پرتال  امام خمینی(س): سرکار خانم دکتر فاطمه طباطبایی، عروس امام خمینی (س) در خاطرات خود از روزهایی می گوید که وی از امام درخواست سرودن شعر داشته و آنقدر اصرار می کند تا ایشان به این خواسته، پاسخ مثبت می دهند. خواندن این روایت شیرین را با هم پی می گیریم:

زمانی که به اقتضای رشته تحصیلی ام، یکی ‎از متون فلسفی را می خواندم، بعضی از ‎عبارات دشوار و مبهم کتاب را با امام در میان می گذاشتم. کم کم این پرسش و پاسخ به یک جلسه درس بیست دقیقه ای تبدیل شد. این بود تا‎ ‎یک روز صبح که برای شروع درس خدمت ایشان رسیدم، دریافتم که امام با یک رباعی طنزآمیز به من هشدار داده اند.

 فاطی که فنون فلسفه می خواند / از فلسفه فاء و لام و سین می داند

 امید من آن است که با نور خدا / خود را ز حجاب فلسفه برهاند ‎

این شعر را که دیدم، مُجدّانه از ایشان ابیات دیگری درخواست کردم.

چند روز بعد این اشعار را نوشتند:

فاطی! به سوی دوست سفر باید کرد / از خویشتن خویش گذر باید کرد

هر معرفتی که بوی هستی تو داد / دیوی است به ره، از آن حذر باید کرد ‎

تقاضاهای مکرر من کم کم تأثیر کرد. چون مدتی بعد چنین سرودند:

فاطی! تو و حق معرفت یعنی چه؟! / دریافت ذات بی صفت یعنی چه؟!

ناخوانده الف، به یا نخواهی ره یافت / ‎ناکرده سلوک موهبت یعنی چه؟! ‎

آنچه به من جرأت اصرار می داد، لطف بیکران آن عزیز بود. اینچنین ‎بود که هر دم بر خواهش های من افزوده می شد. این ماجرا تا آنجا پیش ‎ ‎رفت که از ایشان درخواست سرودن غزل کردم و ایشان عتاب کردند، مگر من شاعرم؟ ولی من همچنان به اصرار ادامه دادم تا اینکه چند روز ‎ ‎بعد چنین شنیدم:

تا دوست بود تو را گزندی نبود / تا اوست غبار چون و چندی نبود

بگذار هر آنچه هست و او را بگزین / نیکوتر از این دو حرف پندی نبود ‎‎

* * *

عاشق نشدی اگر که نامی داری / دیوانه نه ای اگر پیامی داری

مستی نچشیده ای اگر هوش تو راست / ما را بنواز تا که جامی داری ‎

 به این ترتیب روزها می گذشت و امام بهای خواهش های ملتمسانه ام را ‎هر از چندگاه با غزلی یا نوشته ای پرداختند. مدتی بعد دفتری خدمت ‎ ‎ایشان بردم و تقاضا کردم، به تناسب حال، سروده ها و نصایح و اشارات ‎عارفانه خود را در آن دفتر مرقوم دارند. به این ترتیب بود که آن کریم ‎درخواست مرا اجابت کرد و از خوان معرفت و کرامت خویش توشه ای ‎نصیبم فرمود و به من نوشته ای بخشید که در انتها به غزلی ختم می شد و در واقع پاسخی بود به درخواست های مصرانه من.

منبع:

برشی از کتاب یک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)؛ ص ۵۳۴-۵۳۶

. انتهای پیام /*