در دل بازار بزرگ تهران و بین مغازه های رنگارنگ این راسته پر زرق و برق، یکی از قدیمی ترین کتابفروشی های تهران جا خوش کرده است؛ مغازه ای که با گذشت سالهای طولانی و به رغم همه تحولات تاریخی و فراز و نشیب های فرهنگی، همچنان خودش را سرپا نگه داشته و صاحبانش نگذاشته اند چراغش خاموش شود.

صحبت از کتابفروشی ۱۵۰ ساله تهران است که با نام کتابفروشی اسلامیه شناخته می شود. کتابفروشی ای که از روزگار رفته و مشتری هایش خاطره های بسیار دارد و گذر طهران قدیم به تهران جدید را دیده است. فرید کتابچی، صاحب فعلی کتابفروشی که فارغ التحصیل مدرسه علوی و دانشگاه شریف و چهارمین نسل از خاندان کتابچی هاست آقای کتابچی از تاریخچه شکل گیری کتابفروشی می گوید:

در دوره حکومت قاجار، جد بزرگ من سیدمحمدعلی شیرازی در شیراز زندگی می کرد. در آن زمان کتابی در ایران چاپ نمی شد و این صنعت در کشورمان رونق چندانی نداشت. شکل کار به این صورت بود که کتابها در هندوستان که آن زمان مستعمره انگلیس بود، توسط پارسیان هند، یعنی ایرانیانی که با هدف کسب وکار و تجارت به این کشور مهاجرت کرده بودند چاپ و از بمبئی با کشتی و در صندوق های چای به بنادر جنوبی ایران مانند بندرعباس ارسال می شد و از آنجا به شیراز می آمد. دلیلش هم این بود که در آن زمان شیراز مهد علم، فرهنگ و کتاب بود تا جایی که کتابها اول در این شهر و پس از آن در شهرهای دیگر مثل اصفهان و مشهد پخش می شد. این کتابها هم به زبان فارسی و هم به زبان اردو بودند. اسم اسلامیه برای کتابفروشی هم از همین کتابها گرفته شد؛ چون بیشتر کتابها در حوزه تاریخ و مذهب بودند. آقا سیدمحمدعلی شیرازی پس از مدتی فعالیت در شیراز، به دلیل توسعه کسب وکار در سال1280 هجری شمسی تصمیم می گیرد کارش را به پایتخت انتقال دهد و کتابفروشی اسلامیه را در تهران راه اندازی کند. بنابراین در تیمچه کتابفروش ها با چند نفر دیگر حجره ای می گیرند و یک کتابفروشی راه می اندازند. در آن سالها، تیمچه مرکز کتابفروشی تهران بود، اما از آنجا که تیمچه یک فضای سربسته و تاریک داشت و خبری هم از برق نبود، در نتیجه کسی نمی توانست در چنین موقعیتی کتاب بخواند، به همین دلیل بعد از چند وقت مغازه را واگذار کردند و در خیابان ناصرخسرو، در ساختمان فعلی وزارت دارایی مغازه کتابفروشی دیگری باز کردند؛ مغازه ای که بزرگ بود و علاقه مندان کتاب برای خرید به آن مغازه می رفتند. بعد از مدتی به دستور رضاشاه قرار می شود ساختمان وزارت دارایی را در آنجا بسازند و در نتیجه آن مغازه  هم تخریب می شود. به این ترتیب میرزا محمدعلی سال۱۳۱۵ این مغازه را که اکنون در آن هستیم در بازار تهران باز کرد و کتابفروشی اسلامیه از آن زمان تاکنون در این مکان پابرجاست.

باتوجه به اینکه عنوان کتابفروشی مان اسلامیه است، عمدتا کتابهایی که عرضه می کنیم و می فروشیم جزو کتابهای اسلامی و مذهبی است. کتابهایی مانند قرآن، مفاتیح، انواع کتابهای دعا، کتابهای مرجع مانند اصول کافی، بحارالانوار و کتابهایی از این دست. البته در کنار این کتابها، کتابهای دانشگاهی و تاریخی هم داریم.

باتوجه به قدمت کتابفروشی افراد سرشناس سیاسی و فرهنگی به کتابفروشی اسلامیه رفت و آمد داشتند که از جمله آنها می توان به:  آقای علامه شهرامی، دکتر امامی که امام جمعه تهران بودند، آقای محمدجواد نجفی که جزو مؤلفان سرشناس هستند و خیلی از افراد سرشناس دیگر با کتابفروشی ما ارتباط داشتند و به اینجا می آمدند. همچنین امام خمینی(ره) زمانی که در قم بودند به مغازه ما می آمدند و نمونه های چاپی کتاب کشف الاسرار را تصحیح می کردند. برگه هایی را که از حروفچینی می آوردیم، با مداد تصحیح می کردیم و به چاپخانه می فرستادیم. در آن زمان امام(ره) ۴۴سال داشتند و در حوزه علمیه تدریس می کردند.

تقریبا همه تهرانی ها راسته  کتابفروشی های خیابان انقلاب یا کریمخان را می شناسند و به راحتی آنها را پیدا می کنند، اما کتابفروشی اسلامیه درست در دل خیابان ۱۵ خرداد است، جایی که بیشتر از اینکه حال و هوایی فرهنگی داشته باشد یک مکان کاملا تجاری است. باتوجه به موقعیت جغرافیایی کتابفروشی و از آن مهم تر وضعیت اقتصادی این روزها و به تبع آن، روزگار ناخوش کتاب و کتابخوانی که باعث شده تا کتابفروشی های

آقای کتابچی در مورد راز ماندگاری کتابفروشی اسلامیه می گوید: مکانی که کتابفروشی اسلامیه در آن واقع شده است و ما در آن ایستاده ایم قبلا یک محیط فرهنگی بود و بیش از ۱۰کتابفروشی در اینجا فعالیت داشتند، اما به مرور زمان یکی یکی بسته شدند. بعضی به طور کل از این کار کنار کشیدند و برخی هم به راسته خیابان انقلاب و جمهوری رفتند و فعلا ما اینجا تنها مانده ایم. زمانی بسیاری از مردم کتابخوان بودند و بعضی از کتابها به چاپ دهم می رسید. اما اکنون با گسترش فضای مجازی و بی علاقه شدن نسل امروز، صنف کتابفروشی از رونق افتاده است. از دلایلی هم که ما هنوز هستیم و به کارمان در اینجا به تنهایی ادامه می دهیم، از یک سو خانوادگی بودن این شغل و مغازه است و از سوی دیگر هم افراد کتابخوان هنوز هم کم نیستند و ما هم چراغ این کتابفروشی را به عشق آنها روشن نگه داشته ایم، در غیر این صورت اگر اینجا را اجاره بدهیم چند برابر بیشتر از حالا درآمد داریم.

. انتهای پیام /*