آیت الله سیدحسین پورمیرغفاری، که به موسوی تبریزی ملقب است در سال ۱۳۲۶ در تبریز متولد شد. او استاد سطوح عالی حوزه و دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم است، وی همچنین نماینده مجلس و دادستان کل انقلاب اسلامی بوده است.
من مرحوم آیت الله سعیدی را از همان سالهای ۴۲ و ۴۳ می شناختم و دو ـ سه بار هم در‏‎ ‎ ‏قم و تهران با ایشان ملاقات کردم. مرحوم شهید سعیدی شخصیتی بود که به جهت درک‏‎ ‎‏بالایش و شناختی که از اوضاع کشور و اعمال رژیم داشت به طور خودجوش وارد‏‎ ‎‏صحنه انقلاب و مبارزه علیه حکومت پهلوی شده بود و در این مورد نیاز به ارشاد و‏‎ ‎‏هدایت نداشت در حالی که خیلی از انقلابیون اینچنین نبودند. برای روشن شدن مطلب‏‎ ‎‏بی مناسبت نیست که به یک خاطره اشاره کنم. ما در یک جلسه ای که پیش از انقلاب با‏‎ ‎ ‏جامعه مدرسین داشتیم یکی از اعضای جامعه که الآن خیلی دم از انقلاب می زند ولی در‏‎ ‎‏آن موقع طرفدار آقای شریعتمداری بود، گفت: به نظر من جامعه مدرسین در‏‎ ‎‏اعلامیه هایی که صادر می کند همواره بین امام و آقای شریعتمداری فرق می گذارد و اسم‏‎ ‎‏امام را پیش از اسم آقای شریعتمداری ذکر می کند و این صحیح و عادلانه نیست باید‏‎ ‎‏برای رعایت عدالت یک بار اسم امام را مقدم بدارید و یک بار دیگر اسم آقای‏‎ ‎‏شریعتمداری را. در آن جلسه جامعه مدرسین که آقای مؤمن، آقای راستی و آقای‏‎ ‎‏طاهری خرم آبادی نیز حضور داشتند آقای راستی جوابی به ایشان داد که شاهد مثال من‏‎ ‎‏از نقل این خاطره است. آقای راستی گفت: بین آقای شریعتمداری و امام تفاوت زیادی‏‎ ‎‏حقیقتاً وجود دارد. آقای شریعتمداری در عرصه انقلاب و مبارزه هیچ تحرکی ندارد و‏‎ ‎‏اگر گاهی یک اعلامیه صادر می کند بعد از التماس و درخواستهای مکرر مردم و علمای‏‎ ‎‏مبارز انجام می گیرد و ما باید محرک ایشان باشیم؛ در حالی که امام خمینی علمدار مبارزه‏‎ ‎‏و قیام علیه استبداد است و اکثر مبارزان و انقلابیون را در ایران به حرکت و جنبش وادار‏‎ ‎‏می سازد تا به فعالیت علیه رژیم مشغول شوند. به هر حال خیلی از انقلابیون و طرفداران‏‎ ‎‏حضرت امام چشمشان به امام دوخته شده بود تا ببینند ایشان چه کار می کند اگر به‏‎ ‎‏مبارزه و فعالیت دعوت می کرد فعال می شدند و اگر مدتی چیزی نمی گفت اینها هم‏‎ ‎‏ساکت می شدند و دست از فعالیت علیه رژیم می کشیدند؛ ولی مرحوم سعیدی اینطور‏‎ ‎‏نبود و چون از مسائل و جریانات کشور مطلع بود دائماً در حال مبارزه بود و این امر را بر‏‎ ‎‏خود لازم می دید و از راههای گوناگون به مقابله با رژیم برمی خاست مثلاً مقاله های‏‎ ‎‏سیاسی می نوشت، سخنرانی می کرد و بخصوص جزوه هایی را در موضوعات مختلف‏‎ ‎‏سیاسی و اجتماعی چاپ و منتشر می نمود و در تهران افرادی را در اختیار داشت که در‏‎ ‎‏کار چاپ و نشر اطلاعیه ها و جزوه هایش کمک شایانی به او می کردند و انصافاً‏‎ ‎‏فعالیتهایش تأثیر زیادی در جامعه بر جای می گذاشت. مرحوم سعیدی نه تنها خودش‏‎ ‎‏به طور خودجوش وارد صحنه مبارزه شده بود بلکه در تحرک بخشیدن به دیگران نیز‏‎ ‎‏سهم عمده ای داشت مثلاً وقتی به قم می آمد اساتید و فضلای قم را جمع می کرد و با‏‎ ‎‏آنها به گفتگو می نشست و برایشان صحبت می کرد همچنان که در تهران نیز با علما و‏‎ ‎ ‏روحانیون ارتباط داشت و در فعال کردن و وارد کردنشان در صحنه مبارزه نقش زیادی‏‎ ‎‏ایفا می کرد. مرحوم آقای سعیدی اگرچه بیشتر به مبارزه مشغول بود ولی از نظر علمی‏‎ ‎‏نیز دارای مراتب عالی بود و از روحانیون صاحب فضل حوزه شمرده می شد و توان‏‎ ‎‏تدریس سطوح عالی حوزوی را داشت؛ از بعد اخلاقی نیز من در طی آن چند جلسه ای‏‎ ‎‏که با ایشان برخورد داشتم او را شخصیتی بسیار جذاب، اهل شوخی و مزاح و خیلی‏‎ ‎‏متواضع و خاکی و در عین حال بسیار جدی و منضبط در کارهایش یافتم.‏

منبع: (خاطرات آیت الله سید حسین موسوی تبریزی؛ ص ۲۵۷ – ۲۶۰)

. انتهای پیام /*