
دروازههای تهران
تهران از زمان حکومت فتحعلیشاه دارای دروازه شدو تعداد دروازههای آن دوره شش عدد بود که در دوران ناصری به دوازده عدد رسید.
1- دروازه یوسفآباد
2- دروازه دولت
3- دروازه شمیران
4- دروازه دوشانتپه
5- دروازه دولاب
6- دروازه خراسان
7- دروازه راهآهن
8- دروازه حضرت عبدالعظیم
9- دروازه غار
10- دروازه خانآباد
11- دروازه قزوین
12- دروازه باغشاه
هر شب سه ساعت بعد از غروب آفتاب این دروازهها بسته میشدند و آمد و رفت در منطقه ارگ ممنوع میشد. در ارگ، نگهبانان کاخهای سلطنتی رفت و آمدها را زیر نظر داشتند و تنها به کسانی که اسم شب را میدانستند اجازه ورود میدادند. شاید جالب باشد بدانید اسم شبک کلمه رمزی بود که هر روز وزیر دربار به رئیس شبگردان و نگهبانان میداد.
در برابر درب ارگ، شبگردی میایستاد که یک چماق سرآهنی به دست داشت و هنگام عبور از خیابانها با صدای بلند و کشدار کلمه «گزمه» را به زبان میآورد.
ما امروز برای جابهجا شدن در تهران درندشت، اتوبوس و تاکسی و مترو و ماشین شخصی و دو تاپا داریم که تنها شباهتش با تهران قدیمیها همان دو تا پایش است!
مسافران امروز،
مسافران دیروز
تهران قدیم چندین وسیله نقلیه ابتدایی غیرموتوری داشت. مثل واگن اسبی، کجاوه، هودج، درشکه، ارابه و اسب که از این میان فقط واگن اسبی و درشکه برای مسافرتهای درونشهری استفاده میشدند. واگن اسبی روی ریل حرکت میکرد و به وسیله دو تا چهار اسب کشیده میشد. ریلهای واگن اسبی تقریباً بیشتر خیابانهای اصلی شهر تهران را به هم متصل میکرد. این واگندارای چندین قسمت مجزا از هم بود. قسمت اول که محوطه کوچکی بود. مخصوص قرار گرفتن سورچی بود و بقیه قسمتها، مخصوص مسافرانی بود که روی نیمکتهایی که در دو طرف واگنها قرار داشتند، مینشستند که البته جایگاه خانمها جدا بود. تراموای اسبی دارای محوری بود که وقتی شاگرد واگن اسبی آن محور را میچرخاند، واگن متوقف میشد. توقف واگن فقط در ایستگاهها بود و قبل از رسیدن به ایستگه، متصدی واگن، زنگی را به صدا درمیآورد و ماجراهای مردم با واگن اسبی و درشکه ادامه داشت تا ماشین دودی به تهران آمد. شاید برایتان جالب باشد بدانید که تا مدتها مردم از این ماشین دودی میترسیدند و به آن غول آتشخوار میگفتند. مردم تا مدتها واگن اسبی و درشکه خودشان را به این غول آهنی ترجیح میدادند!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 13صفحه 19