انگیزه های واقعی شخصیت و زندگی امام خمینی و ویژگی های جهانی آن
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1379

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : حسن علی، احمد

انگیزه های واقعی شخصیت و زندگی امام خمینی و ویژگی های جهانی آن

انگیزه های واقعی شخصیت و زندگی امام خمینی و ویژگیهای جهانی آن

‏ ‏

□ احمد حسن علی (از نایروبی)

مترجم: لیلا هادیگل

‏ ‏

‏چه چیزی امام خمین‏‏ی‏‏ را چنانکه بود ساخت؟ به طور کلی چه عواملی شخصیّت، نگرش فلسفی، و زندگی سیاسی ـ مذهبی او را در جهان معاصر شکل داد؟ علاوه بر موفقیتهایش چه چیزهایی در او قابل ستایش است  که لازم باشد به آنها بیندیشیم، یاد بگیریم و سرمشق قرار دهیم؟ چه چیزهایی در او محتوای جهانی دارند و نیاز است که ورای محدودیتهای نگرش جهانی خودمان به نسلهای آینده منتقل شوند؟ پیشنهاد می کنم که به طور خلاصه برای پاسخ به این سؤالات بر سه مفهوم مهم که با اسلام درآمیخته است مروری بکنیم تا روشن شود که چگونه این مفاهیم در تمامی شخصیت و نگرش امام شکل گرفته بود.‏

‏قرآن رابطۀ بین انسان و خداوند را نشان می دهد، آنچه که روابطی متضاد به نظر می رسد. از یک طرف خداوند از روح خود در انسان می دمد و او را شایستۀ ایفای نقش نمایندۀ خود (خلیفه در زمین) اعلام می دارد و از طرف دیگر افتخار و آرزوی اولیۀ انسان در زمین این است که کاملاً به عنوان مطیع خداوند و یا به عبارتی دقیق‏‏ ‏‏تر به عنوان بندۀ او عمل کند. برای درک این تضاد آشکار یعنی خلیفه گری ـ بندگی بایستی تمامی نگرش و شخصیت مذهبی یک مسلمان با ایمان را درک کرد. برای به دست آوردن استحقاق جانشینی خداوند، هرکس باید بندۀ عاشق او باشد و آمال خود را با اشتیاق  و شادی به حضورش تقدیم دارد. اینکه آزادی مطلق الهی باز شناخته شود و برای اینکه کسی کاملاً آزاد باشد باید مطیع کامل خداوند باشد. بنابراین تمامی نگرش ما در هر آنچه که انجام می دهیم بایستی یکی از عبادات ما باشد. چشمان ما تنها به سوی او باشد نه به سوی خودمان. باید بدانیم که از نظر عقلی، جسمی، اخلاقی و روحی در واقع هیچ چیز از آنِ خود ما نیست. ما تنها امانتدار آنچه هستیم که داریم. از نظر یک مسلمان با ایمان، هر کار خوبی که انجام می دهد تنها به واسطۀ لطف بی پایان خداوند است. چنین انسانی غرق در مفهوم سپاسگزاری و حس مسئولیت نسبت به خداوند و بنابراین نسبت به جهان است. بنابراین تضادی میان زندگی ‏


‏مذهبی شخصی فرد و نمود اجتماعی او نمی تواند وجود داشته باشد. هر فردی بایستی با اطمینان، انصاف و جرأت تمام مردم را از آنِ خود بداند و اینچنین است که به انسانی مبدّل می شود که مطلوب و ایده آل اسلام است. امام خمینی تنها به اینکه حقوقدانی بزرگ شود ـ که البته هم بود ـ قناعت نکرد و همینطور به اینکه فیلسوف مذهبی بزرگی باشد ـ که البته هم بود ـ راضی نشد. او به موضوع استقرار حاکمیت خداوند بر زمین روی آورد و نظام سیاسی دینی ـ دمکراتیک منسجمی را ایجاد کرد. و مهمتر آنکه خود عضوی فعّال در سیاست شد. بحث و گفتگو در مورد عقایدش را ترویج داد و برای دستیابی اجتماع به بینش صحیح کوشید و البته به ایجاد حکومتی که بتواند در آینده نه تنها الگوی دیگر مسلمانان جهان باشد بلکه الگوی تمامی جهانیان باشد نیز موفق بود.‏

‏قرآن نیز به رابطۀ بین فرد و جامعه اشاره می کند. جامعه نه برآیند افراد است و نه اجزاء افراد عالم. فرد و جامعه توأماً وجود و حقیقت خاص خود را دارا هستند. از آنجا که هر فرد براساس آگاهی و رفتار خود مورد قضاوت قرار خواهد گرفت، سرنوشت و تقدیر جامعه نیز بر پایۀ هوشیاری و کردار مشترک همۀ افراد جامعه شکل می گیرد. یک شخص نه تنها به عنوان یک فرد، بلکه به عنوان عضوی از جامعه نیز مسئول است. برخورداری از کردار نیک و احتراز از بدی وظیفه مقدس و مذهبی هم فرد و هم جامعه است، که البته مضمون قرآن و سنّت نیز همواره این مطلب را تأکید می کنند. در شرایطی که امام رهبری متفکرانه خود را فراتر از محدودۀ حوزه گسترش دادند و تلاشگر عرصه های سیاسی ـ اجتماعی شدند، مشروعیت نظام های هزار فامیلی و سلطنتی را در ایران و دیگر کشورهای مسلمان زیر سؤال بردند. و با اعتقاد به این مسأله که رنج طبقات محروم و مظلوم در سراسر جهان علل ‏


‏و عواملی دارد بر احساس مسئولیت خود نسبت به نیاز مشترک پاسخ قاطع دادند. ایشان در این راستا هیچگونه جاه طلبی سیاسی و یا تعلق خاطر مادی و یا تمایل به اثبات وجود خود به سمت و سوق دنیوی نداشتند.‏

‏به نظر من این درک روشن امام از روند تاریخی منظر اسلامی بود که در شکل گیری بینش و حرکت وی بسیار مؤثر بوده است. بر طبق اسلام مسیر تاریخی انسان به واسطۀ تعامل خواستگاه خداوندی و ارادۀ مشترک انسانها هدایت می شود. بعد معنوی و روانی انسان با واگذاشتن به خود به انحطاط کشیده می شود، مگر آنکه خداوند با فرستادن پیامبران خاص خود و دیگر اولیاء به منظور هدایت انسان مداخله کند. به همان نسبت که بشر پیشرفت می کرد، پیامبران با دستورات جهانی بی شماری می آمدند و بعد معنوی و آسمانی مشترک انسان را به گونه ای والاتر رشد می دادند. آخرین پیامبر خدا، حضرت محمد(ص)، با یک رسالت جهانی آمد. پیامبر اسلام بر این مسأله تأکید ورزیدند که نسل وی بهترین نسل است و آنان نیز یکی پس از دیگری رسالت او را دنبال کردند. متأسفانه پیروان نسل وی از جمله بسیاری از دانشمندان این فرمایش پیامبر را به روندی جبری تعبیر کردند. آنان بر این باور بودند که روند فوق اجتناب ناپذیر است و هیچ فرد و یا حرکت جمعی نمی تواند این روند را تغییر دهد. این مسأله بی شباهت به قانون دوم ترمودینامیک نبود که بیانگر این مسأله بود که نابسامانی (بی نظمی مادی) در جهان فقط می تواند افزایش یابد. گرچه نگرش مطرح شده، خلاف آن چیزی است که در قرآن آمده، از آنجایی که خداوند در قرآن فرموده است شرایط مردم را تغییر نخواهد داد مگر اینکه خود مردم آنچه در درون دارند، تغییر دهند. افراد از راه ایمان و عمل خود می توانند برخلاف روند معمول در مسیر ارتقاء گام بردارند. علاوه بر این، افراد با تلاش ‏


‏ جمعی از مرحمت و یاری و کمک الهی برخوردار خواهند شد و نتیجتاً جامعه می تواند خود را به سطح والای معنوی سوق دهد. آشفتگی معنوی برگشت پذیر است. میراث فلسفی جاودانۀ امام خمینی بر این اساس است که ایشان از پذیرش دید جبری، پیرامون انسان اجتناب می ورزید. از زیباترین عطایای خداوند به انسان، آزادی انتخاب مسیر تعالی و انحطاط است. ایشان متذکر شدند که هیچ چیزی نمی تواند والاتر از تدریس قرآن و سنن مقدس باشد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «تنها به کسانی راه را نشان خواهیم داد که برای خدا و در راه خدا مبارزه کنند. امام خمینی برای نشان دادن حقانیت این کلام، سبک زندگی خود و موفقیت آحاد مردم را در این مسیر قرار داد.‏

‏در طول یک هزار سال اخیر، هیچکس چون امام خمینی نتوانسته است تلفیق زیادی از آنچه از لحاظ انسانی ممکن است ارائه دهد. از آنجایی که یکصدمین سالگرد این مرد بزرگ را گرامی می داریم، نیازمندیم که افکار و اعتقادات و قدرت واقعی ایشان را منعکس کنیم. با انعکاس افکار اوست که به معنای غایی زندگی دست می یابیم و چه بسا از این طریق کلام الهی را نیز بهتر درک کنیم که:‏

‏«نه زمین من و نه بهشت من، جایی برای من ندارد، اما در قلب بندگان با ایمانم جایی برای من وجود دارد».‏