اگر بخواهیم ویژگیهای دانشگاه انسانی و الهی از منظر امام را برشماریم به موارد زیر مى‏توان اشاره کرد: دانشگاه اسلامى، در درجه اول مأمور به تربیت انسان الهى است و این رسالت بدون تأکید بر بُعد تزکیه نفسانى محقق نمى ‏شود. بر این اساس، خداباورى و خداترسى، اصل مقوّمى است که باید به وضوح در محصولات نظام دانشگاهى جلوه کند و سلامت اخلاقى و اعتقادى اساتید و حاکمیت فرهنگ معنوى بر فضاى عمومى دانشگاه از لوازم اجتناب‏ ناپذیرى است که براى تحقق این امر مورد تأکید قرار گرفته است. خودباورى و خوداتکایى علمى و فرهنگى از لوازم اساسى تحقق استقلال جامعه اسلامى است و دانشگاه در تأمین آن نقش اصلى را به عهده دارد. بر این اساس تأکید بر وجه معنوى و اعتقادى دانشگاه ... به هیچ‏وجه نمى‏تواند عامل یا بهانه ‏اى براى تسامح و تساهل در قدرت علمى و ژرفاى پژوهش دانشگاه باشد. کوشش براى انطباق هر چه بیشتر مناسبت هاى علمى و پژوهشى دانشگاه با نیازهاى واقعى حال و آینده جامعه اسلامى و گسترش پهنه آن به همه سطوح و حوزه معارف و دانش هاى مورد نیاز و بویژه تعمیم و تعمیق آن تا عالیترین سطوح تحصیلى در داخل کشور و پرهیز اکید از اتکا به سیاستهاى اعزام دانشجو به خارج بویژه به کشورهایى که قصد سلطه و تحکم بر ما را دارند از بارزترین نمودهاى مواضع امام در این زمینه است. بلند همتى و آینده ‏نگرى امام در این عرصه تا بدانجاست که پذیرش دانشجو از سراسر کشورهاى اسلامى و تربیت کادرهاى متعهد براى تحقق رسالت جهانى انقلاب را خاطر نشان مى‏ سازند. تعهد اجتماعى و مسئولیت سیاسى دانشگاه و دانشگاهیان از دیگر وجوه مورد عنایت مؤکد حضرت امام است.

«ما هر دو طایفه[دانشگاهی و حوزوی] باید تربیت کنیم قشر جامعه را. ما احتیاج به آدم داریم. مملکت ما احتیاج دارد به اینکه انسان درست بشود در آن؛ مؤمن باشد. این آدمى که از زیر دستگاه شما یا از دستگاه ما بیرون مى‏آید، اگر مؤمن باشد، دیگر نمى‏ شود که زیر بار ظلم اجانب برود و یا تطمیع بتوانند بکنند او را. این تطمیعها و تهدیدها را همۀ آنى که تطمیع مى‏شود و تهدید [در] آنها اثر مى‏ کند آنهایى [هستند] که ایمان ندارند. آنى که تقوا و ایمان دارد نه تطمیع در او تأثیر مى‏کند ـ که خیانت کند ـ براى اینکه ببرد یک چیزى؛ و نه تهدید در او اثر مى‏کند؛ براى اینکه تهدیدها را با خلاف تکلیف کردن موازنه مى‏کند، مى‏گوید نباید بکنم. اگر شما و ما دست به هم بدهیم و یک جامعۀ توحیدى، به معناى اینکه همه معتقد به خدا، همه معتقد به اینکه یکوقتى کارها جزا دارد، همه معتقد و مؤمن به همۀ جهات، اگر ما و شما دست به هم بدهیم و جوانها را مؤمن، متقى، بار بیاوریم، مملکتمان تا آخر احیا مى‏شود... و برنامه ‏ها، برنامه‏ هاى سابق نباشد و یک تحول در برنامه‏ ها پیدا بشود و کوشش کنید که برنامه‏ هایى که براى عقب نگه‏داشتن ما بوده است این برنامه ها تغییر  کند؛ البته در موقعش ما کوشش مى‏کنیم؛ اما شما الآن باید کوشش بکنید. برنامه ‏هایى که دیگران براى ما درست کردند ما نباید زیر بار آن برویم. ما باید تغییرش بدهیم».صحیفه امام، ج7، ص471-473

. انتهای پیام /*