعد که مسأله تبعیدشان به ترکیه پیش می آید، خانم شان که خیلی از آن اشعار را حفظ بودند، در دفتری یادداشت می کنند. امام در مرتبه سوم، یک مقدار از آن اشعار گذشته را که به خاطر داشتند، با مقداری که خانم شان اضافه کرده بودند، در دفتری ثبت می کنند، این بار هم دیوان اشعارشان گم شده است. این موضوع به نظر ایشان هم خیلی عجیب بود.
(منبع: یک شاغز از هزار؛ ص 532 – 533)
.
انتهای پیام /*