من طبق قراری که از قبل گذاشته بودم در اسفند سال ۱۳۴۸ برای دیدار با امام صدر به لبنان رفتم. وقتی رسیدم همسرشان گفت: آقای صدر به مصر عزیمت کرده است و نامه ای نوشته که به شما بدهم. ایشان در نامه نوشته بودند سریع به من ملحق شو. امام صدر برای شرکت در اجلاس مجمع البحوث الاسلامیه روز سوم مارس ۱۹۷۰ وارد مصر شده بودند. من دو روز بعد در قاهره به ایشان پیوستم. خاطرم هست که ایشان بر اساس دیدگاه خاصی که در مسائل جهانی و منطقه ای داشتند و همچنین به واسطه نگرش نوینشان در اصول و فقه اسلام که در حل مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی راهکار ارائه می دادند سخنرانی بسیار خوبی در اجلاس داشتند. این سخنرانی مورد توجه علما و حاضرین قرار گرفت و بازتاب گسترده ای در مطبوعات آن زمان داشت. فکر می کنم عبدالناصر پیش از ملاقات با امام صدر از این سخنرانی و محتوای آن آگاهی داشت. یک روز قبل از ملاقات با عبدالناصر محمد حسنین هیکل روزنامه نگار معروف عرب و سردبیر روزنامه الاهرام در محل هتل دیداری دو ساعته با آقای صدر داشت. قرار ملاقات با رئیس جمهور فقید مصر در ۱۲مارس ۱۹۷۰ حدود ۲۰ تا ۳۰ دقیقه تعیین شده بود. در زمان مقرر آقای هیکل به دنبال امام صدر آمد و به اتفاق راهی منزل جمال عبدالناصر شدیم. وقتی به محل رسیدیم پس از دقایقی امام موسی صدر را به اتاق عبدالناصر راهنمایی کردند من و هیکل بیرون اتاق در سالنی دیگر منتظر ماندیم. دقایق سپری شد و از نیم ساعت هم گذشت. هیکل مرتب ساعت خود را نگاه می کرد و زیرلب می گفت: والله عظیم...
مسوولان دفتر هم یکی دو بار به داخل اتاق رفتند اما دیدار پایان نیافت. برای آنها باورکردنی نبود که شخصیتی مانند عبدالناصر بیش از وقت تعیین شده دیدار را طول بدهد. پس از گذشت یک ساعت و نیم عبدالناصر و امام با روی گشاده از اتاق خارج شدند. آقای عبدالناصر با ما سلام و علیکی کرد و خطاب به هیکل گفت:خطبه این هفته الازهر در روز جمعه را آقای صدر بخوانند. این صحبت و نحوه برخورد حاکی از عمق تاثیری بود که امام موسی صدر بر روی جمال عبدالناصر گذاشته بود. من معتقدم که اگر ایشان می بود، قطعاً بسیاری از حوادثی که بر ما گذشتند اصلاً پیش نمی آمدند! البته اگر بوقوع می پیوستند، مواضع ایشان یقیناً حساب شده و متناسب با ابعاد حادثه و نوع آن می بود.
منبع: (خاطرات سیاسی اجتماعی دکتر صادق طباطبایی؛ ج ۲، ص ۲۲۱ – ۲۲۲)
.
انتهای پیام /*