پرتال امام خمینی(س): خاطرات شیریند. حتی حوادث تلخ وقتی به باغ خاطره راه می‌یابند حلاوت می‌گیرند. به همین سبب کمتر کسی از شنیدن و گفتن خاطرات ملول می‌گردد. از دگر سو گویی خاطره گویی و خاطره شنیدن ریشه در غریزه جستجوگری دارد. بدین جهت بخش عمده ای از محاوراتی که در فراغت تازه می‌گردد، بیان حوادثی است که فارغ از فایده آنها بر زبان و قلم می‌چرخد اما تکرار برخی خاطرات علاوه بر شیرینی شنیدن، یا پاسخی به نیاز جستجوگری، سودمند نیز هست و  بسیاری از اهل نظر بازگویی و بازشنیدن آن‌ها  را به عنوان موضوعاتی تربیتی تجویز می‌کنند. خاطراتی که از محبوب دلها امام خمینی(س) بر زبان و قلم نزدیکان یا افرادی که از نزدیک ایشان را دیده اند از جمله آن دسته از موضوعات شنیدنی و خواندنی محسوب می‌شود که نقش تربیتی دارد و بسیاری از انسان‌های تعالی خواه با دانستن چنین خاطراتی جان را جلا، روح را صیقل و روان را شاداب می‌سازند و می‌آموزند که چگونه باید زیست تا به حیاط حیات طیبه راه یافت.

 به همین منظور، بخش کوچک از خاطرات نزدیکان حضرت امام را جمع آوری کرده ایم که در آنها به ذکر به برخی وجوه ممتاز شخصیتی ایشان پرداخته اند:

** تواضع

حجت الاسلام محمدسروش محلاتی: بر طبق رسوم، اگر کسی از روحانیون داخل می‌شد، به احترامش کسی می‌گفت: صلوات بفرستید. شخصی بود که وقتی امام وارد مسجد می‌شدند جمعیت را به ذکر صلوات دعوت می‌کردند. روز اول که صلوات فرستادند، پس از اتمام جلسه، ایشان آن شخص را خواستند و فرمودند: شما این صلوات را که می‌فرستید، منظورتان برای من است یا اینکه این صلوات برای رسول‌ بزرگوار اسلام است؟ اگر برای رسول ‌اکرم می‌فرستید این صلوات را یک وقت دیگر بفرستید. و اگر برای من که وارد مسجد می‌شوم، می‌فرستید، من راضی نیستم. (چندحکایت از روح‌الله، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص2)

 ** پوشش اسرار

آیت الله سید عبدالمجید ایروانی: حضرت امام خمینی(س) نه تنها از اینکه اسرار مردم را فاش کنند و یا پرده از کار مردم و عیبهای آنها کنار بزنند، پرهیز می‌کردند، بلکه به خود انسان هم چنین وانمود می‌کردند که عیب شما را نمی‌دانم. به این ترتیب انسان خیال می‌کرد که: رفتم خدمت امام و مسائل را گفتم و چند تا دروغ ردیف کردم و ایشان هم متوجه نبود. در صورتی که امام اصل ماجرا را می‌دانستند. امام حتی پیش خود انسان هم پرده را بر نمی‌داشتند، که من می‌دانم شما چکاره هستید. حضرت امام در یکی از بیاناتشان اشاره فرمودند: یکی از سردسته‌های منافقین به نجف آمد و مدتی ماند. شب و روز هم مطلب می‌نوشت و خودش را خیلی داغ و متدین قلمداد می‌کرد. ولی آن وقت من می‌دانستم که این آقا کج است و کج فکر می‌کند. (همان، ص 8 و 9)

** عظمت شخصیت

حجت الاسلام سید محمد موسوی خوئینی‌ها: حضرت آیت‌الله ‌خامنه‌ای دام عزه، در مجلسی می‌فرمودند: تمام شخصیتهای دنیا وقتی انسان از دور اسم و آوازه‌شان را می‌شنود، در ذهن،‌ عظمت بسیاری را تصور می‌کند. ولی وقتی انسان آرام‌آرام نزدیک می‌شود و بیشتر با آنان معاشرت می‌کند، تصور قبلی که در ذهن داشته، محو می‌شود. سرانجام هم آن چیزی که واقعیت دارد در ذهن نقش می‌بندد. این مطلب درباره امام درست حالت عکس داشت. هر چه انسان به ایشان نزدیکتر می‌شد، آن بزرگوار با شخصیت‌تر و با عظمت تر جلوه می‌کردند. هر چه زمان می‌گذشت، انسان احساس می‌کرد که در گذشته، کمتر ایشان را می‌شناخته است. هیچ‌گاه طول زمان معاشرت یا نزدیک بودن به امام باعث نمی‌شد که آن شخصیت قبلی ایشان در ذهن انسان افت کند. بلکه دائم عظیم‌تر و بزرگ‌تر می‌نمود.(همان، ص 11 و 12)

 ** شهرت‌گریزی

حجت الاسلام سید احمد خمینی: از تألیفات حضرتشان کتاب تحریرالوسیله است که یک دوره فقه‌ است با مسائل مستحدثه مسائلی که امام مطرح فرموده‌اند. وقتی کتاب تحریرالوسیله را در نجف چاپ می‌کردند روی آن نوشته شده بود، تألیف رئیس حوزه علمیه نجف. ایشان شدیداً اعتراض فرمودند و دستور دادند که تمام آن را ببرند چاپخانه و محوکنند. (همان، ص 15)

 ** مثبت‌نگری

فاطمه طباطبایی (عروس امام): امام به جریانات با دید مثبت نگاه می‌کردند، یعنی حمل به صحت داشتند. یک سعه صدری داشتند. بعضیها می‌آمدند و می‌گفتند: برخی چادریها بدحجاب شده‌اند. ایشان گفتند: چرا نگوییم که بی‌حجابها حالا این شکل (با حجاب) شده‌اند. همیشه قسمت پر لیوان را می‌دیدند. (همان، ص 17)

** توجه به آداب نماز

محمود بروجردی (داماد امام): شاید حدود 22-23 سال سن داشتم که روزی حضرت امام با تعدادی از دوستان پدرم ناهار در منزلمان میهمان بودند هنگامی که می‌خواستند نماز بخوانند امام به من فرمودند: آقا محمود عطر داری؟ عرض کردم: عطر ندارم، ولی ادکلن دارم، خیلی خوشبوست. فرمودند: همان را بردارید و بیاورید، مانعی ندارد. من ادکلن را آوردم و به ایشان دادم، مقداری استفاده کردند، دیدند خیلی خوشبوست. فرمودند: به به چقدر خوشبوست بعد به نماز ایستادند. (همان، ص 30)

**جوان گرایی

حجت الاسلام محمدجواد حجتی کرمانی: وقتی برای معرفی حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین سید یحیی جعفری به عنوان نامزد امامت جمعه کرمان به حضور امام رسیدم و از اوصاف و فضایل آقای جعفری برای ایشان گفتم، نخستین سؤال امام این بود که: جوانها با آقای جعفری چگونه‌اند؟ و این اصلی‌ترین نکته‌ای بود که امام در مورد امام جمعه کرمان مدنظر داشتند. (همان، ص 37)

** ترویج صحیح دین

زهرا مصطفوی (دختر امام): حضرت امام غالباً دیگران را با عمل، نه با کلام، به ادای فرایض دعوت می کردند. همواره سعی داشتند کلام حق را با حلاوت و شیرینی و آرامش و ملاطفت قرین سازند. هرگز در این خصوص به عتاب متوسل نمی شدند و عبادت خدا و انجام واجبات را در نظر دیگران سنگین و طاقت فرسا جلوه گر نمی ساختند. همسرم به جهت عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار می کرد و به نماز وامی داشت، امام وقتی از ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند که: چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن.

این کلام آنچنان مؤثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت که بعد از آن خودش سفارش کرد که برای اقامه نماز صبح، به موقع بیدارش کنم. (همان، ص 39 و 40) 

منابع مرتبط:‌برداشتهایی از سیره امام ۶ جلد

خاطرات خانم فاطمه طباطبایی(اقلیم خاطرات)

. انتهای پیام /*