اصلیترین محور پیوند دهنده حوزه و دانشگاه در مشرب امام، فرهنگ اسلام ناب محمدى است که تبعیت و تأکید هریک از این دو جریان بر مشخصه هاى آن سبب تألیف قلوب و جلب طرف دیگر مىشود؛ و جدایى و انحراف از آن اعم از رویکردهاى متحجرانه که ممکن است به نام اسلام از سوى پارهاى مدعیان اسلام مطرح شود، یا دیدگاههاى التقاطى و غرب باورانهاى که از سوى مدعیان به اصطلاح تفکر علمى مطرح شود، به جدایى و سوءظن هاى نامیمون گذشته دامن خواهد زد؛ لذا وقوف و آگاهى کامل و التزام عملى به شاخصه هاى اسلام ناب، ضامن تقویت و تحکیم این وحدت است و اکنون که سالها از طرح موضوع اسلامى شدن دانشگاهها مى گذرد موفقیتها و ناکامیها را در پرتو این شاخص مىتوان ارزیابى کرد.
در کنار مجموعه ملاحظات ایجابى فوق، امام از نظر سلبى نیز به مسائلى اشاره دارند که ممکن است از طرف دوستان جاهل یا بدخواهان مغلطهگر مطرح شده باشد. ایشان صریحاً مىفرمایند که منظورشان از دانشگاه اسلامى، حصر دانشگاه به رشته ها و معارف معمولى دینى حوزه ها نیست و اساساً طرح این موضوع را یک مغلطه مىدانند آنجا که مىفرمایند: «آن این نیست که دانشگاه ما نباید علم و صنعتى تحصیل کند، بلکه باید فقط همین آداب صلوة را به جا بیاورد! این یک مغالطه اى است که تا صحبت «دانشگاه اسلامى» مىشود و اینکه باید انقلاب فرهنگى پیدا بشود، فریاد مىزنند آنهایى که مىخواهند ما را به طرف شرق و عمدتاً، به طرف غرب بکشانند، که اینها با تخصص مخالفند، با علم مخالفند. خیر، ما با تخصص مخالف نیستیم؛ با علم مخالف نیستیم؛ با نوکرى اجانب مخالفیم. ما مىگوییم که تخصصى که ما را به دامن امریکا بکشد یا انگلستان یا به دامن شوروى بکشد یا چین، این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده. ما مىخواهیم متخصصینى در دانشگاه تربیت بشوند که براى ملت خودشان باشند» صحیفه امام؛ ج 14، ص 359.
.
انتهای پیام /*