آیت الله محمد رضا توسلی از اعضای دفتر امام
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1374

آیت الله محمد رضا توسلی از اعضای دفتر امام

آیت‌‌‌ الله محمد رضا توسلی از اعضای دفتر امام:

 

‏من فکر نمی‌‌‌ کردم که من زنده باشم و درباره حاج احمد آقا با من مصاحبه شود. فکر می‌‌‌ کردم بنده خیلی زودتر از ایشان از دنیا بروم و از ایشان در مورد من سؤال می‌‌‌ شود.‏

‏سابقۀ آشنایی ما به زمان طفولیت ایشان بر می‌‌‌ گردد که هنوز در دبیرستان مشغول تحصیل بودند. و ما در بیت حضرت امام در خدمت ایشان بودیم و از زمان ملبس شدن ‏

‏ ایشان به لباس روحانیت با ایشان آشنا بودیم و این آشنایی تا آخر حیات ایشان ادامه یافت. مرحوم حاج سید احمد آقا و حاج آقا مصطفی وجوه مشترکی داشتند. اولاً هر دوی آنها مردان مقاومی در مقابل حوادث ناگوار بودند. و چنانچه حادثه بزرگی هم اتفاق می‌‌‌ افتاد همچون پدر بزرگوارشان، خود را نمی‌‌‌ باختند. مرحوم آیت‌‌‌ الله شهید حاج آقا مصطفی عمرش برای درک انقلاب کفاف نکرد در جریانات انقلاب دخالت مستقیم داشت اما بعد از رحلت ایشان امید حضرت امام به حاج احمد آقا بود و الحق که ایشان توانستند در این حوادث ناگواری که برای انقلاب اتفاق افتاد همدوش با سایر همرزمان در خدمت انقلاب و مردم باشند.‏

‏مسائل و ابعاد سیاسی و انقلابی مرحوم حجت‌‌‌ الاسلام والمسلمین احمد آقا برای همه ما روشن است. چه در رسانه‌‌‌ های گروهی و چه افراد دیگری که راجع به او سخن گفتند این ابعاد برای همه مشخص شده است که خدمات ایشان نسبت به انقلاب تا چه حد بوده است و چه زحمات طاقت‌فرسایی در این راه متحمل شده‌‌‌ اند.‏

‏بعد از رحلت امام هم ملت مسلمان کشورمان به خوبی آگاهند که حاج احمد آقا لحظه‌‌‌ ای از خط امام منحرف نشد و برای بقای این انقلاب از هیچ چیزی دریغ نکرد. تابع محض و مخلصی بود برای رهبری انقلاب که این مسئله را همه مردم می‌‌‌ دانند. ‏

‏حاج احمد آقا اخلاقیات مخصوصی داشت که فقدان او برای دوستان و مردم بسیار رنج ‌‌‌ آور است. یکی از صفات ایشان عواطف انسانی نسبت به دوستانش بود. بعنوان مثال عموی بزرگوارشان آیت‌‌‌ الله پسندیده مدتهاست که در حال کسالتند و حرکت برای ایشان بسیار مشکل است حاج احمد آقا از همان ابتدای اطلاع از وضعیت ایشان که زندگی تنهایی داشتند ایشان را نزد خود آورد و افرادی را برای خدمتگزاری به وی معین کرد که هنوز هم ادامه دارد. من خودم شاهد بودم که به این افراد که در خدمت ایشان بودند سفارش می‏‎‌‌‌ ‎‏کردند که نسبت به عموی حاج احمد آقا از هیچ چیزی کوتاهی نکنند و وسایل آسایش و راحتی عموی بزرگوارشان را به هر وسیله ممکن فراهم می‏‎‌‌‌ ‎‏کردند.‏

‏ و یک خاطره دیگر، شبی یادم هست که خانم من که به کسالت قلبی مبتلاست، همینکه حاج احمد آقا متوجه این قضیه شدند خودشان را بیدرنگ به خانه ما رساندند و چندین دکتر را نیز برای معالجه همسرم با خود آوردند و از این سنخ عواطف در او نسبت به دوستانش و حتی غیر دوستانش زیاد بود. یادم هست در آن روزی که در مرقد مطهر حضرت امام سوء قصدی نسبت به جان رئیس جمهوری محترم آقای هاشمی شد فوراً خود را به آقای هاشمی رساندند و گفتند که من خودم را بیدرنگ رساندم که اگر مسئله‌‌‌ ای برای آقای رئیس جمهور افتاد او سالم بماند و من جانم را فدای او کنم، تا بدین ترتیب رئیس جمهور مملکت سالم بماند و از این سنخ عواطف در او بسیار بود.‏